eitaa logo
شهید مسعود عسگری
979 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
38 فایل
مدافع حرم حضرت زینب س فدایی سید علی تولد:69/6/8 شهادت: 94/8/21 بهشت زهرا س قطعه 26 ردیف 79 شماره 19 خواهر زاده شهيد مدافع حرم مصطفی نبی لو ارتباط با ادمین👇 @masoud1394
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🗓 بازنشر 🔰 لوح | ما از تکثیر او وحشت داریم! 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امروز مستکبران از نام شهید سلیمانی وحشت دارند، ببینید در فضای مجازی با اسم او چه برخوردی دارند میکنند؛ از اسمش هم میترسند و از تکثیر او وحشت دارند. ۱۴۰۰/۱۰/۱۱ 💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش سردار عزیزجعفری پس از تماشای فیلم «هناس» 🔹صبر، پایداری و همراهی همسران شهدا در هناس خوب منعکس شده است. @TasnimNews
🌷امیرالمومنین علیه السلام: ☀️الإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ، عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ 🌎ايمان آن است كه راست گويى را در آن جا كه به زيان توست بر دروغ گويى در آن جا كه به سود توست مقدم دارى 📘
🔸 وجدان « دَستش توی عملیات قطع شـده بود. یه روز که اومدم خونه دیدم لباس کثیف رو شسته، بهش گفتم: مادر برات بمیره! چطور با یک دست اینها رو شستی؟ گفت: مادر! اگه دو تا دستم رو هم نداشتم باز وجدانم راضی نمی‌شد کـه من خونه باشم و شما زحمت شستن لباس‌ها رو بکشی.» 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرواز رویاهاست چه خیال خامی ! برای من که پر پرواز ندارم ...💔 رسیدن به تــــ♡ـــو ❣ که ان همه بالایی... ࢪویاست... ڪمڪم ڪن دلاوࢪ...🌿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج قاسم سلیمانی: امروز برای ما اصل این نظام است. این نظامی که صدها سال در درون کتاب‌ها نهفته بود، امام با هنر خودش و شجاعت‌ خودش از دل کتاب‌ها بیرون آورد. کاری که هیچ عالِمی در عالَم اسلام، نه شیعه و نه سنی نتوانست بکند، یک نظام را به عنوان جمهوری اسلامی‌ تاسیس کرد. با هیچ نظامی قابل مقایسه نیست.
🔆 ✍ به پروردگارت اعتماد کن 🔹ابراهیم تنها پسرش را برای قربانی آماده می‌کرد. چاقویش را تیز کرد و آماده قربانی شد. اسماعیل می‌گفت: به آنچه فرمان داده شدی، عمل کن. هر دوی آن‌ها نمی‌دانستند که قوچی در بهشت ۵۰۰ سال قبل برای این لحظه مهیاست. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🔸هنگامی که نوح دعا کرد: «انی مغلوب فانتصر» گمان نمی‌کرد خداوند بشریت را به‌خاطرش غرق کند و همه اهل زمین غرق می‌شوند الا او و کسانی که همراهش در کشتی بودند. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🔹موسی گرسنه شد و صدای فریادش تمام قصر را پر کرده بود و سینه هیچ زنی را نمی‌گرفت؛ همه این گریه‌ها به‌خاطر زنی بود که پشت رودخانه مشتاق دیدار پسرش بود و لطف و رحمتی از رب‌العالمین به او و پسرش. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🔸ظلمت و تاریکی بر یونس چیره شد، وقتی عذرخواهی کرد و صدا زد: «لا اله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین» الله تعالی فرمود: او را استجابت کردیم و از غم و اندوه نجاتش دادیم. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🔹زمانی که خداوند یوسف را از زندان بیرون آورد، صاعقه‌ای نفرستاد تا دروازه زندان را از جا بکند و به دیوارهای زندان امر نفرمود تا راه را به‌سوی یوسف باز کند، بلکه خوابی را در آرامش شب به ذهن پادشاه خوابیده فرستاد. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🔰به پروردگارت اعتماد کن و دستانت را عاجزانه بالا ببر و تنها به خدایت توکل کن. 🆔 @Masaf
✅خواص نعناع ✍از نعناع برای رفع نفخ، درد شکم، اسهال، سوءهاضمه، ناتوانی های روده ها، تب، سرماخوردگی، آنفلوانزا، سینوسیتیس، ناراحتی های اعصاب بچه ها، خونریزی از بینی. و به عنوان ضد سم در موارد گزیدگی و نیش حشرات، بیماری های بینی و گلو، سر درد و دردهای چهره استفاده می شود 🌿 نعناع ضدتشنج، قابض، محرک، مسکّن و آرام بخش، خنک کننده، معرّق و قاعده آور است. 📚منبع: سایت دکتر روازاده
خیابانی که به سجاد انگ بی‌غیرت زده بودند سر غزل را گَرداند تا مثلاً به همه گوید: من آدم بی‌غیرتی نیستم. غزل یک پسر دارد از مادر سجاد می‌پرسم غزل یک فرزند پسر دارد؟ و مادر با اشاره دست پسر بچه زیبا و دوست داشتنی را نشان می‌دهد که بلوز قرمز و شلوار یشمی بر تن داشت و می‌گوید: بله این پسرش است و من که با دیدنش قلبم مچاله شد ناخودآگاه وای ممتدی را زمزمه کردم اما زن عموی پسربچه با جمله «این پسرم است و من آن را بزرگ کردم» توجه‌ام را جلب کرد. وی ادامه داد: من بچه دار نشدم، برای همین پسر غزل که به دنیا آمد همه جوره تروخشکش کردم، غزل هم کاری به کارم نداشت و بیشتر اوقات پسرش پیشم بود، این چند ماهی هم که مادرش نبود اصلاً دلتنگی نکرد و من از آن نگهداری کردم. برای مصاحبه و شنیدن صحبت‌های خانواده‌های مقتول نیز تلاش کردیم اما مادر مقتول به دلایل روحی خانه را ترک کرده و به منزل پدری پناه آورده و به این دلیل تاکنون در دسترس نبوده است.
*🔻مادر سجاد(قاتل) اینگونه داستان را شروع می‌کند:* حدود چهار ماه گذشته غزل از منزل خارج شد، مثل همیشه که به خانواده پدرش و یا دوستانش سر می‌زد، هیچ کس به رفت و آمدش نه حساس بود و نه شک می‌کرد اما آن روز به خانه بازنگشت، نگران که شدیم سراغش را از خانواده‌اش گرفتیم آنجا هم نرفته بود، به دوستان، آشنایان و هر کسی که احتمال می‌دادیم ممکن است غزل آنجا رفته باشد گرفتیم اما خبری از غزل نبود، تا اینکه بعد از یک هفته به دوستان خودش اطلاع داد که در ترکیه است. وی ادامه می‌دهد: نمی‌دانم کی و چطوری پای غزل به ترکیه رسیده است، تمام اطلاعاتی که از غزل دریافت می‌کردیم از طریق دوستانش است و هر بار که خبری می‌رسید پسرم می‌مرد و زنده می‌شد، خیلی تلاش کردیم کسی متوجه این قضیه نشود اما هر چه از نبودن غزل می‌گذشت اطرافیان بیشتر کنجکاو می‌شدند که عروس خانواده کجاست و چرا از آن خبری نیست. مادر سجاد می‌گوید:غزل در زمان آشنایی با یک مرد سوریه‌ای باردار بود و چند روز قبل از اینکه خانه رو ترک کنه بچه سقط شد، وقتی من و مادرش گفتم چرا و چطور این بچه سقط شد جواب میداد دبه آب را بلند کردم و سقط شد. از مادر سجاد سوال می‌کنم غزل با شوهرش مشکلی داشت؟ یا مثلاً به اجبار با هم ازدواج کرده بودند؟ وی پاسخ می‌دهد: اتفاقاً غزل و شوهرش خیلی همدیگر را دوست داشتند، نباید از حق بگذرم ارتباط غزل با ما هم خیلی خوب بود و با هم عروسش مثل خواهر بودند و هیچ اجباری در ازدواجشان وجود نداشت، ما هم برایش کم نگذاشتیم، برای دو پسرم یک شب عروسی گرفتم، با اشاره دست عروس دومش که هرازگاهی صحبت‌های مادرشوهر را تایید می‌کرد را نشانم داد. غزل با مرد غریبه عقد کرد مادر سجاد می‌گوید: خانه ما بزرگ است، بالای خانه دو واحد ساختم یکی برای سجاد و دومی برای آن یکی پسرم، مادرسجاد از من میخواهد وارد خانه بشوم و زندگی که برای غزل درست کردند را نشانم بدهد، می‌خواهد بگوید که به لحاظ زندگی همه چی را برای عروس‌ها فراهم کردیم. جریان ترکیه رفتن غزل را می‌پرسم و وی توضیح می‌دهد: طبق صحبت‌هایی که غزل برای دوستانش کرده و به ما منتقل می‌‌کنند، با شخصی از طریق اینستاگرام آشنا می‌شود که این شخص اهل سوریه است، این مرد به غزل ابراز علاقه زیادی می‌کند این دختر را وابسته خود می‌کند تا آنجایی که غزل بابت این مرد زندگی خودش را رها کرد، به محض اینکه غزل به ترکیه می‌رود این مرد غزل را به عقد خودش در می‌آورد و زندگی جدیدی را شروع می‌کنند. غزل که همه جوره به این مردسوری اعتماد کرده بود کم کم شروع به ارسال عکس‌های خود با آن مرد می‌کند، دوستانش که ما را در جریان تمام جزییات می‌گذاشتند پسرم هر روز بیشتر از دیروز کنترل خود را از دست می‌داد و نمی‌توانست بر اعصاب خود مسلط شود مخصوصاً که بازاری بود و اطرافیان چپ و راست غیرت و مردانگی وی را تحریک می‌کردند. طعنه اطرافیان پسرم رو غیرتی کرد وی ادامه می‌دهد: در محله و خیابان کمترین بحثی که بین بچه‌ها اتفاق می‌افتاد مستقیم و غیر مستقیم با طعنه، آبرو ریزی غزل را به رخ ما می‌کشیدند و بابت این مسأله بحث و دعوا کرده بودیم این در حالی است که همسایه‌ها کاملاً از شرایطی که اتفاق افتاده اطلاع داشتند اما به جای دلداری احساسات پسرم را تحریک می‌کردند. خواهر سجاد صحبت‌های مادر را قطع می‌کند و می‌گوید: به نظرم ۱۷ سال سنی نیست که کسی بتواند درست تصمیم بگیرد، غزل گول خورده و تحت تاثیر صحبت‌های مرد سوری قرار گرفته وگرنه چه کسی زندگی خودش را ول کند و سراغ کسی دیگر می‌رود، تازه این مرد همه طلاهای غزل را برده بود. از مادر سجاد سوال می‌کنم با چه ترفندی غزل را به ایران برگرداندند؟ می‌گوید: ما از طریق پلیس بین الملل اقدام کرده بودیم که فردی دختر ما را دزدیده و... اما خودِ غزل هم ظاهراً پشیمان شده بود و این اواخر خودش به پدرش گفت: بیایید من را به ایران بیاورید که بعد از آن پدر غزل و شوهرم تا ترکیه دنبالش رفتند و روز جمعه ظهر اهواز رسیدند. پسرم به مرد سوری(همسر جدید غزل) ویس تهدیدآمیز فرستاده بود و او در جواب عکس‌های عروسی رو می‌فرستد و برای اینکه سجاد را عصبی کند گفته بود خودم به غزل گفتم بچه را سقط کند. پسرم تهدید کرده بود غزل را می‌کشم برای همین پدر غزل و پدر سجاد در صدد مخفی کردن غزل تا تحویل آن به کلانتری بودند چرا که از تهدیدهای سجاد می‌ترسیدند و زمانی که غزل را تحویل شوهرش ندادند عصبانیت و تهدید سجاد دو چندان شد، برای همین روز یکشنبه غزل را سوار ماشین کردند تا ببرند و تحویل کلانتری بدهند اما از آنجایی که سجاد حرکات پدر و عمویش را زیر نظر داشت به اتفاق برادرش جلوی ماشین را می‌گیرند و غزل را از انها می‌گیرد که ظهر همان روز آن اتفاق افتاد و سجاد غزل را با قمه کشت. به او گفتم خب سرش را با قمه زد! چرا سرش را محله به محله نشان این و آن داد؟ مادر سجاد پاسخ داد: در هر محله‌ و
۲۲ بهمن سال ۱۳۹۳ در حال آماده شدن برای پرش با چتر خاطره دوست شهید 👇
سال ۹۳ بود  و تعدادی از بچه‌ها برای پرش نمایشگاه بین‌المللی ایرشو کیش انتخاب شدن که توی اون تعداد ، من و مسعود هم بودیم خلاصه این مقدمه ای برای اصل مطلب که ما سال ۹۳ رفتیم نمایشگاه ۴ روز اونجا بودیم . روز اول پرش کنسل شد ولی سه روز دیگه هر روز یک پرش برای مردم انجام دادیم و برگشتیم تهران . گذشت تا #۲۲_بهمن . هر سال قبل از پرش تمرین اجرا میشه که یه سری به عنوان نفرات اصلی و یه سری به عنوان نفرات رزرو انتخاب میشن بعد تمرین انجام میدن واسه روز مراسم اصلی روز مراسم اصلی که میشه کسایی که خوب پریده باشن انتخاب میشن . روز تمرین بود ،گفتن که نفرات اصلی برن سوار وسیله بشن همیشه همین نفرات اصلی اولین سری بالا میرن بعد نفرات رزرو اولویت دوم یعنی اگر پرش ادامه پیدا کنه رزرو تمرین می پره . من و مسعود اومدیم بریم بالا که بپریم . استاد لطفی که استاد جفتمونه جلومو گرفت گفت شما دوتا نرید چون شما دوتا تو نمایشگاه کیش بودید بذارید این موقعیت و این فرصت به نفراتی که نبودن برسه ما هم گفتیم چشم . وایسادیم عقب نفرات اصلی رفتن بالا پریدن و خلاصه موقع فرود هرکی یه جا فرود امد . شاید بگم تنها کسایی که روی هدف نزدیک نشستن ۲ یا ۳ نفر از  ۱۵ نفر بود و بقیه با فاصله ۲۰۰ يا ۳۰۰ متر نشستن.. . این مسئله که داخل هدف بشینی خیلی مهمه چون روز مراسم باید داخل یک حلقه که تشکیل میدن داخل میدون بشینی . بعد نوبت ما رزروا شد و رفتیم بالا بپریم یادمه هشت نفر همزمان تو نقطه ای که باید فرود میومدیم باهم نشستیم . باز من و مسعود بین اون هشت نفر بودیم. همون جا وقتی نشستیم استاد لطفی داد زد از کنار زمین گفت جای رزرو اصلی عوض شد . خلاصه این شد که من و مسعود اون سال انتخاب شدیم واسه ۲۲ بهمن و با هم رفتیم پریدیمو اولین پرش ما  تو ۲۲ بهمن شد.. از اون سال به بعدم من قسمتم شده هر سال تا همین بیست و دو بهمن که گذشت اسمم هست و میرم و واقعاً هر سال یاد مسعود هستیم یعنی چه قبل از پرش و چه موقع پرش همیشه یاد می کنیم مسعودو بچه ها برای شادی روحش ذکر صلواتی میگیرن ۲۲ بهمن
🍀بشتابید به سوی عمل خیر🍀 👇👇👇👇 ✨سکان زمین و آسمان است علی سلطان همه جهانیان است علی ✨گلواژه ی منشق از علی اعلاست سر چشمه ی فیض بی کران است علی 🌱🌷🌱 🌹بارگزاری ۱۴ دیگ حلیم بنام مولا امیرالمومنین(ع) در روز میلاد با سعادت حضرت علی علیه السلام 🍀در صورت تمایل به مشارکت در امر خیر ( پاک کردن گندم های حلیم ) 🔹پنجشنبه ۲۱ بهمن ساعت ۱۴ به "ستاد اربعین" واقع در خیابان فریدون احمدی کوچه خسروی پلاک ۱۵ زنگ اول مراجعه نمایید. بانوان عزیز بسم الله شما با ساقی حوض کوثر 🌱🌷🌱 🔸https://eitaa.com/alreza72 🔹https://sapp.ir/alreza72 🔸https://t.me/Alreza72 🔹https://www.instagram.com/qaasedac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راهنمایی ۲۲ بهمن راهت را ادامه میدهیم ای شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ندای الله اکبر شهید حاج قاسم سلیمانی در شب ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۴
پاینده‌باد جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خامنه ای یوم الله ۲۲ بهمن مبارک باد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
جلیلی: یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت می‌فروشیم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: 🔹یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت می‌فروشیم و پولش را هم می‌گیریم و کارمزد این فروش بسیار پایین‌تر از قبل تحریم‌هاست. 🔹دشمنی که می‌گفت فشار حداکثری را اعمال می‌کند، به صراحت در بهمن ماه امسال می‌گوید این سیاست شکستی فاحش خورد.
Gomnam-Haftegi950126[01].mp3
3.13M
🌙 از ادعیه 🌙 🔊 يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ ... 🎙بانوای: حاج میثم مطیعی ✅ @MeysamMotiee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا