هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ فردگرایی اخلاقی در عصر کازابلانکا (1)
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت سوم)
1⃣ همانگونه که در قسمت اول این مقاله به استحضار رسید، #لیبرالیسم (Liberalism) روشی است که مبتنی بر آن، فرد در انجام امور خود از آزادی مطلق برخوردار بوده و با اعتقاد کامل نسبت به مباح بودن تمامی امور و شئون زندگی، رویکرد خود را مبتنی بر #اباحهگری تنظیم مینماید و در این مسیر هیچ امر و نهیی را در زندگی برنمیتابد و هیچ واجب و حرامی را مشروع نمیانگارد.
2⃣ موضوعی که با اصول فکری ویژه و مبانی شاخصی شناخته میشود که شاید اصلیترین و مهمترین آن را بتوان #فردگرایی (Individualism) و اصالت بخشیدن به فرد دانست، که پیش از این و در قسمت دوم این مقاله، سعی شد تا برخی از جوانب این تفکر بررسی شده و مشخص شود که مبتنی بر نظریهی فردگرایی، فعل و انفعالهایی که میان انسانها صورت میگیرد، از ماهیتی واقعی برخوردار نبوده و شکلگیری جوامع و اجتماعات انسانی، مرکبِ واقعی محسوب نمیشود.
3⃣ این اساس، همهی پدیدههای اجتماعی را موضوعاتی قابل تبیین و همراه با توجیههایی روانشناسانه تبیین مینماید و در مجموع سبب میشود تا فرد بر مسندی طاغوتی نشسته و ادعای خدایی نماید و منفعت خویش را بر مصلحتِ وحیانیِ جامعهی بشری رجحان بخشد.
4⃣ بهعبارت دیگر، مسلک #لیبرال (Liberal)، نخست فرد را بر جمع مقدم میدارد و با اصالت بخشیدن به فرد (Individualism)، معتقد میگردد که جامعه بهخاطر فرد بهوجود آمده نه فرد برای جامعه و در نتیجهی این تصور است که پذیرش هرگونه ساختارهای جمعیِ از پیش بر جا مانده، همانند مذهب، خانواده، قومیت و آیینها و در مجموع سنتهای اجتماعی، اموری فاقد ارزش تلقی میشوند که اسباب استیلای تام بر فردیت انسانها را محقق و آزادی مطلق آدمی را مخدوش میسازند!
✍ نویسنده: م. شاهحسینی
📖 متن کامل مقاله را اینجا مطالعه كنيد:
👉 goo.gl/eNTxgG
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter