eitaa logo
شهید مصطفی خلیلی بلوطکی
144 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
16.4هزار ویدیو
364 فایل
السلام علیک یا حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف بصیرت افزایی الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ فردگرایی اخلاقی در عصر کازابلانکا (1) 🎯 تجربه‌ای چهل‌ساله از (قسمت سوم) 1⃣ همان‌گونه که در قسمت اول این مقاله به استحضار رسید، (Liberalism) روشی است که مبتنی بر آن، فرد در انجام امور خود از آزادی مطلق برخوردار بوده و با اعتقاد کامل نسبت به مباح بودن تمامی امور و شئون زندگی، رویکرد خود را مبتنی بر تنظیم می‌نماید و در این مسیر هیچ امر و نهیی را در زندگی برنمی‌تابد و هیچ واجب و حرامی را مشروع نمی‌انگارد. 2⃣ موضوعی که با اصول فکری ویژه و مبانی شاخصی شناخته می‌شود که شاید اصلی‌ترین و مهم‌ترین آن را بتوان (Individualism) و اصالت بخشیدن به فرد دانست، که پیش از این و در قسمت دوم این مقاله، سعی شد تا برخی از جوانب این تفکر بررسی شده و مشخص شود که مبتنی بر نظریه‌ی فردگرایی، فعل و انفعال‌هایی که میان انسان‌ها صورت می‌گیرد، از ماهیتی واقعی برخوردار نبوده و شکل‌گیری جوامع و اجتماعات انسانی، مرکبِ واقعی محسوب نمی‌شود. 3⃣ این اساس، همه‌ی پدیده‌های اجتماعی را موضوعاتی قابل تبیین و همراه با توجیه‌هایی روان‌شناسانه تبیین می‌نماید و در مجموع سبب می‌شود تا فرد بر مسندی طاغوتی نشسته و ادعای خدایی نماید و منفعت خویش را بر مصلحتِ وحیانیِ جامعه‌ی بشری رجحان بخشد. 4⃣ به‌عبارت دیگر، مسلک (Liberal)، نخست فرد را بر جمع مقدم می‌دارد و با اصالت بخشیدن به فرد (Individualism)، معتقد می‌گردد که جامعه به‌خاطر فرد به‌وجود آمده نه فرد برای جامعه و در نتیجه‌ی این تصور است که پذیرش هرگونه ساختارهای جمعیِ از پیش بر جا مانده، همانند مذهب، خانواده، قومیت و آیین‌ها و در مجموع سنت‌های اجتماعی، اموری فاقد ارزش تلقی می‌شوند که اسباب استیلای تام بر فردیت انسان‌ها را محقق و آزادی مطلق آدمی را مخدوش می‌سازند! ✍ نویسنده: م. شاه‌حسینی 📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد: 👉 goo.gl/eNTxgG ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ فردگرایی اخلاقی در عصر کازابلانکا (2) 🎯 تجربه‌ای چهل‌ساله از (قسمت سوم) 1⃣ اگر چه (Individualism) و اصالت بخشیدن به فرد، در فلسفه سیاسی و اقتصادی، با نظریات فیلسوفانی همچون «توماس هابز» و «آدام اسمیت» تبیین و شناخته شد، اما در واقع این صنعت سینمای غرب و بالاخص سینمای است که به تبیین شاخصه‌های فردگرایی در جوامع لیبرال مبادرت می‌ورزد. 2⃣ به‌عنوان نمونه، (Casablanca) اثر سینمایی شاخصی است که در طی جنگ جهانی دوم و در اوج دوران «نبرد آتلانتیک» یعنی در سال ۱۹۴۲م ساخته شد و پرده‌ی نقره‌ای سینما را به تسخیر خود درآورد؛ فیلمی تبلیغاتی برای ایالات متحده آمریکا که طی آن هالیوود توانست از همان ابتدای فیلم سخن از نگاه حسرت‌بار اروپایِ دربند به آمریکای آزاد و را به مخاطبان خود حقنه نماید! 3⃣ در پایانِ فیلم نیز، شخصیت اصلیِ فیلم یعنی «ریک بلین» با بازی شاخصِ (Humphrey Bogart) را به‌عنوان نماد ایالات متحده، در قامت و نجات‌دهنده برای اروپا می‌بینیم كه به‌واسطه‌ی او، «ویکتور لازلو»، رهبر جنبش پایداری چکسلواکی که نازی‌ها همه‌جا دربه‌در به دنبالش هستند، از چنگال نازی‌های خون‌آشام نجات می‌یابد! 4⃣ کازابلانکا به‌صورت کاملاً واضحی اقدام به بسط و ترویج «سبک زندگی آمریکایی» می‌کند و در این میان با برجسته نمودن (Individualism) سعی می‌کند تا بهره‌جوییِ ممدوح و بی‌اعتناییِ مثبت به هر نوع ایدئولوژی و عقیده‌ی جمع‌باورانه را در سبک زندگیِ تراز و آرمانیِ انسان آمریکایی ترسیم کند و با اصل قرار دادن موضوعِ فردیّت، ارزش روابط اجتماعی را نه بر پایه‌ی یک آرمان اجتماعی، بلکه بر پایه‌ی ارتباط نزدیک افراد ترویج نماید. ✍ نویسنده: م. شاه‌حسینی 📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد: 👉 goo.gl/eNTxgG ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ آمادئوس؛ بیانیۀ امانیسم علیه تئیسم (1) 🎯 تجربه‌ای چهل‌ساله از (قسمت چهارم) 1⃣ نخست فرد را بر جمع مقدم می‌دارد و با اصالت دادن به فرد، مدعی می‌شود که جامعه به‌خاطر فرد به وجود آمده نه فرد برای جامعه و در نتیجه انسانِ فردگرا به وادیِ «خود خدا بینی» وارد شده و تحت عنوان «حریم خصوصی»، بر گرد خود، هاله‌ای از تقدّس ایجاد می‌نماید، حریمی که احدی حق ورود به آن را ندارد و اصلی‌ترین کاربرد آن فربه‌سازی نفسانیّات و دامن زدن به تعلّقات غیر الهی است. 2⃣ از آنجا که هیچ فردی حق ورود و دخالت در «حریم خصوصی» فرد دیگری را ندارد و نمی‌تواند اسباب سعادت و خیر دنیا و آخرت او را رقم زند، معضلی با عنوان برای انسان لیبرال پیش آمده و سبب می‌شود تا او نتواند مَنیّت خویش را سرکوب سازد و حضور دیگران را در کنار خود تحمل نماید. 3⃣ در نظام لیبرال افراد برای حفاظت از حریم خصوصی خویش سعی می‌کنند تا از یکدیگر فاصله‌ی بیشتری بگیرند، فاصله‌ای که به حفظ ایمنی ایشان منجر شود و هرگونه دخالت افراد دیگر در زندگی خصوصی ایشان را مسدود سازد. 4⃣ این فاصله موجب می‌شود تا انسان لیبرال، همواره دچار التهابات ناشی از خیانت و دورویی و… باشد و هیچ‌گاه نتواند اعتماد و محبت خویش را نثار فرد دیگری سازد و از این جهت نظام لیبرالی به‌منظور جلوگیری از تبعات ناامنی ناشی از عدم حضور و اعتماد به دیگران، اقدام به تجویزِ زیستن با به‌عنوان یکی از ارزش‌های مطرح در می‌نماید. 5⃣ دستگاه رسانه‌ای غرب و به‌ویژه صنعت سینمای آمریکا، با دریافت عمق فاجعه و بیچارگی انسان فردگرا در عرصه تعاملات اجتماعی که به تنهاییِ بیشتر او می‌انجامد، سال‌هاست که نسخه شفابخش خود برای انسان لیبرال را در تعامل و همنشینی او با حیوانات قرار داده است! 6⃣ اینگونه فردی که بر مسند طاغوت نشسته و در حریم خصوصی خود ادعای خدایی می‌کند، می‌تواند استرس‌های ناشی از عدم حضور و عدم اعتماد به جَمع را مدیریت نموده و با خرید و تملّک حیوان و شرطی‌سازی او مبتنی بر قواعدی که در حریم خصوصی و فردی به آنها موضوعیت بخشیده، آرامش ذهنی را برای خود مهیا نماید و معبودی از برای عبادت خویش فراهم سازد! معبودی که به اذن او می‌خورد، به اذن او می‌خوابد و به فرمان او می‌رود و به فرمان او می‌آید و حتی می‌تواند به هر نحو که او اراده می‌کند، برقرار ساخته و گاهی حتی فردِ نشسته بر مسند طاغوت را مرتفع سازد!! 7⃣ بخش وسیع دیگری از ساختار رسانه‌ای غرب در تلاش است تا با یاری‌گرفتن از تکنولوژی، اشیاء و را به‌عنوان همنشین‌های مطمئن‌تری برای انسان لیبرال معرفی نماید، همنشین‌های قابل برنامه‌ریزی و قابل مدیریتی که می‌توانند به‌صورت تمام و کمال، آمال و آرزوهای انسان فردگرا را در ادعایِ خدایی خود محقق سازند!! 8⃣ از این جهت سعی می‌کند آثار متعدد سینمایی را بر محور چنین باوری به جهانیان عرضه نموده و در طی چندین دهه، به تعریف مختصات چنین تعاملی در مبادرت ورزیده است. ✍ نویسنده: م. شاه‌حسینی 📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد: 👉 goo.gl/mHVFGb ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ هالیوود و ترویج شک‌گرایی افراطی در «اینسپشن» 🎯 تجربه‌ای چهل‌ساله از (قسمت پنجم) 1️⃣ تفکر بشرمحور یا را بایستی از مبانی اصلی دانست که بستر و نظام‌های برآمده پس از رنساس محسوب می‌شود. 2️⃣ تفکری که در تقابل مستقیم با هرگونه تفکر خداباور و خدامحور بوده و وجودی غیر از انسان در عالم هستی را موجّه و قابل باور نمی‌داند. 3️⃣ البته تفکر خداباور و خدامحور چیزی نبود که نظام ارزشی غرب بتواند به سادگی آن را نفی نموده و در چاچوب دو نظام سوسیالیستی و لیبرالیستی، اعتقادات اجتماعی را به سمت و سوی بشرمحوری تغییر جهت دهد. 4️⃣ در این مسیر ضرورت پیدا می‌کرد تا ابتدا ذهنیتی با عنوان و نسبت به تمامی پدیده‌های موجود در عالَم و بالأخص وجود انسان مطرح گردد. 5️⃣ امری که سبب می‌شود تا آدمی دچار مشکلات روحی و روانی عدیده‌ای گردد که تنها راه درمان آن «باور به وجود خود» است، باوری که از هرگونه تردیدی به‌دور باشد. 👇👇👇