eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
862 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ امشب به یاد #شهید_محمد_زلقی صلواتی ختم کنیم...❤️ برای برگشت پیکر #شهید_عباس_عبدالهی و دیگر شهدا ۱۴ صلوات و برای باخبر شدن از وضعیت و برگشتن #حاج_احمد_متوسلیان ، ۱ آیت الکرسی بخوانید و هدیه کنید به آقاجان امام رضا (ع) 🌹 برای پیروزی رزمندگان، آسودگی و سلامتی مرزدارانمان دعا بفرمایید ۵ امن یجیب... شبتون بخیر و شهدایی التماس دعای شهادت دارم 🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌼🍃
🍃❤️ در وصف شما هرچه بخواهیم بدانیم باید که 👌فقط بخوانیم... آرامش این لحظہ ما لطف شماهاسٺ رفتید که ما راحت و بمانیم 💠مجموعه ✍️روایت کوتاهی از زندگی ، 🔰در کانال به یاد 🔹از یکشنبه ۱۴۰۰.۰۱.۲۲ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
در ۲۳مرداد ۱۳۵۴ در روستای سربیشه از توابع شهرستان دزفول متولد شد. محمد یادگار پدری بود که  در ایام جوانی و قبل از تولدش فوت شده بود و با تولد محمد امیدی دیگر در دل خانواده خصوصا مادر بزرگ ایشان نمایان می شود، که مادر بزرگ شهید او را “دل روشن“ نام نهاده بود. 🌸محمد با این که از نعمت پدر محروم بود، ولی در دامان مادربزرگی تربیت شده بود که فرزندی برومند، با حمایت عموهایش برای حفظ آرمان های ایران اسلامی تربیت کرده و تقدیم جامعه می کنند. 🔹همانند دیگر فرزندان انقلاب فعالیت های خودش را از بسیج آغاز می کند و در دوره نوجوانی فعالیت های انقلابی داشتند، حضور داوطلبانه اش در جبهه به عنوان بسیجی بود، بعدها هم لباس سبز عاشقی سپاه را بر تن کرد و در ۸سال دفاع مقدس فعالیت نمود که در این مدت جانباز شیمیایی شد. 🕊از دوران دفاع مقدس زخم های دیگری هم به یادگار برایش مانده بود و همه روزه با مشکلات عدیده ناشی از مجروحیت های جنگی دست و پنجه نرم می کرد. 😔اکثر شب ها خواب راحتی نداشت، هم از شدت خستگی پاهایش، که برایش طاقت فرسا شده بود، هم از صدایی که مثل زنگ در گوشش می پیچید، شب هایی هم بود که از شدت خارش درخواست می کرد کف پایش با برس خارانده شود... ✍به روایت همسر معزز ادامه دارد... ❤️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_اول #شهید_محمد_زلقی در ۲۳مرداد ۱۳۵۴ در روستای سربیشه از توابع شهرستان دزفول متولد شد.
💍در سال۷۰ با شهید زلقی ازدواج کردم، از آن جا که حاجی پسر دایی من بود، شناخت کاملی به لحاظ اعتقادی از شخصیت و خصوصیات اخلاقی اش داشتم، بسیار محجوب و متدین بود، ثمره این ازدواج موفق ۴فرزند شامل ۱پسر و ۳دختر است. 💗قلبش برای اسلام و نظام اسلامی می تپید. همیشه آرزوی شهادت داشت، عاشق نظام و شهادت بود، مرتب به ما می‌گفت  برای شهادتش دعا کنیم، می‌گفت: سوریه مرز اسلام است و باید از مرز اسلام دفاع کنیم. 🔹نمی شود گفت ناراضی بودم، هم بله هم نه. بله، بخاطر این که برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) می رفت. نه، بخاطر اینکه پدر فرزندانم بود. ولی اینکه مخالفت کنم و مانع رفتنش بشوم، نه. به یاد ندارم حتی حرفی هم گفته باشم که مانع تصمیمش شده باشد... ✍به روایت همسر معزز ادامه دارد... ❤️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_دوم 💍در سال۷۰ با شهید زلقی ازدواج کردم، از آن جا که حاجی پسر دایی من بود، شناخت کاملی
🔹از زمانی که جنگ در سوریه آغاز شد دائم در پی رفتن بود، حتی زمانی که برای انجام برخی کارها به اهواز می رفتیم مدام پیگیری می کرد، ولی به او می گفتند: جا نیست، فعلا امکانش وجود ندارد، نمی شود. 😉ولی مگر حاجی ول کن ماجرا بود، مدام پیگیری می کرد. حتی مدام به بچه ها می گفت: من شهید می شوم، من آخرش در سوریه شهید خواهم شد. ✨همیشه برای بچه ها تعریف می کرد: من خواب شهادت خودم را می بینم که پرواز می کنم. 💔خیلی رفتنش ناگهانی بود، شب با او تماس گرفتند که فردا با مدارکت به اهواز بیا، حاجی ساعت ۲ظهر تماس گرفت، گفت: نیروها را اعزام کرده اند و من باید با گروه دیگری اعزام بشوم، مجدد به دزفول آمد. فردا صبح دوباره بعد از نماز و قرآن، صبحانه خورد و برای خداحافظی سراغ بچه ها رفت... ✍به روایت همسر معزز ادامه دارد... ❤️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_سوم 🔹از زمانی که جنگ در سوریه آغاز شد دائم در پی رفتن بود، حتی زمانی که برای انجام بر
حس کردم یکی آمد بوسیدم. ولی فکر نمی کردم این آخرین بوسه پدر باشد، پدر همیشه شوخی می کرد که من فردا به سوریه می روم، ولی من فکر آن را هم نمی کردم فردا که از خواب بیدار شوم، واقعا پدر به سوریه رفته باشد، البته شب قبلش گفت که می خواهم بروم اما فکر می کردم باز هم  شوخی می کند. صبح که  بلند شدم دیدم مقداری پول هم زیر بالشم گذاشته و رفته. ✍به روایت دختر گرامی ادامه دارد... ❤️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_چهارم حس کردم یکی آمد بوسیدم. ولی فکر نمی کردم این آخرین بوسه پدر باشد، پدر همیشه شوخ
پدر خیلی ناگهانی رفت. من شهرستان بودم که پدر برای خداحافظی تماس گرفت و گفت: می خواهم بروم ولی نه به این زودی، می روم اهواز برای پر کردن فرم، اما فعلا  تا ۳_۴ ماه دیگر ما را نمی برند، گفتم: من ۲-۳ روز دیگر حتما خواهم آمد، باورم نمی شد به این زودی رفته باشد... ✍به روایت پسر گرامی ادامه دارد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️
به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_پنجم پدر خیلی ناگهانی رفت. من شهرستان بودم که پدر برای خداحافظی تماس گرفت و گفت: می خ
✍روایت همسر مکرم 📞مدام تماس می گرفت، ولی اصلا از موقعیت و این که مشغول چه فعالیتی هستند هیچ اطلاعی نمی داد، هر وقت هم در مورد اوضاع سوریه می پرسیدم می گفت: ✨خانم نگران نباش، همه چیز آرام و جایم خوب است. فقط یک مکالمه کوتاه در حد احوال پرسی بود. ✍روایت دختر بزرگوار شهید یادم می آید آخرین باری که با پدرم حرف زدم، به من گفت: «عربی یاد گرفتم، وقتی برگردم یادت می دهم» که آن تماس خیلی سریع هم قطع شد. ✍روایت پسر بزرگوارشهید پدر به ورزش خیلی علاقه داشت، ورزش اولش هم فوتبال و بعد از آن، والیبال بود. وقتی تماس می گرفت برای آرامش به ما می گفت: اینجا همه چیز امن و امان است و حتی داریم فوتبال بازی می کنیم. 🌹 ادامه دارد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️
به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_ششم ✍روایت همسر مکرم 📞مدام تماس می گرفت، ولی اصلا از موقعیت و این که مشغول چه فعالیت
💔پدر صبح روز شهادت از همه خداحافظی کرد. حتی «امید پهلوان» یکی از همرزمانش که خواب بود، پدر آرام رفت و او را بوسید و در نتیجه پهلوان بیدار شد و از پدرم پرسید: آقای زلقی ماجرا چیه؟  🌸پدر جواب داده بود دارم می روم سمت شهر و برنمی گردم، حتی نقل می کردند: ۳-۴روز قبل وسایل را به عقب ارسال کرده بود. ✨پدر با این که ۴۰روز در منطقه فعالیت داشت ولی در آنجا به شهادت نرسید، به دلیل این که در چشمش لنز داشت و اوضاع منطقه و مشکلات گرد و خاک به لنز آسیب وارد می کرد. ✔️بعد از ۳روز برای درمان به پدر مجوز داده می شود که همراه بچه های تدارکات برای معاینه به شهر برود که از ناحیه سر مورد حمله تک تیرانداز قرار می گیرد و حتی به نحوی ماشین را هدف قرار می دهند که کاملا سوخته بود. 🕊سرانجام روز ۱۳۹۵٫۳٫۱۳ شهادت در راه اسلام نصیب پدرم شد. به روایت پسربزرگوار ادامه دارد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️
به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_هفتم 💔پدر صبح روز شهادت از همه خداحافظی کرد. حتی «امید پهلوان» یکی از همرزمانش که خوا
🔸آخرین روزهای ماموریت ۴۰ روزه پدر بود، حتی مادر صبح روز شهادت پدر (که البته ما هنوز اطلاع نداشتیم)، خانه را نظافت کرد، چون ۲ الی۳ روز دیگر ماه مبارک رمضان آغاز می شد. 🌸مادر گفت: اگر اقوام برای دیدن پدر آمدند، خانه مرتب باشد. پدرم شب قبل از شهادت دو بار در ساعت ۷ و ۱۲ شب تماس گرفت. حتی در آخرین تماسی که برقرار کرده بود، شماره اقوام را گرفت که با آن ها هم تماس بگیرد و حلالیت بطلبد، ما فکرش را هم نمی کردیم که شهید شده باشد. 💔پنج شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ خبر شهادتش در فضای مجازی منتشر شده بود، حتی  همه اقوام مطلع شده بودند، ولی ما اصلا خبر نداشتیم. اطلاع نداده بودند تا پیکرش را عقب بیاورند، سرانجام جمعه بعد از ظهر فرمانده سپاه خبر شهادتش را به ما داد... به روایت پسربزرگوار ادامه دارد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️
به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_هشتم 🔸آخرین روزهای ماموریت ۴۰ روزه پدر بود، حتی مادر صبح روز شهادت پدر (که البته ما ه
(آخر) ✍پسربزرگوار شهید 🌷شهادت هدفی بود که پدرم سال ها به دنبالش بود، همیشه پدر می گفت "من از قافله رفقا جا ماندم، من از آن ها که شهید شدند عقب ماندم." خیلی افسوس می خورد، می گفت من در سوریه شهید می شوم. ✍گلایه ی همسر مکرم شهید سخت تر از فراق شهید حرفی است که این روزها باعث آزار ما و بلکه همه خانواده های مدافعان حرم شده است، خیلی ها به ما می گویند برای پول رفتند، حتی به ما می گویند «موقع رفتنشان ۱۰۰میلیون به حساب شما پرداخت کردند و الان  هم بعد از شهادتش هر ماه ۶-۷ میلیون به شما می دهند» که جز تاسف چیزی برای گفتن ندارم… . @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️