eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
1.6هزار دنبال‌کننده
749 عکس
218 ویدیو
28 فایل
ارتباط با ادمین: @M_ali_ekhlasi @MohammadMahdiZahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 #نماهنگ | عماد جبهه ها 1⃣ قسمت اول مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین #سید_حسن_نصرالله (حفظه ال
💠 مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین (حفظه الله) در مورد (ره) 1️⃣ قسمت اول: عماد جبهه ها 🔸 به عنوان یک جوان، مثل بسیاری از جوانان ایرانیِ بیست ساله ایست که ستون و تکیه گاه انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) بودند، و (ستون جبهه) در جنگ تحمیلی بودند. اکثریت قریب به اتفاق کسانی که رفتند و در جبهه ها جنگیدند، جوانان بیست ساله بودند. حاج زاهدی یکی از آنها بود. 🔹 شما این فرزند اصفهان را در مناطق مختلفی از جبهه های نبرد ایران در آن جنگ می بینید. آن ها خیلی زود، مسئولیت های بزرگی را بر عهده گرفتند، یعنی این فرزند بیست ساله، حاج زاهدی، فرمانده گردان شد. 🔸 این فرماندهان، محصول میدان نبرد هستند، تجارب میدان هستند، قهرمانی ها در میدان هستند، شجاعت در میدان هستند و ابتکار در میدان هستند و گرنه این‌ها از دانشگاه ها و دانشکده های نظامی نیامده بودند. 🔹 آن‌ها از مدرسه هایشان، دانشگاه هایشان، خانه هایشان، کارخانه هایشان و مزارعشان آمدند، به جبهه ها رفتند و طی سال های کوتاهی در اثر میدان نبرد، تجربه فداکاری، عقل، نبوغ، ابداع، ابتکار و شجاعت فرمانده شدند. 🔸 او فرمانده گردان شد، سپس فرمانده تیپ شد و سپس فرمانده لشکر شد، در حالی که در ابتدای جوانی اش بود. 🔹 او از جانبازان جنگ نیز بود. در تمام این سال هایی که در کنار ما سپری کرد، از این جراحت ها که آثاری در بدن و سلامتی ایشان بر جای گذاشته بود، رنج می کشید. هشت سال از عمر این جوان مانند بسیاری از جوانان ایرانی در جبهه سپری شده بود. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🟢 منتظر بودیم تا تصویری از این دیدار منتشر شود تا این دلنوشته را منتشر کنیم ولی اتفاقات تلخ بعدی و ش
📝 دیدار آسمانی 🌹 دیدار با امام المسلمین، حضرت آیت الله العظمی (مد ظله العالی) 2⃣ قسمت دوم 👤 راوی: محمد مهدی زاهدی 🔸 پس از ورود و اقامه نماز جماعت به امامت امام خامنه ای عزیز، به محل ملاقات با ایشان راهنمایی شدیم. نزدیک یک ربع در انتظار حضرت آقا بودیم و در این مدت هیجان خاصی حکم فرما بود. دائم جاهایمان را عوض می‌کردیم، هر کسی دوست داشت که در فاصله نزدیک‌تری نسبت به صندلی حضرت آقا بنشیند. 😍 بالاخره انتظار تمام شد و ایشان تشریف فرما شدند. 🌹 با اینکه افراد مسئول، محل نشستن ما را مشخص و منظم کرده بودند ولی در نهایت وقتی که حضرت آقا تشریف آوردند، همه بلند شدیم و به استقبالشان رفتیم. به ما گفته شده بود بمانید، خود حضرت آقا تشریف می آورند و نمی‌خواهد که شما جلو بروید، ولی ما از هیجان بلند شدیم و به استقبال ایشان رفتیم. قبل از اینکه بنشینند، من سلام کردم و در حالی که چند قدمی جلوتر رفته بودم دستشان رو گرفتم و به قول بابام رگباری بوسیدم. 😉 سپس همگی نشستیم رو صندلی‌هایی که مشخص شده بود. 🔸 حضرت آقا ابتدا شروع به صحبت کردند و نکاتی فرمودند که خیلی برای ما جدید بود و تازگی داشت. واقعا استفاده کردیم. (امیدوارم این قسمت از سخنانشان به زودی منتشر بشه و لهذا من از ذکر این قسمت می‌گذرم.) بعد از پایان بیاناتشان فرمودند که حالا اگر صحبتی هست شما صحبت کنید. 🔹 ابتدا مادرم تشکر کردند از اینکه فرصت این دیدار را در اختیار ما گذاشتند. بعد نوبت من شد که صحبت کنم، جملات زیادی تو ذهنم آماده کرده بودم برای این لحظه و حتی قبلش صلوات‌هایی فرستاده بودم که بتونم خوب صحبت کنم و مطالب رو برسونم ولی وقتی با حضرت آقا چشم در چشم شدم، از ابهتشون دیگه نتونستم جمله ای که می‌خواستم بگم را کامل کنم. واقعاً نگاهشون و صلابتشون حیدری بود و من این را در همون نگاه متوجه شدم. واقعاً یک حقیقتی هست که نمی‌شود در کلمات آورد و باید حس کرد. 🔹 می‌خواستم تو جمله اول، از اینکه ایشان ما را به حضور پذیرفتند تشکر کنم که از هولم نمی‌توانستم جمله را تکمیل کنم و فعل مناسبی برای جمله‌ام پیدا کنم. نهایتاً با کمک اطرافیان و یکمی تپق جمله را تمام کردم. بعد از اون جمله، یک مقداری تونستم به خودم مسلط باشم و صحبت کنم. 🔸 سپس با برادرم، خواهرم و دامادمان یکی یکی صحبت کردند. صحبت‌هایی صمیمانه، مثل اینکه ایشون پرسیدند کار شما چیه؟ کجا کار می‌کنید؟ چند نفرید؟ شهید چند تا نوه دارند؟ و از اینجور صحبت‌ها. 🔹 من گفتم دائماً به شهید می‌گفتیم که ما را به دیدار حضرت آقا ببرید و شهید می‌گفتند که هر وقت شهید شدم شما را به دیدار ایشان خواهند برد. 🌸 حضرت آقا در صحبت‌هاشون برای اینکه حال ما را خوب کنند شوخی هم کردند. من با لباس نظامی بودم و ایشون من را که دیدند یک بار دیگه سوال کردند که شما پاسدار هستید؟ و من جواب دادم که بله، با اجازه شما. بعد به برادرم اشاره کردند و سوال کردند شما شغلتون چیست؟ برادرم گفت که من شغل آزاد دارم. حضرت آقا به شوخی به من اشاره کردند و فرمودند: این‌ها هم آزاد هستند... همگی خندیدیم.... 🌱 ادامه دارد..... ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 #نماهنگ | اولین هجرت به لبنان 2⃣ قسمت دوم مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین #سید_حسن_نصرالله (
💠 مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین (حفظه الله) در مورد (ره) 2⃣ قسمت دوم: اولین هجرت به لبنان 🔸 ارتباط ایشان با لبنان از سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) آغاز شد. یعنی از ابتدای زمانی که فرماندهی نیروی قدس را برعهده گرفت، اولین اقدام یا یکی از اولین اقداماتی که انجام داد، این بود که فرمانده جدیدی برای مجموعه مستقر سپاه در این منطقه انتخاب کرد. او را انتخاب کرد. حاج زاهدی سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) به لبنان آمد. معمولا یک مأموریت ، سه چهار سال طول می کشد. به همین دلیل او در آن زمان چهار سال پیش ما ماند یعنی تا سال ۲۰۰۲ میلادی (۱۳۸۱). 🔹 {با حضور ایشان} اقدامات و عملیات های مقاومت در مرحله تحول و توسعه آن، روند تصاعدی پیدا کرد. در آن زمان، این کار با تحویل گرفتن معاونت جهادی توسط برادر و فرمانده شهید حاج به عنوان تشکیلاتی جدید مصادف شد. پس حاج زاهدی در مرحله اوج عملیات مقاومت در کنار ما و همراه ما بود، یعنی پیش از سال ۲۰۰۰ و همین طور سال ۲۰۰۰، آزاد سازی (جنوب لبنان) در سال ۲۰۰۰. 🔸 او تا سال ۲۰۰۲ که مقدمات مرحله آینده آغاز شد، پیش ما ماند. او در اینجا یعنی در تجهیز و آماده سازی مرحله آینده، نقش زیادی داشت. 🔻 ما بعد از سال ۲۰۰۰ یقین داشتیم که اسرائیل بر شکست تاریخی که متحمل شده است، سکوت نخواهد کرد و با بهانه ای، در موقعیتی و زمانی نامعلوم، حمله به لبنان را از سر خواهد گرفت. پس ما باید برای آن روز آماده شویم. 🔸 مأموریت حاج زاهدی تا سال ۲۰۰۰ {۲۰۰۲} پایان یافت، چون سقف مأموریت همین است، وگرنه ما می خواستیم که ایشان در کنار ما بماند. او به ایران بازگشت. و گمان کنم در همان زمان، مسئولین نیروی زمینی با چیز دیگری را به عهده گرفت. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #دلنوشته دیدار آسمانی 🌹 #خاطره دیدار با امام المسلمین، حضرت آیت الله العظمی #امام_خامنه‌ای (مد ظ
📝 دیدار آسمانی 🌹 دیدار با حضرت آیت الله العظمی (مد ظله العالی) 3⃣ قسمت سوم 👤 راوی: محمد مهدی زاهدی .....💍 پسرم قبل از مراسم یک انگشتری آماده کرده بود و می‌گفت من این رو می‌خوام به هدیه بدم. ما می‌گفتیم معمولاً از حضرت آقا هدیه می‌گیرند و هدیه نمیدن، ولی پسرم مصر بود بر این قضیه و دائماً می‌گفت من می‌خوام را به آقا هدیه بدم. 💍 این انگشتر، انگشتر خاصی بود. انگشتری بود که جناب دبیرکل حزب الله لبنان به پدرم هدیه داده بودند و شهید هم به نوه‌شون محمدعلی، پسر بنده هدیه داده بود. بعد از شهادت پدرم، محمدعلی، این انگشتر را به پیکر شهید تبرک کرده بود و حالا می‌خواست اونو به حضرت آقا هدیه بده. محمدعلی از همون اول کنار من نشسته بود و دائماً می‌پرسید که کی وقتشه؟ کی وقتشه؟ من گفته بودم هر وقت وقتش بود خودم بهت اشاره می‌کنم. کمی که از صحبت‌ها گذشت مجدد از من پرسید حالا بگم؟ 🎁 منم دیدم موقعیت مناسبه گفتم اشکال نداره برو بگو. بلند شد و رفت کنار حضرت آقا و شروع کرد قضیه انگشتر رو تعریف کردن. 🤲 حضرت آقا انگشتر رو گرفتن و اذکاری به اون گفتن، خیلی آهسته بود ما متوجه نمی‌شدیم که دقیقاً چی دارن میگن و چندین مرتبه انگشتر رو به دهانشون نزدیک کردند و یک سری اذکار رو می‌گفتند و مجدد انگشتر رو پایین می‌بردن. 🎁 بعد گفتند که من این انگشتر رو می‌پذیرم ولی دوباره به شما هدیه میدم. این انگشتر در خانواده بمونه به دو علت، یکی اینکه هدیه جناب سید حسن نصرالله هست و دیگه اینکه متبرک به پیکر شهید شده. محمد علی هم با رضایت و خوشحالی، انگشتر را دوباره از حضرت آقا گرفت.‌ 🤲🌺 بعد از اینکه صحبت‌ها تموم شد حضرت آقا ایستادند که تشریف ببرند، من سریع بلند شدم و مقابلشون قرار گرفتم اول مجدد دستشونو چندین مرتبه بوسیدم و بعد گفتم که معمولش این هست هر کس به زیارت شما میاد یک یادگاری از انگشتر از چفیه از تسبیح یا چیزای دیگه از شما هدیه می‌گیره ولی من چیز دیگه‌ای می‌خوام... مثل اینکه آقا انتظار شنیدن این صحبت رو نداشتند.. 🤲 گفتم ما کسی رو از دست دادیم که توی نماز شب‌هاش به ما دعا می‌کرد و از شما می‌خواهیم اگه صلاح می‌دونید ما رو دعا بفرمایید. ایشون هم همونجا دعا کردند. 💍💍💍 بلافاصله کسایی که پشت سر من بودند از حضرت آقا تقاضای انگشتر کردن و ایشون اجابت کردن. یک انگشتر داخل جیبشون بود اونو هدیه دادن بعد از اون یکی دیگه و یکی دیگه و به یک‌نفر هم تسبیح هدیه دادن . 🌹🌹هنگامی که بقیه در حال گرفتن انگشتر بودند من به حضرت آقا عرض کردم که میشه روی ماهتونو ببوسم؟ و موفق شدم که چهره نورانی آقا رو ببوسم و ایشونو در آغوش بگیرم. چند لحظه‌ بعد خداحافظی کرده و از اتاق خارج شدند. دیدار ما این بار تموم شد امیدوارم که بار آخر نباشه و باز هم توفیق دیدار ایشان نصیبمان بشود. پایان. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 #نماهنگ | جانشین حاج رضوان 3️⃣ قسمت سوم مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین #سید_حسن_نصرالله (حف
💠 مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین (حفظه الله) در مورد (ره) 3️⃣ قسمت سوم: جانشین 🔸 بار دوم در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) و بعد از شهادت حاج بود. مأموریت فرمانده سپاه در اینجا تمام شده بود، مشورتی با برادرمان حاج قاسم (ره) صورت گرفت و مجدداً و با اجماع و توافق انتخاب این شد که حاج زاهدی به نزد ما بازگردد. علی رغم اینکه این کار، ناشدنی بود، چون آن ها تعداد زیادی افسر، کادر و فرمانده داشتند، و تأکید بر یک فرمانده معین که دائماً به همان منطقه برگردد، معمولاً مرسوم و متعارف نیست. ولی در این باره توافق صورت گرفت. 🔹 ایشان در سال ۲۰۰۸ و چند هفته بعد از شهادت حاج عماد (ره) بازگشت و به مدت شش سال تا سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) در کنار ما ماند. پس تا اینجا ده سال از جوانی و عمر مبارک ایشان در لبنان گذشته است. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 #نماهنگ | بهترین یاور 4️⃣ قسمت چهارم مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین #سید_حسن_نصرالله (حفظه
💠 مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین (حفظه الله) در مورد (ره) 4️⃣ قسمت چهارم: بهترین یاور 🔸 مرتبه سوم، در سال 2020 و بعد از شهادت فرمانده سلیمانیست. دوره (مأموریت) فرمانده ای که در منطقه حضور داشت، به سر رسید، قرار شد که او به ایران برگردد تا معاون فرمانده نیروی قدس شود. او نیز بعداً به شهادت رسید، یعنی فرمانده شهید که ما به او، و سید حجازی می گوییم. (رضوان الله تعالی علیه) پس مجدداً تصمیم بر این شد که بازگردد که این نیز نامتعارف است. ایشان تا زمان شهادتشان در کنار ما ماندند. 🔹 پس این فرمانده عزیز و گرانقدر چهارده سال از زندگی پر برکت خود را در نزد ما، بین ما، در کنار ما سپری کرد. در تمام شرایط سخت، چه در بلاها و خوشی ها، در سختی، در گرفتاری، در جنگ ها، در عملیات ها، در درگیری های طاقت فرسا، در روز های فتنه (همراه ما بود.) 🔰 او بهترین فرمانده، و یاور، و پشتیبان، و تکیه گاه، و حامی، و شریک، و مستشار و دارای حضوری قوی بود. 🔸 و من و شما برادران که با حاج ابو مهدی، حاج زاهدی زندگی کرده اند، طبعاً تعدادشان در این سالن زیاد نیست، او یک شخصیت علنی نبود، در مسائل و شرایط عمومی حاضر نمی شد. 🔹 و به همین مناسبت و همانطور که درباره سوریه عرض کردم، برادران پاسدار هرگز در امور داخلی لبنان دخالت نمی کنند. اینکه رئیس جمهور کیست، وزیر کیست، نخست وزیر کیست، اینکه لبنان مانند سایر دولت ها نیست، اینکه دستگاه های اطلاعاتی اش، وابسته های نظامی اش و سفارتخانه هایش (کیست و چیست)؛ در لبنان چه رخ می دهد، وزیر کیست، نماینده کیست، حکومت کیست، رئیس جمهور کیست. آن ها اصلاً در این مسائل دخالت دور یا نزدیک ندارند. 🔸 همّ و غمّشان، دغدغه و مسئولیتشان، فقط و فقط مقاومت است، آمادگی مقاومت، برطرف کردن خلأ های مقاومت، پیشرفت مقاومت، تقویت مقاومت است، و اینکه مقاومت در حدّ اقتدار مطلوب جهت حمایت از لبنان، آزادی فلسطین و پشتیبانی از ملت فلسطین باشد. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | سرباز و آقا 🔰 (ره): خدا رو شکر می کنیم از اون وقتی که دست چپ و راستمون رو فهمیدیم، خدا لطف کرد (ره) بوده‌ایم و هستیم و تا آخر هم ان شاء الله هستیم. 🏴 سی و پنجمین سالگرد رحلت ملکوتی امام خمینی (رحمت الله علیه) بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران بر رهبر معظم انقلاب، مردم شریف ایران و آزادی خواهان جهان تسلیت باد. 🥀🥀 ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📷 از آخرین حضور سرلشکر پاسدار در سی‌امین مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۹۸ ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 #نماهنگ | مهاجر إلی الله 5⃣ قسمت پنجم مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین #سید_حسن_نصرالله (حفظ
💠 مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین (حفظه الله) در مورد (ره) 5⃣ قسمت پنجم: مهاجر إلی الله 🔸 و به همین خاطر، اگر بخواهیم شهادت و اعتراف سریع و مختصری در حق فرمانده داشته باشیم: 🔰 او شخصی بود که مهاجر إلی الله بود. به سوی خدا هجرت کرد. حتی اهل و عیال، عزیزان، پسران و دختران خود را ترک کرد. به اینجا آمد تا با ما زندگی کند، و در بیشتر اوقات، او و همسرش تنها بودند، از یکدیگر دور بودند حتی از دوستان، عزیزان، خویشان، پدر، مادر و اقوام. 🔸 ۱) او مهاجر فی سبیل الله (سبحانه و تعالی) بود، 🔹 ۲) فرمانده ای مجاهد، 🔸 ۳) فداکار، 🔹 ۴) تلاشگر در شبانه روز، در خدمت این مقاومت، 🔸 ۵) مؤمن 🔹 ۶) و بسیار بسیار متواضع بود. حتی شما الان در این فیلم صحنه ای از رفتار، حرکات و صحبتش با جوانان را دیدید. او بسیار متواضع (بود)، 🔸 ۷) صریح، 🔹 ۸) شفاف، 🔸 ۹) روشن، 🔹 ۱۰) نصیحت گر، 🔸 ۱۱) خوش مشرب، 🔹 ۱۲) اهل محبت 🔸 ۱۳) و کوشا بود. 🔹 ۱۴) کسی بود که خسته می شد اما مقاومت می کرد. شب را به روز می رساند. 🔸 ۱۵) بار مسئولیت و دغدغه ی اوضاع و شرایط ما را به دوش می گرفت. 🔹 ۱۶) از دردمندی ما، دردمند می شد و با شادی ما، خوشحال. هر وقت ما خوشحال می شدیم، با ما شادی می کرد. با ما اشک می ریخت، وقتی اشک می ریختیم. طبیعتاً ما در این چهل سال، بارها شاد شدیم و بارها اشک ریختیم. 🔸 ۱۷) مشارکت، 🔹 ۱۸) قبول افکار، 🔸 ۱۹) گفت و گو، 🔹 ۲۰) کمک به توسعه و پیشرفت مقاومت، 🔸 ۲۱) نظم ممتاز، 🔹 ۲۲) فرمانبری مطلق از فرمانده هانش و از رهبری، 🔰 ۲۳) ولی از مهمترین ها، شجاعت (بود)، شجاعت بی نظیر. اصلاً جایی برای ترس در قلب او یافت نمی شد. او در تمام مراحل می خواست که در خط مقدم باشد. حتی اولین زمانی که (به لبنان) آمد. ... ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
درست پشت سر حاج قاسم نشسته بود... همان راه را هم رفت... در ساعات آخر قبل از عزیمت از تهران به سوریه که به شهادتش انجامید، در جلسه ای که با برخی فرماندهان داشتند، صحبت از عیدی شد. چون این اولین جلسه در سال جدید بود... به همراهان ایشان عیدی داده شد، سردار حاجی زاده بلند گفتند پس عیدی حاج علی چی میشه؟ بعد شهید زاهدی با صدای بلند گفته بودند عیدی من باشه دیدار حاج قاسم... و همین هم شد، و قبل از روز عید فطر دیدارشان شد. 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
📷 🔰 دیدار نماینده محترم ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با خانواده (ره) 🔸 روز گذشته (دوشنبه، ۱۴ خردادماه ۱۴۰۳) مصادف با سالروز عروج ملکوتی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (قدس سره الشریف)، جناب حجت الاسلام و المسلمین ، نماینده محترم ولی فقیه در سپاه پاسداران و حجت الاسلام و المسلمین صادقی، نماینده ولی فقیه در سپاه صاحب الزمان (عج) اصفهان و همراهان محترمشان با حضور در بیت شهید زاهدی (ره)، با خانواده ایشان دیدار کردند. 🔹 حجت الاسلام و المسلمین حاجی صادقی، ضمن بیان خاطراتی از شهید زاهدی (ره)، سهم ویژه همسر و خانواده شهید را در اجر و ثواب مجاهدت های ایشان متذکر شدند. 💍 همچنین در پایان این دیدار، هدایایی از سوی رهبر معظم انقلاب و نماینده ایشان به خانواده شهید اهدا گردید. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 #نماهنگ | اینبار آمده ام که شهید شوم 6⃣ قسمت ششم مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین #سید_حسن_نص
💠 مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین (حفظه الله) در مورد (ره) 6⃣ قسمت ششم: اینبار آمده ام که شهید شوم 🔸 او (حاج زاهدی) در همه مراحل می خواست که در خط مقدم باشد. حتی اولین زمانی که (به لبنان) آمد. -این مطلبیست که می خواهم در ضمن آن، به (صحبت) درباره ایشان خاتمه دهم.- 🔹 وقتی در پایان این دوره جدید به لبنان آمد، به من گفت: سید ببین، من مرتبه گذشته آمدم و به ایران بازگشتم. من مرتبه دوم آمدم و به ایران بازگشتم. 🔴 این بار آمده ام که شهید شوم. 🔸 البته من برای این آمده ام که انجام وظیفه کنم، در خدمت شما باشم، برای کمک به شما آمده ام، من شب و روز در کنار شما خواهم بود، و از هیچ کوششی دریغ نمی کنم، ولی (شهادت)، برنامه شخصی من است. من بعد از این سن و سال قبول کردم به لبنان بیایم. 🔹 ایشان عملاً همه چیز را در ایران کنار گذاشته بود و به اینجا آمده بود، تمام عناوین، مسئولیت ها و منصب ها را کنار گذاشته بود. مجموعه مستشاران در لبنان و سوریه، به شدت محدود است، در حالیکه او در ایران می توانست فرمانده نیروهای مسلح باشد. (او گفت): من همه چیز را در ایران رها کرده ام و به اینجا آمده ام. 🔴 فقط یک آرزو دارم و این آخرین آرزوی من است، اینکه بعد از این پیری، به شهادت برسم. 🔸 به همین دلیل از روز اول برایم شرط گذاشت و به من گفت: سید ببین! با من مثل دوره های قبل برخورد نکن که جنوب رفتن تو قدغن است، ممنوع است به جبهه بروی، و ممنوعه، ممنوعه. 🔹 من به او گفتم: «ان شاء الله که خیر است.» اما در عین حال او را منع کردم. یعنی از زمانی که طوفان الأقصی شروع شد، او از همان روزهای اول می خواست همراه برادران به خط مقدم برود. من در آن زمان تعهدی به او ندادم. 😊 شما می دانید که ما روحانی ها یک راه خروج کوچکی پیدا می کنیم. من بهش نگفتم: باشد به تو قول می دهم! بلکه به او گفتم: ان شاء الله که خیر است. تا ببینیم (چه پیش می آید)، یعنی یک موضع نصفه و نیمه ای. ولی من از نصف دیگر نیز استفاده کردم تا به او بگویم: «نه حاجی تو نمی توانی به جنوب بروی.» 🔸 از روز اول از هشتم اکتبر، چمدانش را جمع کرده بود، و می خواست همراه با رزمندگان مقاومت به خط مقدم در جنوب برود. برادران ما در لشکر این حقیقت را می دانند. فقط من نبودم که او را منع می کردم، بلکه همه برادران بودند (که او را منع می کردند.) به او می گفتند: «حاجی اگر می خواهی به ما سود برسانی، خدمت کنی و کمکمان کنی، همینجا بمان.» وجود تو در اینجا بهتر از حضورت در کنار ما در جبهه است بلکه بالعکس حضور تو در جبهه، تو را در معرض خطر قرار می دهد و ما را آشفته می کند، ما را به زحمت می اندازد و مایه خسته شدن ماست. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
📷 💠 از جنگ با رفیق بود... بعد از آن هم سال ها در جبهه های مقاومت در کنار هم بودند... تا اینکه شهادت باعث جدایی این دو رفیق قدیمی شد. 🥀 🔸 خبر شهادت حاج قاسم بی تابش کرده بود. گاهی با نگاه به عکس حاج قاسم، اشک هایش جاری می‌شد... 🌷 میترسید به غیر از شهادت از دنیا برود. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 #نماهنگ | احدی الحسنیین 7⃣ قسمت هفتم مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین #سید_حسن_نصرالله (حفظه
💠 مجموعه بیانات حجت الاسلام و المسلمین (حفظه الله) در مورد (ره) 7⃣ قسمت هفتم: احدی الحسنیین 🔸 این مرد در حقیقت در سال 2020 و بعد از شهادت حاج قاسم نزد ما آمد تا بگوید: من قطعاً آمده ام تا وظیفه ام را به طور کامل انجام دهم و به دغدغه مقدسم بپردازم ولی یک آرزوی شخصی دارم و آن شهادت است، و این که در نزدیکترین وقت ممکن به ملحق شوم. 🔹 این چهار سالی که از سال 2020 پشت سر گذراند، یعنی حدود سه سال یا بیشتر، برادران می دانند که در تمام جلسات از (صحبت می کرد) برای شهادت من دعا کنید، از خداوند درخواست می کنم که شهادت را روزی من کند. 🔸 من دوست داشتم (صحبت درباره ایشان را) با این مضمون به پایان برسانم تا بگویم: این فرماندهان بزرگ در این مسیر، اینگونه هستند. این یک چیز جدیدی است. قطعاً آن ها به دنبال پیروزی هستند. به دنبال یکی از دو بهترین هستند، به دنبال هر دو بهترین هستند. 🔹 پیروزی مطلوب است. پیروزی مطلوب است، پیروزی دوست داشتنی است، و پیروزی ستودنی است. 🔰 الله (سبحانه و تعالی) می فرماید: «وَأخرَىٰ تُحِبُّونَهَا نَصرٌ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ ٱلمُؤمِنِينَ» ولی پیروزی در حقیقت، طرح و برنامه امت است، پروژه ملت است. و همچنین یک برنامه شخصی است. ولی شهادت یک برنامه شخصی خواهد ماند. من معتقدم که یک برنامه شخصی است. یعنی دیدار با خداوند (سبحانه و تعالی) و رستگاری به واسطه بهشت. -ما همچنان در ایام ماه رمضان هستیم.- 🔸 وقتی که شمشیر بر سر امیر جهاد و مبارزه، علی بن ابی طالب، فرو آمد، چه چیزی فریاد زدند؟ «فزت و رب الکعبه» قطعاً این برنامه رستگاریست. 🔹 این چیزی که خداوند (سبحانه و تعالی) قبل از صحبت درباره نصر و پیروزی قرار داده است که می فرماید «و ذلک هو الفوز العظیم» این فوز عظیم همان شهادت است. «وَأخرَىٰ تُحِبُّونَهَا نَصرٌ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ ٱلمُؤمِنِينَ» بنابراین در سطح شخصی نیز این یک برنامه است. ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
♦️از روزهای ابتدای انقلاب و قبل از شروع جنگ و غائله کردستان، در روستاهای محروم اطراف اصفهان به کمک مستضعفین رفت... 📐🛠️ برایشان هم معماری میکرد هم بنایی و هم کارگری... چیزی که الان به نام اردوهای جهادی معروف شده است. 🇮🇷 چند ماه بعد با شروع غائله کردستان، برای حفظ انقلاب و تمامیت ارضی ایران، به کردستان رفت... 🪖 در دفاع مقدس بارها تا مرز شهادت رفت... صحنه هایی که اطرافیان شهید شدند و ایشان به شدت زخمی شدند. این دوران حسرت جاماندن از رفقا و همچنین شوق و اشتیاق به شهادت را در ایشان شعله ور کرده بود. ✊ بعد از جنگ تحمیلی هم راه جهاد را ادامه داد. در این راه قوی، با صلابت و خستگی ناپذیر بود... 🌹 تقدیر الهی بر این بود که به سرزمین سوریه و لبنان برود و جهاد را در جبهه مقاومت ادامه دهد... دائماً این حدیث را نقل می‌کرد که: «الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه...» «جهاد، نام دری از درهای بهشت است که خداوند برای بندگان خاصش باز می‌کند...» او گمنامی را انتخاب کرد و اعتقاد داشت: «آن که باید ببیند، می‌بیند» میگفت: «همه چیز این طرف نیست، بگذاریم برای آن طرف (برای آن طرف ذخیره کنیم)» 🌒 به سبب محرمانه بودن، تقریباً نمی‌توان چیزی از کارهایی که برای محور مقاومت انجام داده را بیان کرد و این چیزی است که او را گمنام و مظلوم نگه خواهد داشت. 🥀 سرانجام، کیلومترها دورتر از وطن، در غربت سرزمین شام، همانجا که سه ساله امام حسین (ع) و عمه سادات، حضرت زینب (س) به دیدار خدا رفتند، او نیز پس از سالها خستگی، بی خوابی، تحمل درد ها، جراحت ها و زخم خوردن ها در راه خدا، صورت مهربانش بر خاک افتاد، دست پر لطفش از تنش جدا شد، لب های دائم الذکرش برای همیشه ساکت شد، در خون خود غلتید و روحش به دیدار خالق بالا رفت و در ماه مهمانی خدا و روزی که از هزار ماه افضل است، میهمان سید الشهدا (ع) شد... خدا او را می‌شناخت و همین او را کفایت میکند. امان از شام... امان از شام... امان از شام... 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
📷 حرم مطهر عمه سادات، دختر حیدر کرار، زینب کبری (س)، ۱۴۰۱ ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا