1️⃣ غرب برای تقابل با تفکر خدامحور و جایگزینی تفکر اومانیستی نیازمند ایجاد نوعی #شکگرایی افراطی در جامعه بود که به تمامی امور تسرّی پیدا کرده و ادعا کند که همهی اینها مانند آنچه در عالَمِ خواب بر آدمی مکشوف میشود، خیالات محض و محصول توهمات میباشد!
2️⃣ شکی گسترده که هیچ پایهی مطمئنی را برای انسان باقی نگذارد و سبب شود تا آدمی خود را در برهوتی از توهمات و خیالات فرض نماید، برهوتی که آدمی را مجبور سازد تا برای خلاصی از آن دست به دامان فیلسوفان مُلحد عصر روشنگری شود و دست در دست ایشان، ابتدا وجود خود را بهعنوان اصلی تردیدناپذیر اثبات نماید و پس از آن با محور قرار دادن اصالت وجود خود، پای در مسیر بشرمحوری بگذارد و اسیر #اومانیسم گردد.
3️⃣ شکگرایی آفتی عظیم بود که موجب شد تا وجود خدا و بهطور کُل تمام پدیدههای مادی و غیرمادی بهعنوان توهمات و خیالات فرض گردد و انسان را سرگشته نماید؛ آفتی که در نهایت با نسخهی شفابخش #رنه_دکارت بهعنوان یکی از فیلسوفان مُلحد پس از رنسانس و متفکران برجسته عصر روشنگری همراه گردید و به تدوین اصل #کوژیتو (Cogito) و در نهایت به پیریزی نظام ارزشی غرب بر بستر تفکر اومانیسم انجامید.
4️⃣ اصلی که در گام نخست، به غیر از این واقعیت که شک میکنم، شک در تمامی موضوعات را موجّه میدانست و پس از آن با محور قرار دادن انسان بهعنوان کسی که شک میکند، از یگانه واقعیت عالم یعنی وجود انسان رونمایی میکند و با اعلام این مطلب که «میاندیشم، پس هستم»، صراحتاً اثبات مینماید که بشر تنها چیزی است که نمیتوان در موردش تردید داشت.
👇👇👇