ذکر مصیبت پایان مراسم منزل شهید محمد قائمی قائم ۲۴ جمعه شب مورخه ۲۵/۸/۴۰۳

روضه حضرت زهرا مراسم سالگرد شهادت شهید محمد قائمی

روایت عشق پرسیدم : وقتی دیدیش چه احساسی داشتی؟ گفت: تاحالا شده هم خجالت بکشی هم بترسی هم خوشحال باشی هم ناراحت ؟ حال من ترکیبی از اینا بود! پرسیدم : چرا خجالت می‌کشیدی؟ گفت: چون برای خوشبختی من تلاش کرده بود و من در جواب خوبی‌هاش هیچ کاری نکرده که بودم بماند؛ تازه حس می‌کردم با کارهام زحمت‌هاش رو هم به باد دادم. احساس می‌کردم داره نگام می‌کنه و خبر داره چه کارایی کردم! پرسیدم: چرا می‌ترسیدی ؟ گفت: خب یه مقام عالی رتبه اومده بود. دیدن یه آدم مهم که جایگاه بالایی داره، یکم ترس و دلهره میاره. جرأت نمی‌کردم جلو برم. مدام خودم رو توی جمعیت قایم می‌‌کردم. پرسیدم : پس چرا خوشحال بودی؟! گفت: خب ما رو قابل دونسته بود و اومده بود دیدن ما تا خواسته هامون رو بهش بگیم پرسیدم: خب اینکه ناراحتی نداشت! چرا میگی ناراحت بودی؟ گفت: آخه از دستش داده بودیم. حالا هم که بعد از سی و اندی سال برگشته بود بی نام و نشون اومده بود.نمی دونستیم حتی اسمش چیه! باورم نمی‌شد این پاسخ‌های پسر ده‌ ساله‌‌ام‌ باشد. گمان نمی‌‌کردم محمد بعد از دیدن تابوت شهید گمنام در مدرسه‌اش این احساس را تجربه کرده باشد.

چه زیباست .. خاطرات مردانی که پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند به یاد شهدای گمنام … آنان که در زمین گمنامن و در آسمانها مشهورند …🥀 🌹 به یاد داداش محمد😭💔 #معراج‌شهدا

🥀 🌷بِسْم‌ِرْب‌ِّالزَّهْراٰء🌷 شهادت جانسوز جانباز شهیدهٔ هجده‌ساله، صدّیقهٔ کبری، دُردانهٔ محمّد و خدیجه، عشق ناب علی، مادر حَسنِین و زینبِین، بانوی دو عالم، حضرت زهرای اطهر که مخفیانه، غریبانه و مظلومانه در دل سیاه شب تغسیل، تکفین و تدفین گردید، تسلیت می‌گوئیم.💔 ✍ استاد حمید جهانگیرفیض‌آبادی #بزرگ‌ترین_سؤال_بی‌جواب_تاریخ #شهیدهٔ_جانباز #هجده_ساله #بی‌مزار

🌹سلام بر شهدایی که بی‌نشان رفتند برایِ عاشـق زهـۜـرا مزار بی‌ معناست ...🌹 #شلمچه #ایام_فاطمیه

✍فاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِساءِ أهلِ الجَنَّةِ... 🏴فاطمیه 🤍جانم فدای رهبرم خامنه‌ای        

صدای لالایی تو زیباترین سمفونی جهان است 🥀🥀

کوچه، تنها، غریب، دشمن، آتش.... امان از تکرار این روضه‌ی بی‌پایان!🥀🥀 محمد حسین عزیزم؛ نمی دانم برای چندمین بار صحنه‌ی شهادت مادرمان زهرا سلام الله علیه را در ذهنت مجسم کردی و قلبت آتش گرفت، سینه ‌ات به درد آمد که رزقت شد شهادت در همان روز!🥀 عزیز برادرم؛ نمی‌دانم زیر لب در آن سیاهی شب، در آن کوچه‌ی خلوت زیر لب چه نجوا می‌کردی با حضرت مادر و چند بار به التماس خواندی «چادرت را بتکان روزی ما را بفرست» که اینچنین در راهش اربا اربا شدی.🥀 محمد حسین جان؛ تو به ما فهماندی ؛ کسی که تاروپود وجودش به غم #فاطمیه گره خورده باشد این چنین مزد می‌گیرد و تو چه خوب با شهادتت؛ تصویری مجسم از #فاطمیه برایمان ساختی. 🥀 عزیزِ خواهر؛ چه خوب آموختی درس ولایت مداری را از مادر و همچون او در آتش خشم و عداوت دشمن سوختی. 🥀 پناهِ خواهر؛ دوباره #فاطمیه است و غمت اگر چه سنگین، اما روشنی راه ماست. برایمان دعا کن تا مثل تو چادر مادر را در این هیاهوی زمانه رها نکنیم و گم نشویم.🥀 قصه‌ی گلستان هفتم پایان ندارد ...🥀 تقدیم با احترام به شهید والا مقام #شهید_محمد_حسین_حدادیان #شهید_فاطمیه #شهادت #دلنوشته_خواهرانه سمانه قائینی

مادر برای خستگی‌هایم نذری کن؛ بعضی دردها فقط با دعای تو درمان میشود...❤️ مادرِشهید‌محمد قائمی ⚘️ #السلام‌علیک‌یا‌فاطمه‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها ✨