💝🍃💝
🍃💝
💝
📖 #از_خالکوبی_تا_شهادت (20)
✅ تحول و شهادت مجید آنقدر سریع اتفاق افتاده که هنوز عده ای باور نکردهاند. هنوز فکر می کنند مجید آلمان رفته است.
⚠️ اما مجید تمام راه با سر دویده است. مادرش هنوز نگران است.
نگران نمازهای نخوانده اش، نگران روزه های باقی مانده مجید که آنقدر سریع گذشت که نتوانست آنها را به جا بیاورد.
نگران آنکه نکند جای خوبی نباشد.
😔 «گاهی گریه می کنم و می گویم پسر من نرسید نمازهایش را بخواند. گرچه آخری ها نماز شب خوان هم شده بود.
اما آنقدر زود رفت که نماز و روزه قضا دارد؛ اما دوستانش میگویند مهم حق الناس است که به گردنش نیست و چون مطمئنم حق الناس نکرده، دلم آرام میگیرد.»
#راوی : مادر شهید 🌺🍃
#شهید_مجید_قربانخانی 🌺🍃
#مدافع_حرم 🌺🍃
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
ادامه دارد...
💝
🍃💝
💝🍃💝
دوستان گرامی، داماد یکی از اعضای کانال به رحمت خدا رفتند.
براتون مقدور بود براشون فاتحه یا قرآنی قرائت کنید.
🌹 مرحوم ابراهیم حسین پور
🍂🌸 روحشون شاد
🌸🕊🌸
🕊🌸
🌸
📜 #خاطرات_شهدا
👤 یکی از بچه ها به شوخی، پتویش را پرت کرد طرفم، اسلحه از دوشم افتاد و خورد روی سر کاوه.
😨 کم مانده بود سکته کنم؛ سر محمود شکسته بود و داشت خون میومد.
باخودم گفتم :
الانه که یه برخورد ناجور بامن بکنه. چون خودم رو بی تقصیر میدونستم، آماده شدم که اگر حرفی، چیزی گفت، جوابش رو بدم.
✅ کاملا خلاف انتظارم عمل کرد، یک دستمال از جیبش درآورد و گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون.
این رفتار برام از صدتا توگوشی بدتر بود.
🏃 دنبالش دویدم. در حالی که دلم میسوخت، با ناراحتی گفتم :
آخه یه حرفی بزن، چیزی بگو.
😁 همانطور که میخندید، گفت :
مگه چی شده؟!
گفتم :
😔 من زدم سرت رو شکستم؛ تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده.
همانطور که خون هارو پاک میکرد گفت :
💠 اینجا کردستانه، از این خون ها باید ریخته شه؛ اینکه چیزی نیست...
❤️ چنان مرا شیفته ی خودش کرد که بعدها اگر میگفت بمیر، می مُردم...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌺 #شهید_محمود_کاوه
✊ #دفاع_مقدس
🌸
🕊🌸
🌸🕊🌸
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت و گویی صمیمی با خانم زهرا حمیدی؛
🌹 فرزند شهید،
💝 همسر شهید
❤️ و مادر شهید...
🌐 defapress.ir
eitaa.com//shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
#شهید_عباس_حمیدی
#شهید_محمود_تویسرکانی
#شهید_محسن_تویسرکانی
💝🍃💝
🍃💝
💝
📖 #از_خالکوبی_تا_شهادت (21، آخر)
🌺 مجید رفته است و از او هیچ چیز برنگشته است. چندماهه است که کوچه قدم هایش را کم دارد.
😔 بچه های محله هنوز با دیدن ماشین مجید توی خیابان میریزند.
🌸 مادرش شب ها برایش نامه می نویسد. هنوز بی هوا هوس خریدن لباس های پسرانه می کند.
💠 هنوز آخرین لباسی که مجید از تنش درآورده است را نگه داشته و نَشُسته است. کت و شلوار مجید را بارها بیرون میآورد و حسرت دامادی اش را میخورد.
😍 یکی از آشناها خواب دیده در بین الحرمین برای مجید و رفقایش مراسم عقد گرفته اند.
👥 بچه های کوچه برای مجید نامه نوشته اند و به خانواده اش پیغام می رسانند.
🌸 پدر مجید می گوید :
«همسایه روبروی ما دختر خردسالی است که مجید همیشه با او بازی میکرد. یک روز کاغذی دست من داد و که رویش خط خطی کرده بود.
✅ گفت بفرستید برای مجید، برایش نامه نوشته ام که برگردد.
یکی دیگر از بچه ها وقتی سیاهی های کوچه را جمع کردیم بِدو آمد جلو، فکر میکرد عزایمان تمام شده و حالا مجید برمیگردد.
😉 میگفت مجید که آمد در را رویش قفل کنید و دیگر نگذارید برود.
از وقتی مجید شهید شده است، بچه های محله زیر و رو شده اند. بیش از هزار بار در کل یافت آباد به نام مجید قربان خانی؛ قربانی کشتهاند.»
🌿 حالا بچه محلها و تعداد زیادی از دوستان مجید بعد از شهادتش برای رفتن به سوریه ثبت نام کرده اند.
🌺 مجید گفته بود بعد ازشهادتش خیلی اتفاقات میافتد. گفته بود بگذارید بروم و میبینید خیلی چیزها عوض میشود.
#شهید_مجید_قربانخانی 🌺🍃
#مدافع_حرم 🌺🍃
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
روح این شهید بزرگوار شاد اِن شاءالله
🍃🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🍃
💝
🍃💝
💝🍃💝