کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #دلنوشته دیدار آسمانی 🌹 #خاطره دیدار با امام المسلمین، حضرت آیت الله العظمی #امام_خامنهای (مد ظ
📝 #دلنوشته
دیدار آسمانی
🌹 #خاطره دیدار با حضرت آیت الله العظمی #امام_خامنهای (مد ظله العالی)
3⃣ قسمت سوم
👤 راوی: محمد مهدی زاهدی
.....💍 پسرم قبل از مراسم یک انگشتری آماده کرده بود و میگفت من این رو میخوام به #حضرت_آقا هدیه بدم.
ما میگفتیم معمولاً از حضرت آقا هدیه میگیرند و هدیه نمیدن، ولی پسرم مصر بود بر این قضیه و دائماً میگفت من میخوام #انگشتر را به آقا هدیه بدم.
💍 این انگشتر، انگشتر خاصی بود. انگشتری بود که جناب #سید_حسن_نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان به پدرم هدیه داده بودند و شهید هم به نوهشون محمدعلی، پسر بنده هدیه داده بود. بعد از شهادت پدرم، محمدعلی، این انگشتر را به پیکر شهید تبرک کرده بود و حالا میخواست اونو به حضرت آقا هدیه بده.
محمدعلی از همون اول کنار من نشسته بود و دائماً میپرسید که کی وقتشه؟ کی وقتشه؟ من گفته بودم هر وقت وقتش بود خودم بهت اشاره میکنم.
کمی که از صحبتها گذشت مجدد از من پرسید حالا بگم؟
🎁 منم دیدم موقعیت مناسبه گفتم اشکال نداره برو بگو. بلند شد و رفت کنار حضرت آقا و شروع کرد قضیه انگشتر رو تعریف کردن.
🤲 حضرت آقا انگشتر رو گرفتن و اذکاری به اون گفتن، خیلی آهسته بود ما متوجه نمیشدیم که دقیقاً چی دارن میگن و چندین مرتبه انگشتر رو به دهانشون نزدیک کردند و یک سری اذکار رو میگفتند و مجدد انگشتر رو پایین میبردن.
🎁 بعد گفتند که من این انگشتر رو میپذیرم ولی دوباره به شما هدیه میدم. این انگشتر در خانواده #شهید_زاهدی بمونه به دو علت، یکی اینکه هدیه جناب سید حسن نصرالله هست و دیگه اینکه متبرک به پیکر شهید شده. محمد علی هم با رضایت و خوشحالی، انگشتر را دوباره از حضرت آقا گرفت.
🤲🌺 بعد از اینکه صحبتها تموم شد حضرت آقا ایستادند که تشریف ببرند، من سریع بلند شدم و مقابلشون قرار گرفتم اول مجدد دستشونو چندین مرتبه بوسیدم و بعد گفتم که معمولش این هست هر کس به زیارت شما میاد یک یادگاری از انگشتر از چفیه از تسبیح یا چیزای دیگه از شما هدیه میگیره ولی من چیز دیگهای میخوام...
مثل اینکه آقا انتظار شنیدن این صحبت رو نداشتند..
🤲 گفتم ما کسی رو از دست دادیم که توی نماز شبهاش به ما دعا میکرد و از شما میخواهیم اگه صلاح میدونید ما رو دعا بفرمایید. ایشون هم همونجا دعا کردند.
💍💍💍 بلافاصله کسایی که پشت سر من بودند از حضرت آقا تقاضای انگشتر کردن و ایشون اجابت کردن. یک انگشتر داخل جیبشون بود اونو هدیه دادن بعد از اون یکی دیگه و یکی دیگه و به یکنفر هم تسبیح هدیه دادن .
🌹🌹هنگامی که بقیه در حال گرفتن انگشتر بودند من به حضرت آقا عرض کردم که میشه روی ماهتونو ببوسم؟ و موفق شدم که چهره نورانی آقا رو ببوسم و ایشونو در آغوش بگیرم.
چند لحظه بعد خداحافظی کرده و از اتاق خارج شدند.
دیدار ما این بار تموم شد امیدوارم که بار آخر نباشه و باز هم توفیق دیدار ایشان نصیبمان بشود.
پایان.
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @shahid_mohammadrezazahedi