eitaa logo
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
2.4هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
191 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#صبحتون_شهدایی شهـدا . . . هنوز بر فراز دیدگاه مانده‌اند؛ چـون شاهــدند ! حواسمان به دوربین شهدا هست؟! #یادشهداباصلوات 🍂🌹🍂 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 🍂🌹🍂
‌دلی که ... جای تـ❤️ـو باشد در او ... چه جای غم است؟! 🌸🍃 امام زمان عج 🍂🌹🍂 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 🍂🌹🍂
AUD-20190808-WA0031.mp3
5.99M
عاشقان شهادت ،جامونده ها 🎧 از #شهدا جاموندم😭 #مادر برام دعا کن منم مثل #حسینت #شهید کربلا کن 🍂🌹🍂 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 🍂🌹🍂
🔅 دعای هر روز ماه صفر 🔸اگر کسی خواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛 عاشقم گهـ شمع و گهـ پروانهـ🦋 مسٺ عشق زینبم دیوانه ام... ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه و بین الحرمین بانوای شهید مدافع حرم حسین معز غلامی❤️
⁉️ ✅بزرگراه شهدا.......حاضر♥️ ✅مجتمع فرهنگی شهدا.......حاضر💜 ✅غیرت شهدا.......غایب💔 ✅ورزشگاه شهدا......حاضر💙 ✅مردونگی شهدا.......غایب💔 ✅مرام شهدا......غایب💔 ✅سمینار شهدا.......حاضر💛 ✅آقایی شهدا......غایب💔 ✅صداقت شهدا......غایب💔 ✅یادواره شهدا......حاضر💚 ✅صفای شهدا......غایب💔 ✅عشق شهدا......غایب💔 ✅آرمان شهدا......غایب💔 ✅یاران شهدا.......غایب💔 ✅تیپ شهدا......حاضر💖 ✅بخشش شهدا......غایب💔 ✅تصویر شهدا......حاضر💙 ✅شهامت شهدا.......غایب💔 ✅اخلاص شهدا......غایب💔 ✅مسئولیت پذیری شهدا.......غایب💔 ✅شجاعت شهدا.......غایب💔 ✅عشق و محبت شهدا......غایب💔 ✅مهربانی و دلسوزی شهدا......غایب💔 از بیشتر بودند... ❌‼️ به راستی ؟😔
🕊 ایشان خیلی صبور و مهربان بودند. هیچ وقت منتظر نمی ماندند که کسی کاری به ایشان محول کند، هر گاه میدیدند کاری هست خودشان انجام میدادند، و منتظر تشکر از هیچ کسی نبودند☝️ . هیچ کاری را بد نمیدانستند و برایشان فقط لقمه حلال مهم بود. عاشق خانه و خانواده مخصوصا فرزندشان😍 . مهمترین کار دنیا را میدانستند👌 . عشق به ائمه اطهار مخصوصا امام حسین داشتند و ماه رمضان و محرم را واقعا دوست داشتند و وقتی به آخر ماه میرسیدند خیلی ناراحت بودند و افسوس میخوردند😔 فرمانده دیدبانی گروه توپخانه 15 خرداد اصفهان سوریه : ریف حلب ،عملیات محرم ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
🌸 با چادرم نذر مادر میشوم 💚🕊💚 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 💚🕊💚
#پروفایل_پسرونہ✋ به امید روزی که ما هم تو راه شهادت باشیم🍂 💚🕊💚 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 💚🕊💚
😇 ‏قلبی🖤 لِقَلبِکُم سِلمٌ وَ اَمری لِاَمرِکُم مُتَّبِعٌ✋ قلبم💔 تسلیم قلب❤️ پاک شما و همه کارم پیرو امر شماست...✋ 💚🕊💚 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 💚🕊💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↞ تمام تیرها بر پیکرش خورد ↞ یکی از تیر ها بر حنجرش خورد ↞ یکی برسینه و بازو و پهلو ↞ تمامش را به عشق مادرش خورد 😭💔 ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
جگر شیر نداری سفر عشق مرو... شهیدی که دردمای ۸ درجه زیر صفر ۴۰۰ متر را برای شناسایی سینه خیز رفت...‼️😢😔 علی‌آقاعبداللهی 💔 ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 از کنار رنج‌های رسول خدا ساده نگذریم! ◾️چطور مظلومیت‌های امام حسین(ع) باید ذکر شود، اما مظلومیت‌های پیامبر(ص) نباید ذکر بشود؟! ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5c95ed145a64a33f196d9e75_-1646262967175085057.mp3
11.5M
رزق شــــبانه💫 کی گفته غریبی!! خودم نوکرتمـ ... 🏴....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
🕊رمان #هادےدلـــــہا قسمت #شصت_ونهم 🍀راوے زینب🍀 وقتی رسیدیم بیمارستان محمد آقا اومد سمتمون محمد
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت امروز وارد ششمین ماه بارداریم شدم وآخرین ماه سال 96 گوشیم رو برداشتم و شماره محسن رو گرفتم _سلام سرباز😁😍 محسن: سلام علیکم سردار خوبی خانمم؟😁 جوجه سرباز خوبه؟😍 _خوبه عزیز دلم محسن جان عزیزم زنگ زدم مطب واسه امروز وقت سونو گرفتم میای باهم بریم؟ محسن: اره عزیزم این سید بچه امو مسخره میکنه میگه بچه ات کاله😒 زینبم سید میگه شب بریم خونشون شام خانم رضایی و مهدی اینا هم هستن _ باشه عزیزم من برم حاضر بشم ساعت چند میای؟ محسن: ساعت 4 خونم خانمم مواظب خودتون باش😊❤️ فعلا یاعلی _ یاعلی دلم امروز بی نهایت هوای برادر رو کرده بود😔💔 ماه پیش زمانی که دومین سالگرد بود، دلم میخواست تنها باشم ولی بهار، عاطفه، عطیه، مهدیه اومدن دنبالم بردنم مراسم حسین... به ساعت نگاه کردم 3:30 بود دیگه باید حاضر بشم یه مانتو بارداری سرمه ای پوشیدم روسری کرم و ساق کرم. چادر مهمونی ام رو گذاشتم تو کیفم داشتم فکر میکردم کدوم چادرم سرکنم که صدای اومد اهل خونه کجایید؟ _بیا اینجا همسری☺️ محسن : چرا پس هنوز حاضر نیستی؟😐 _ نمیدونم کدوم چادرم رو سرکنم☹️ محسن: بذار کمکت کنم آهان بفرمایید اینم چادر😍 چادر معمولی که پایینش دوختی بدو بریم که میخوام ثابت کنم که حس پدرانه من قوی تر از حس مادرانه توست😁😁😍 قراره یه سرباز سید علی 😉دنیا بیاد دقیقا حرف بود؛ بچمون بود. داشتیم میرفتیم خونه عطیه اینا محسن: خب خانمی حالا که باختی بگو ببینم اسم چی بذاریم😉😁 _ ایش توام با این پسرت😬 خودتم براش انتخاب کن😒 محسن: اوووووووه اخمشووووو😉 دختر جون پسر پشتیبانه مادره اگه یه روزی نباشم میدونم یه مرد هست مواظبته☺️ زینب؟ _ جانم☺️ محسن: چه من بودم چه نبودم اسم پسرمونو بذار حسین تا مثل داییش باشه با این حرف محسن یاد وداع شهید طاهرنیا و پسرش افتادم...😢💔😔 ادامه دارد... نام نویسنده؛ بانومینودری ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
هوالمحبوب 🕊رمان #هادےدلـــــہا قسمت #هفتاد امروز وارد ششمین ماه بارداریم شدم وآخرین ماه سال 96 گو
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت _ عه محسن چرا وایسادی؟ محسن: دست خالی که نمیشه بریم بعدم سید میدونه رفتیم سونو پیام داده شیرینی یادت نره😁😉 _ باشه بالاخره رسیدیم خونه عطیه اینا اومدم خودم کیفم رو بردارم که محسن گفت: نه سنگینه من میارم کیفت رو _ زشته پیش آقا سید و آقا مهدی🙈 محسن: نه بابا اون تا خودشون ته زن ذلیلی های عالمن😁 _باشه شیرینی یادت نره محسن: نه تو زنگ بزن تا وارد خانه شدیم سید: عه این شیرینی خوردن داره ها😍 محسن داماد دارشدم یا صاحب عروس😁🙏 محسن: داماد!!😐 سید: بده این شرینی رو ببینم همه دور هم نشسته بودیم که عطیه گفت: مهدیه جان بیا این چای هارو ببر مهدیه کتاب رو گذاشت روی مبل رفت چایی ببره بلند گفتم : من نمیدونم سر این کتاب چیه که همتون میخونید🤔 بهار: من میگم بهت کنار بهار نشستم بهار دستم رو گرفت تو دستش گفت: مهدیه یه خواب دیده که شهید هادی اسم بچه هارو گفته و سفارش کرده کتاب بخونن _چرا سفارش کرده؟ بهار: نمیدونم بالاخره یه روزی معلوم میشه! راستی امسال هم میاید جنوب؟ _اره میخوام بچه ام تو هوای شهدا تنفس بکنه😊 ادامه دارد... نام نویسنده؛بانومینودری ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا