eitaa logo
🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
56 فایل
«کانال رسمی،تحت نظارت خانواده شهید» میگفت:"مردان خدا، گمنامند" آنچنان طریق گمنامی در پیش گرفت که لایق شهادت شد اینجا از اومینویسیم🪶 تا با یادش، روحمان جَلا گیرد✨🕊️ خادم کانال: @Shahid_javad_m
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 🖋به قلم بهزاددانشگر « مادر » پنجشنبه ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه بود که زنگ زد بهم ، مسجد بودم رفته بودم جلسه قرآن . گفت ننه من دارم می روم ، گفتم جواد بمان من الان می آیم . گفت ننه خیلی عجله دارم باید ساعت پنج تهران باشم . بلند شدم تا از زیرزمین مسجد بالا بیایم دوباره روی گوشی ام تک زنگ زد . وقتی رسیدم بالا ، دیدم دارد می آید طرف مسجد . گفتم چرا این قدر عجله داری؟ چرا صبر نکردی من بیایم خانه؟ گفت دیگر وقت نیست گفت بالاخره رفتنی شدم . مثل همیشه که میخواست برود سفر ، خم شد و دستم را بوسید . بمیرم بچه ام با آن قدوقامت رشیدش خم شد جلویم تا دستم را ببوسد چقدر حسرت این کارش را می خوردم از وقتی دستم را می بوسید غبطه خوردم که چرا بابا و مامان من نیستند تا من هم بتوانم دستشان را ببوسم . گفت فقط یک مهربده که توی راه نمازم را بخوانم . گفت ننه هوای زن و بچه ام را داشته باش . تا وقتی سوار ماشین شد داشتم نگاهش میکردم که چطور با عجله می دود چقدر عجله داشت برای رفتن . ساعت ۵:۳۰ بهش زنگ زدم گفتم ننه رسیدی؟ گفت آره ننه کیفم را هم تحویل داده ام الان دارم میروم طرف هواپیما ، دوباره از دلم گذشت که این همه عجله برای چه؟ تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَار چه بسیارند عبرت‌ها و چه کم اند عبرت گیرنده‌‌ها. [ امیرالمومنین‌(ع) ]
زمان: حجم: 1.21M
✅ از حالا تا فردا شب تا اخرین لحظه رای گیری دست تک تک مردم رو بگیرید و ببرید پای صندوق رای و برگردید و نفر بعدی و نفر بعدی و... 🔴 هر رای به پزشکیان در واقع رای به صهیونیست ها برای کشتار بیشتر کودکان غزه خواهد بود... 💢 رای به پزشکیان یعنی رای به جنگ و خونریزی و تضعیف مقاومت در منطقه
دقت کنید که ⭕️ بنا بر قانون فقط تبلیغات رسمی خود کاندیداها تمام شده 👈 ولی روشنگری و جهاد تبیین و مشاوره مومنین به همدیگه کاملا آزاد هست. هرچقدر میتونید به مردم مشورت بدید. تا فردا شب و تا آخرین ثانیه رای گیری هنه باید تلاش کنیم 💢💢💢💢💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ آخرین نظرسنجی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران مورخ چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ درصد مشارکت ۳۹/۲ آرا دکتر جلیلی ۴۱/۹ آرا دکتر پزشکیان ۳۸/۷
⭕️ فوری 🔴 حمایت صدها تن از علمای اهل سنت از دکتر جلیلی 👏👏👏😍 ✌🏻 ایران پیشرفته با وحدت همه اقوام و مذاهب ایران اسلامی پ.ن. عبدالحمید از هیچ نامزدی حمایت نکرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 🖋به قلم بهزاددانشگر « همسر » چند ساعت بعد زنگ زد رسیده بود تهران هنوز معلوم نبود پروازشان چه ساعتی انجام شود یکی دو ساعت بعد که زنگ زدم توی هواپیما بود . گفتم زود بیا منتظرتم گفت زیاد منتظر نباش ناامید میشوی . یکهو انگار توی دلم خالی شد چرا این حرف را زد؟ بغض گلویم را گرفت دیگر نمی توانستم حرف بزنم زود خداحافظی کردم نشستم کنار تلفن گریه ام شدید بود این قدری که نمی توانستم صدایم را کنترل کنم زار زدم و دعا کردم یا زینب خودتان مواظبش باشید شما را به آن لحظه ای که نا امید شدید ، امید من را قطع نکنید از همان لحظه ختم و نذرهایم شروع شد ، صلوات ، آیت الکرسی هر چه بلد بودم و شنیده بودم میخواندم فردایش زنگ زد رفته بود زیارت حضرت زینب (س) . گفت سفارشت را به حضرت زینب (س) کرده ام گفتم اتفاقاً من هم دارم سفارشت را به حضرت زینب (س) میکنم که مواظب باشند و صحیح و سالم برگردی گفت انتظار نداری که فقط دعای تو مستجاب بشود؟ انگار چیزی به دلم چنگ انداخت جایی توی سینه ام سوخت این مرد چرا این بار این طوری حرف میزند؟ همه چیزش متفاوت شده بود . حرف زدنش، رفتارش، نگاه کردنش خوب که فکر کردم دیدم این تفاوت چند وقتی بود رخ داده بود؛ اما من نمیدیدم یا میدیدم اما قبول نمیکردم به یاد وقتی افتادم که میگفت تا شما راضی نشوی شهید نمی شوم با خودم فکر کردم راضی ام یا نه؟ همه جا برایم سنگ تمام گذاشته بود هیچ دلخوری ازش نداشتم نکند شهید بشود؟ نه... نه... از دستش راضی نیستم؛ اما توی دلم میدانستم که از دستش راضی ام... عصر رفته بودند زیارت حضرت رقیه (س) و از توی حرم بهم زنگ زد گفت خانم من زیارت بدون شما و فاطمه را نمی خواهم؛ ولی به خاطر جهاد می آیم اینجا و زیارت هم کنارش است. فردایش دوباره رفته بودند زیارت حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) وقتی زنگ زدم خوش حال بود که از بارهای قبل بیشتر رفته بودند زیارت . سه شنبه بهم زنگ زد گفت گوشی را بده فاطمه ، اما فاطمه حرف نزد گفت بابا خودش بیاید تا باهاش حرف بزنم . خیلی دلشوره داشتم ؛ این قدر که به خود آقا جواد هم گفتم . دوباره دلداری ام داد . گفت اینجا خبری نیست ، نگران نباش . تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii