eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
877 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• #شهیدم_من 😎همیشه شاگرد اول بود و کلی جایزه و #لوح_تقدیر بهش دادند که همه را نگه داشتیم. 👤یک روز، معلم اش دنبالم فرستاد و گفت : خانوم عزیزی، #مهدی شما بچه خاصی است و آینده درخشان را برای او می بینم، مهدی چیز دیگری است... #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عزیزی 🔻قسمت چهارم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• ☺️مهدی در محله اتابک بزرگ شد. روحیه و خاص و جذابی داشت. 👌می گفت با طیب رضایی فامیله و خودش خیلی به این افتخار می کرد. واقعا مهدی خیلی اخلاق بی نظیری داشت. هرکس چند کلمه باهاش صحبت می کرد شیفته اخلاق و منشش می شد. 📸 حر انقلاب 🔻قسمت پنجم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• #شهیدم_من 🔹یک روز با مهدی و چند نفر از بچه ها برای دیدن #آیت_الله_حق_شناس (ره) رفتیم. ایشان به مهدی نگاه معنا داری کردند و گفتند : ❤️شما به این آقا #مهدی خیلی احترام بگذارید! ماخیلی تعجب کردیم. ☺️یک روز هم به اتفاق مهدی برای عیادت آیت الله حق شناس به بیمارستان رفتیم. یکی یکی به سمت ایشان می رفتیم برای دست بوسی ایشان. نوبت مهدی که رسید حاج آقا #گریه کردند. باز هم ما تعجب کردیم. در مسیر برگشت به شوخی به مهدی گفتم : 😉اهل سر بودی و ما نمی دانستیم! بعد از شهادتش همه یقین کردیم که واقعا اهل سر بود.💔😭 #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عزیزی 🔻قسمت ششم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• 🍃❤️خیلی به و علاقه داشت. تصمیمش را گرفت که برود سپاه. ما بهش می گفتیم : پدرت نظامی هست! تو بیا برو دانشگاه. اما او قبول نمی کرد. می گفت می خواهم بروم سپاه و رفت. اوایل ورودمان به سپاه مشغول گذراندن دوره مقدماتی بودیم. من ومهدی هم همدوره بودیم. یک روز که در میدان موانع مشغول تمرین بودیم، قرار شد در یک مرحله به طنابی آویزان ببندیم و با استفاده از دست، مسافتی را به بالا طی کنیم. آن روز مهدی نتوانست آن کار را انجام دهد و مربی میدان او را رد کرد. 😔مهدی ناراحت شد و بعد از آن، آنقدر تمرین کرد که پایان دوره، نفر اول میدان موانع شد... پشتکار عجیبی داشت. 🔻قسمت هفتم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• 🌷مهدی همیشه با حسرت به عکس و سخنرانی شهدای نگاه می کرد. بعضی وقت ها صبح می رفت بهشت زهرا (س) هم بعد از ظهر. می گفتم : خب تو که صبح رفتی دیگه چرا بعد از ظهرم میروی؟ می گفت : مامان، نمی دونی گلزار شهدا چه صفایی داره، آدم اونجا باشه صفا می کنه. 👌یکی از دوستانش می گه هر وقت از جلوی عکس رد می شد. می ایستاد و سلام میکرد. حتی اگر با موتور بود. یک بار ازش پرسیدم : داری به کی سلام می کنی؟ مگه عکس هم سلام داره؟ 😊گفت : این شهید زنده است و سلام من به او میرسه. 🍃خودش هم مثل پشتیبان ولایت بود. در ایام فتنه مدام میرفت در درگیری ها و به نیرو ها کمک می کرد. 🔻قسمت هشتم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• #شهیدم_من 😉علاقه زیادی به شعر و ادبیات داشت. اشعار زیادی حفظ بود که به فراخور حال می خواند. مهدی اشعار دیوان عمان سامانی را حفظ کرده بود و در محافل دوستانه می خواند و قبل از #شهادتش این دیوان را به یکی از دوستانش هدیه کرد. 🌷مهدی خیلی این دوبیت را دوست داشت و هر وقت در هیات، این دو بیت را می شنید حالش عوض می شد : 😭😭دامن کشان رفتی، دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبرو شد بیا برگرد خیمه ای کس وکارم منو تنها نگذار ای علمدارم.... #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عزیزی 🔻قسمت نهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• #شهیدم_من 🔰یکبار در یکی از ماموریت ها، من شروع کردم به شنا سوئدی رفتن و مهدی هم داشت تماشا می کرد. بعد هم بهش گفتم اگه بتونی این شنا را 30 تا بروی می فهمم خیلی #حرفه_ای هستی! 😳😐بعد مهدی با آرامش خاصی شروع کرد همانطور شنا رفتن و حدود 60 تا رفت و می تونست خیلی بیش تر هم برود. 👌وقتی ورزش می کرد کلی عرق می ریخت. مخصوصا وقتی بادگیر تنش بود. همیشه یک طناب در بساطش پیدا می شد و اگر فرصتی پیدا می کرد #طناب می زد. شاید باور نکنید تو هر نوبت هزار تا هم طناب می زد.⚠️ #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عزیزی 🔻قسمت دهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• 🔰خیلی هوای را داشت. قسمت زیادی از حقوقش را به فقرا و مستمندان می داد. یک بار طلبی را که از محل کارش داشت را گرفت و ما گفتیم می خواهی باهاش چی کار کنی؟ 👌گفت : می دهم به یکی از اقوام که بره باهاش یک ماشین برای خودش بخره تا کار کند. ☺️بارها به دوستانش گفته بود که مدیونید اگر پول بخواهید و به من نگید. اگر سر کارش چیزی بهش می دادند با فقرای محل تقسیم می کرد و می گفت: مامان! تو اگه چیزی می خواهی بگو خودم برایت می گیرم. 🌸یکی از زن های فامیل می گوید یک بار دیدم یک زن غریبه ای زیر عکس مهدی در میدان قیام نشسته و دارد گریه می کند . پرسیدم : شما این شهید را می شناسید؟ 😔گفت : این جوان چندین سال بود که به بچه های من کمک می کرد و احوال ما را جویا می شد... 🔻قسمت یازدهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• یک بار خودش تعریف می کرد که... 🔰"در یک محله ای یک پیرزنی را دیدم یک گوشه نشسته و به زور دارد یک گونی را میکشد. شدم و دنبالش رفتم تا اینکه دیدم به خانه خرابه ای رسید که واقعا جای زندگی نبود. بیش تر تحقیق کردم و فهمیدم یک پیرمرد علیلی هم آنجا زندگی می کند. 😔خیلی شدم و با یکی از رفقا پیگیر تعمیر خانه شدم و فهمیدم قابل تعمیر نیست و باید کوبیده بشه و به هر نحوی بود کمکش کردیم تا در خانه بهتری زندگی کند." 👌این روحیه ها بود که را از بقیه متفاوت می کرد، در جامعه ای که خیلی ها به دنبال این هستند که ساک خودشان را بچسبند، او اینطور فکر می کرد. 🔻قسمت دوازدهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• #شهیدم_من 👌واقعا اهل این دنیا نبود. 🏍این اواخر که قرار بود اعزام بشه موتوراش را دزدیدند. آمد پیش من و گفت : 😁مامان! درویش بودیم و درویش تر شدیم. دنبال خرید لباس نو نبود و اگر لباس نویی هم بهش می رسید به دیگران می داد. یکی از دوستانش می گفت بعد از شهادتش رفتم محل شهادت مهدی. دیدم ساعت مچی مهدی دست یکی از بومی های آن جا است. خیلی بهش اصرار کردم که حاضرم با هر تصمیمی که می گه ساعت را ازش بخرم ولی قبول نکرد و می گفت : ⛔️هر قیمتی که بگی باز هم آن ساعت را نمی دهم. پرسیدم : چطور شد که ساعت را بهش داده است؟ گفت : صبح روز شهادتش آمد محل اقامت ما و نماز را آنجا خواند. من محو تماشای نمازش شده بودم بعد از نماز به سمت من برگشت و ساعتش را به من داد. خیلی خوشحال شدم و تشکر می کردم😍 #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عزیزی 🔻قسمت سیزدهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• 🏡خانه که بود مدام به من کمک می کرد. مهدی مثل 🦋 پروانه دور من و پدرش می چرخید. خیلی احترام به ما می گذاشت. پدربزرگی داشت که بیش از صد سال عمر کرد. وقتی می رفتیم شهرستان، من نمی توانستم خیلی به این پیرمرد برسم، اما مهدی به جای من بهش کمک می کرد. غذا برایش لقمه می کرد و در دهانش می گذاشت. 🌷مهدی مصداق واقعی حدیث نبوی "خیرکم خیر لاهله" بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهترین باشد، بود. 🔻قسمت چهاردهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• 🔰مدام با من صحبت می کرد و می گفت : مادر! اگر در این زمان، علیه السلام بود و من برای یاری حضرت می خواستم بروم کربلا، شما اجازه می دادید؟ گفتم : خب معلومه صد تا مثل تو فدای سر امام حسین علیه السلام. گفت : مادر! الان هم همان زمانه. دیدی چه طور به قبر حجر ابن عدی حمله کردند؟! اگر دستشون به قبر سلام الله علیها هم برسه همین کار را می کنند. گفتم : پسرم می دانم ولی تو بمان و همینجا خدمت کن. گفت : نه مادر نمی توانم. این صحنه ها را که می بینم جگرم اتش می گیرد. 😔مادر! اگر من شدم نگویید که اگر اینجا بود چیزیش نمی شد و چرا رفت و از این حرف ها... این ها حرف شیطانه... فقط به یاد مصایب حضرت زینب سلام الله علیها باشید. 🔻قسمت پانزدهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• 😔وسایلش را جمع کردم. دیگه نایی نداشتم. زنگ زدم خواهرم بیاد کمک. حوله را از ساک در آورد و گفت چفیه کفایت می کند. تخمه را هم که همیشه می برد کنار گذاشت و گفت نمی خواهم. ولی من یواشکی گذاشتم تو ساکش چون می دونستم خیلی تخمه دوست داشت. هر وقت می خواست برود در باره برنامه اش و کارهایی که می خواست انجام بدهد حرف می زد، ولی این دفعه هیچی نگفت. 🚨یک دفعه یک حرفی زد که بعدها فهمیدم چرا آن را گفت. برگشت و گفت : که این دفعه چیزی نمی توانم بیاورم. از زیر ردش کردم، بعدبرگشت و انگشترش را به من داد و رفت. به خواهرش گفتم برو پشت سرش و خوب نگاهش کن. نگاهمان را نمی توانستیم ازش برداریم.😭💔 🔻قسمت شانزدهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• #شهیدم_من ✨ماه #رمضان بود که شهید شد، 11 مرداد 92. پیکرش را که آوردند تشییع با شکوهی شد. وقتی گذاشتندش در قبر 😔گفتم : مهدی جان! یادته گفتم وقت خواب تشک بنداز زیرت، گفتی وقتی آدم قراره روی #خاک بخوابه به زیر انداز نیاز نداره. 💕خوشحال بودم که به همه آرزوهاش رسیده بود. می خواست بره #کربلا که رفت و می خواست #شهید بشه که شد... #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عزیزی 🔻قسمت هفدهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein #اللهم_الرزقنا_حرم آرزومه کربلا برم برم... آرزومه کربلا برم...💔 •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• #شهیدم_من 👤عباس آقا خادم مسجد امام رضا (علیه السلام) می گوید : یک روز در حیاط مسجد نشسته بودم که مهدی آمد کنارم نشست و یک نگاهی به عکس هایی که بالای دیوار مسجد زده بودند نگاه کرد و گفت : 😉یعنی میشه یک روز هم عکس ما رو هم بزنند آن بالا! 🖼و حالا عکس مهدی هم آن بالاست عکس کربلایی مهدی عزیزی. مهدی ای که یک بزرگداشت هم همرزمانش برایش در #سوریه گرفتند... #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عزیزی 🔻قسمت هجدهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• #شهیدم_من 🕊بعد از شهادتِ مهدی به همراه سایر خانواده های شهدای مدافع حرم رفتیم به دیدار آقا. خیلی لحظات خوبی بود، حضرت آقا پشت عکس مهدی نوشته بودند : ✨✍حقیقتا این شهدا در راه امام حسین (علیه السلام) و در رکاب شهدای عاشورا به #شهادت رسیدند... #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عزیزی 🔻قسمت نوزدهم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• 💖در دلم حرف های زیادی برای گفتن دارم اما توان به قلم آوردن آن ها را ندارم. تنها مطلبی که در این لحظات دلم را به خود مشغول کرده است حسرت از عدم التفات و عنایت و توجه به صاحب و مولای همه ما حضرت حجة ابن الحسن به خودم است. 😭دوست داشتم در این دنیا بودم و آقای خود را می دیدم. دوست داشتم یکبار آقای خودم (امام زمان (عج)) را می دیدم و بعد از این دیار فانی رخت بر می بستم، اما نشد... آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هرکجا هست خدایا تو سلامت دارش از ما که گذشت اما به تمام دوستان و آشنایان و تمام کسانی که این وصیت نامه را می خوانند بگویید که هر کاری می توانند انجام دهند تا مبادا آقا لحظه ای از آنها دلگیر و ناراحت شود. 👤من که نتوانستم اما از تمام دوستان و آشنایان تقاضا می کنم نگذارند رهبر انقلاب تنها و مظلوم بماند. 🔻قسمت بیستم (آخر)🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃
شب حسینی مزار ۹۸.۰۷.۲۶
روایتگری.mp3
7.31M
🕊دومین سالگرد شهید فاطمی #شهید_امنیت #زمینه_ساز_ظهور #شهید_محمد_حسین_حدادیان 💔به مادر #شهید_مجید_قربانخانی گفتن این استخوان سوخته ها شده پسرت... 🕊مادر #شهید_مهدی_عزیزی می گفت من روی سنگ قبر پسرم نمی تونستم بنویسم شهید #مدافع_حرم 🌷مادر آقا محمدحسین راحت تونست با پیکر پسرش وداع کنه 💔ولی مادرمون سادات نتونست خیلی راحت... 🎙سید ایمان یاراحمدی 📆پنجشنبه اول اسفندماه ۹۸، در امامزاده علی‌اکبر (ع) چیذر تهران @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌺🍃
❤️🍃 🔹یک روز با مهدی و چند نفر از بچه ها برای دیدن (ره) رفتیم. ایشان به مهدی نگاه معنا داری کردند و گفتند : ❤️شما به این آقا خیلی احترام بگذارید! ماخیلی تعجب کردیم. ☺️یک روز هم به اتفاق مهدی برای عیادت آیت الله حق شناس به بیمارستان رفتیم. یکی یکی به سمت ایشان می رفتیم برای دست بوسی ایشان. نوبت مهدی که رسید حاج آقا کردند. باز هم ما تعجب کردیم. در مسیر برگشت به شوخی به مهدی گفتم : 😉اهل سر بودی و ما نمی دانستیم! بعد از شهادتش همه یقین کردیم که واقعا اهل سر بود.💔😭 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️🍃
🌱 ۞وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا يَبۡلُغَنَّ عِندَكَ ٱلۡكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا كَرِيمٗا و پروردگارت چنین فرمان داده است که: «جز او را عبادت نکنید و به پدر و مادر [تان] نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها در کنارِ تو به سن پیری رسیدند، حتی کمترین اهانتی به ایشان نکن و بر سرشان فریاد نزن و به نیکی [و مهربانی] با آنان سخن بگو. 🍇سوره اﻹسراء، آیه ۲۳ 🎁هدیه به @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
سلام روز و روزگارتون شهدایی🌷🕊 🕊 🕊
هدایت شده از آقا مهدی
🌨عکسِ متفاوتِ دیده نشده و برفی از ؛ شهیدی که مرحوم آیت الله حق شناس می گفتند که به این آقا خیلی احترام بگذارید و هم سفارش کرده بود مزارش نزدیک مزار این شهید معزز باشد. روح هر سه بزرگوار شاد با صلوات 🌱| @mahdihoseini_ir
هدایت شده از آقا مهدی
🌨عکسِ متفاوتِ دیده نشده و برفی از ؛ شهیدی که مرحوم آیت الله حق شناس می گفتند که به این آقا خیلی احترام بگذارید و هم سفارش کرده بود مزارش نزدیک مزار این شهید معزز باشد. روح هر سه بزرگوار شاد با صلوات 🌱| @mahdihoseini_ir