✡️ هالیوود و ترویج شکگرایی افراطی در «اینسپشن»
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت پنجم)
1️⃣ تفکر بشرمحور یا #اومانیسم را بایستی از مبانی اصلی #لیبرالیسم دانست که بستر #تمدن_غرب و نظامهای برآمده پس از رنساس محسوب میشود.
2️⃣ تفکری که در تقابل مستقیم با هرگونه تفکر خداباور و خدامحور بوده و وجودی غیر از انسان در عالم هستی را موجّه و قابل باور نمیداند.
3️⃣ البته تفکر خداباور و خدامحور چیزی نبود که نظام ارزشی غرب بتواند به سادگی آن را نفی نموده و در چاچوب دو نظام سوسیالیستی و لیبرالیستی، اعتقادات اجتماعی را به سمت و سوی بشرمحوری تغییر جهت دهد.
4️⃣ در این مسیر ضرورت پیدا میکرد تا ابتدا ذهنیتی با عنوان #شکگرایی و #شکاکیت نسبت به تمامی پدیدههای موجود در عالَم و بالأخص وجود انسان مطرح گردد.
5️⃣ امری که سبب میشود تا آدمی دچار مشکلات روحی و روانی عدیدهای گردد که تنها راه درمان آن «باور به وجود خود» است، باوری که از هرگونه تردیدی بهدور باشد.
👇👇👇
1️⃣ غرب برای تقابل با تفکر خدامحور و جایگزینی تفکر اومانیستی نیازمند ایجاد نوعی #شکگرایی افراطی در جامعه بود که به تمامی امور تسرّی پیدا کرده و ادعا کند که همهی اینها مانند آنچه در عالَمِ خواب بر آدمی مکشوف میشود، خیالات محض و محصول توهمات میباشد!
2️⃣ شکی گسترده که هیچ پایهی مطمئنی را برای انسان باقی نگذارد و سبب شود تا آدمی خود را در برهوتی از توهمات و خیالات فرض نماید، برهوتی که آدمی را مجبور سازد تا برای خلاصی از آن دست به دامان فیلسوفان مُلحد عصر روشنگری شود و دست در دست ایشان، ابتدا وجود خود را بهعنوان اصلی تردیدناپذیر اثبات نماید و پس از آن با محور قرار دادن اصالت وجود خود، پای در مسیر بشرمحوری بگذارد و اسیر #اومانیسم گردد.
3️⃣ شکگرایی آفتی عظیم بود که موجب شد تا وجود خدا و بهطور کُل تمام پدیدههای مادی و غیرمادی بهعنوان توهمات و خیالات فرض گردد و انسان را سرگشته نماید؛ آفتی که در نهایت با نسخهی شفابخش #رنه_دکارت بهعنوان یکی از فیلسوفان مُلحد پس از رنسانس و متفکران برجسته عصر روشنگری همراه گردید و به تدوین اصل #کوژیتو (Cogito) و در نهایت به پیریزی نظام ارزشی غرب بر بستر تفکر اومانیسم انجامید.
4️⃣ اصلی که در گام نخست، به غیر از این واقعیت که شک میکنم، شک در تمامی موضوعات را موجّه میدانست و پس از آن با محور قرار دادن انسان بهعنوان کسی که شک میکند، از یگانه واقعیت عالم یعنی وجود انسان رونمایی میکند و با اعلام این مطلب که «میاندیشم، پس هستم»، صراحتاً اثبات مینماید که بشر تنها چیزی است که نمیتوان در موردش تردید داشت.
👇👇👇
1️⃣ پس اگرچه #شکگرایی را میتوان مقدمهای برای #خردگرایی_افراطی بهمنظور تحقق #لیبرالیسم دانست، اما باید توجه داشت که طرح شکگرایی و مشخصاً شک دکارتی در دوران رنسانس عامل اساسی باور اومانیستی و ابزاری توانمند بهمنظور تقابل جدی با هرگونه تفکر خدامحور بود. موضوعی که محوریت هیچ چیز غیر از انسان را برنمیتابد.
2️⃣ دکارت با طرح شکگرایی، انسان را بهعنوان اصلی غیر قابل تشکیک، محور معرفتهای یقینی معرفی مینماید. موضوعی که سبب میشود تا انسان بدون توجه به جایگاه وافعی خود بهعنوان مخلوق خداوند بر روی زمین، خود را بهنوعی جایگزین خدا بپندارد!
3️⃣ صنعت #سینما نیز بر پایهی همین اصل، نقش بهسزایی در بسط و گسترش #اومانیسم ایفا مینماید و از این جهت عموم تولیدات #هالیوود را میتوان آثاری با این محتوا دانست. آثاری که با سلاح شکگرایی و تمسک به روش دکارت، سعی در تحمیل باورهای بشرمحورانه و به تبع آن تقابل با تفکر خدامحور دارند. آثاری که مجموع آنها فهرست بلند بالایی را شامل میشود و در این میان شاید بتوان از فیلم #اینسپشن یا #تلقین (Inception) بهعنوان یکی از برجستهترین این آثار نام برد.
4️⃣ اینسپشن از محصولات مهم سینمای هالیوود است که توسط #کریستوفر_نولان ساخته شد. اثر سینمایی موفقی با بازی #لئوناردو_دیکاپریو که در موعد اکران خود توانست به فروشی ۸۰۰ میلیون دلاری دست یابد و شهرت بیش از پیش کارگردان و نویسنده انگلیسی الاصل خود را فراهم سازد.
👇👇👇
1️⃣ اینسپشن سعی میکند تا #شکگرایی را بهنحوی افراطی مطرح سازد و ذهن مخاطب خود را به این نکته هدایت کند که هیچ واقعیتی وجود ندارد. این اثر سینمایی با تحمیل #پوچگرایی (Nihilism) بُنمایهی داستانی خود را بر این مطلب استوار میکند که تنها وجود قابل اعتماد، خودِ انسان است و سایر موضوعات قابل اثبات نبوده و بعضاً توهّم محض است! در این میان معتقدان به مذهب و باورمندان به خدا، همچون افرادی هستند که بیهوش شده یا دچار مستی و گیجی میباشند!
2️⃣ فیلم سعی میکند تا به معرفی گروهی با تفکرات دینی مختلف مبادرت ورزد. شخصیت «دام کاب» بهعنوان فردی #مسیحی، شخصیت محوری اثر و دزدی حرفهای است كه با ورود به رویای افراد، اسرار آنها را میدزد. همکار اصلی او، «ایمز» که متخصص جعل هویت است، یک #یهودی بوده و شخصیت #مسلمان اثر نیز شیمیدانی به اسم «یوسف» است که داروهای بیهوشی مورد نیاز گروه را میسازد.
3️⃣ اینسپشن از جنبههای مختلف قابل بررسی و توجه است، اما با تأکید بر اینکه «شاید الآن همهی ما خوابیم و هرآنچه را میبینیم خیالی بیش نیست»، سعی میکند تا مبتنی بر آموزههای #دکارت در وجود همهچیز -غیر از وجود کسی که خواب میبیند- شک كرده و بهنحوی هوشمندانه بر اصالت انسان تأکید ورزد! در این میان صاحبان تفکر خدامحور نیز دزدانی هستند که موهومات را به ذهن خواب رفتهی آدمی وارد میسازند!
4️⃣ این اثر سینمایی با توانمندی فوقالعاده کارگردان، به تجلّی #اومانیسم بدل شده و باور شاخص تمدن غرب در معرفی دین بهعنوان «افیون تودهها» را برای مخاطب به تصویر میکشد؛ که البته در این میان، #اسلام، نقش مؤثرِ شیمیدانی را دارد كه وظیفهاش به خواب بردن آدمیان با سطح هوشیاریهای مختلف است!!
👇👇👇
1️⃣ بدینگونه، #لیبرالیسم، مبتنی بر تفکر #اومانیسم، ضمن معرفی بشر بهعنوان تنها واقعیت غیر قابل تشکیک و تفکیک موضوعات به دو سطحِ «تصورات واقعی» و «موهومات خیالی»، آنچه که در کُل هستی جریان دارد را به دو بخش فیزیک و متافیزیک تفکیک نموده و ضمن تعریف امور طبیعی بهعنوان اموری علمی و تجربی که وجودشان غیر قابل تردید است، امور مابعدالطبیعی را بهعنوان اموری که نه تجربی هستند و نه تحلیلی، شناسانده و بهعنوان اموری سراسر مشکوک معرفی میكند.
2️⃣ در این میان طبیعی است كه باورمندی و ایمان به آنچه که از دستهی دوم است، با شک همراه خواهد شد، و در این مسیر، نفی خدا، ملائکه، معاد و عالم غیب و به تبع آن حضور فرستادگان الهی و کتابهای آسمانی و… را به دنبال خواهد داشت.
3️⃣ بر این اساس، مواجههی مستقیم تفکر بشرمحور با تفکر خدامحور در هفت گزارهی اصلی اعتقادی، صورت خواهد گرفت. هفت گزارهای که بهعنوان #متعلقات_ایمان قلمداد شده و کارکرد اصلی لیبرالیسم، بر محور تفکر اومانیسم، پوشاندن و کُفر و بعضاً جایگزینی این هفت گزاره با باورهای بشرمحورانه میباشد. هفت باور و گزارهی ایمانی که عبارتند از:
۱. ایمان به وجود الله (ایمان به وجود آفریننده)
۲. ایمان به وجود عالم غیب
۳. ایمان به وجود آخرت
۴. ایمان به وجود ملائکه
۵. ایمان به وجود انبیای الهی
۶. ایمان به وجود کتب الهی
۷. ایمان به وجود آیات و نشانههای الهی
✍️ نویسنده: م. شاهحسینی
📖 متن این مقاله در سایت اندیشکده:
👉 yon.ir/INCEPTION
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ هالیوود و خلق جهان موازی (٣)
🌐 تجربهای چهلساله از لیبرالیزاسیون دولتی (قسمت ششم)
1⃣ در این دوران که #فردگرایی، بر بسترِ #اومانیسم، خود را از هر جهت بیرقیب فرض مینمود و یکپارچگیِ مردم ذیل پرچم #لیبرالیسم را تصور میکرد و پروژهٔ #جهانیشدن را تحققیافته میانگاشت و تنها معارض جدی را تفکر اسلامی میدید، هالیوود تمام همت خود را معطوف داشت تا اقدام به تعریف معنویتی جدید نموده و یک #عالم_غیب جعلی بسازد.
2⃣ رویکرد #هالیوود در دورانِ پس از فروپاشی شوروی با تغییرات جدّی همراه گردیده بود. تغییراتی که بهسبب برجستهشدن تفکر #خدامحور در دوران پَساشوروی پدید آمد و موجب میشد تا یکّهتازی نظام لیبرالیسم در این دوران با بحرانی جدّی مواجه گردد.
3⃣ تغییراتی که برای تحققِ جهان تکقطبی، ضروری میساخت تا هالیوود در اقدامی فوری، فطرت خداجوی انسانها را به سمت و سوی معنویتهای پوشالی هدایت نماید؛ لذا مجبور شد تا اقدام به ارائهٔ عالم غیبی جعلی، براساس منطق نظام لیبرالیسم و بر مبنای مفهوم جدیدی بهنام #دنیاسازی نماید.
4⃣ این مرحله، با طرح #معنویت_مدرن در کالبد #تمدن_غرب همراه است؛ معنویتی که مبتنی بر آن، باورمندی نسبت به وجود عوالمی غیر قابل حسّ برای #انسان_لیبرال موضوعیت پیدا میکند. از این جهت، مفهوم جدیدی با عنوان #جهان_موازی (Parallel Universe) در سینمای آمریکا خلق گردید و آثار گوناگونی مبتنی بر آن ساخته شد.
5⃣ جهانی بر بسترِ تفکرِ #بشرمحور و حول مجموعهای بَشری با عنوان #ذهن (Mind)، که بر اساس آن، عوالمی همچون عالم خواب، عالم توهم، عالم تخیل و عالم رویا و… معنی پیدا نموده و در مجموع معنویتی را شکل میدهد که با هرگونه ایمانِ برآمده از دین و تفکر #خدامحور در تعارض و تقابل جدّی میباشد.
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter