برای شهید شدن به هر دری زده بود، امّا شهادت قسمتش نمیشد. حتی به هوای شهادت ازدواج کرده بود، ولی فایده نداشت. بعد از عملیّات کربلای ۴ حسابی رفته بود تو هم
شب عملیّات کربلای ۵ مصادف شده بود با شهادت حضرت فاطمه(س). حاجی نشسته بود توی سنگر فرماندهی. توی اون اوضاع و احوال که همه تو تبوتاب عملیّات بودند، سراغ مدّاح رو گرفت؛ راضیش کرده بود تا براش روضه بخونه، روضه حضرت زهرا(س)، مدّاح میخوند و حاجی گریه میکرد:
وقتی که باغ میسوخت صیّاد بیمروّت
مرغ شکسته پر را در آشیانه میزد
گردیده بود بود قنفذ همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد
همون شب بیبی شهادتش رو امضا کرد، صبح عملیّات که اومده بود برای سرکشی خط، خمپاره خورد کنارش.
فقط دو تا ساق پاش سالم موند.
#نمونه_خاطره
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#شهید_کریمی
@shahid_ketabi