شیخ در زندگی فردی همیشه دستش خالی بود ، خانهای نداشت و برای تردد بین جبهه و اصفهان نیز، از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکرد.
گاهی پدرش اعتراض میکرد که مگر تو نماینده امام در جبهه جنوب نیستی ؟ پس چرا یک وسیله دولتی زیر پایت نیست؟ اما فایدهای نداشت ، او هرگز بر خلاف عقیده باطنی خود عمل نمیکرد.
یک روز از پدرش شنید : این طور که نمیشود تو خانوادهات را در اهواز در زیر سقفی شش متری سکنا دادهای ! این خانه در شأن تو نیست ، به فکر خانهای برای خودت باش
شیخ تبسمی کرد و گفت : آقا جان !
خدا نکند که من در دنیا خانهای از مال دنیا بسازم .
📚 کتاب تنها ۳۰ ماه دیگر
#شهید_میثمی
@shahid_ketabi