🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
🌙شب را روز میکردم؛ روز را شب میکردم به امید تماسی از طرف وحیدم.
😭بسیار نگران بودم ولی گریههایم را فقط موقع نماز برای خدا نگه میداشتم تا خانواده متوجه نشوند و نگران نشوند. هرشب برای آقا وحید #دعای_معراج و #آیت_الکرسی میخواندم تا سلامت باشند و اتفاقی برایشان نیفتد.
🍃عصر سه شنبه پدرم مرا به خانه خودشان رسانده و خودشان بیرون رفتند. تازه وارد منزل شده بودم که تلفن زنگ زد. پدرم بودند؛ میگفتند از مجتمع قرآنی نور که آقا وحید آنجا فعالیت داشتند، تماس گرفتهاند و میخواهند برای مصاحبه بیایند!
😞من که تا آن موقع نگرانی و اضطرابم را به روی خودم نیاورده بودم، پشت تلفن به هق هق گریه افتادم و از پدرم پرسیدم : اتفاقی برای وحید افتاده است؟
🌹پدرم هم که نگرانی مرا دیدند، گفتند: نه دخترم؛ حتما با من کار دارند. نگران نباش. کمی بعد پدرم به خانه برگشت و فقط مادرم شاهد بود من در آن لحظات چه کشیدم....
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و دوم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
😔مدام در خانه راه میرفتم و تمام مدت دستم روی قلبم بود که به تپش افتاده بود. هیچوقت آنچنان تپش قلبی را حس نکردهام.
💗قلبم به حدی محکم و سریع میزد که میگفتم الآن است که از سینهام بیرون بزند...
🌹کمی بعد پدرم مشغول نماز بود که تلفن زنگ زد و من جواب دادم. دوست آقا وحید از مجتمع قرآنی نور بود که گفت: آمدنمان لغو شد و روزی دیگر خدمت میرسیم.
😓کمی خیالم راحت شد و از نگرانیام کم شد. ولی کمی بعد دوباره تلفن زنگ خورد و پدرم جواب داد. از لرزش صدای پدرم حس کردم اتفاقی افتاده و خبری شده است. بابا بیرون رفت.
⚠️نگو دوستانشان خیلی وقت است بیرون خانه منتظرند ولی کسی جرات نداشته خبر را بیاورد...💔
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و سوم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
😔نگران بودم و مدام به سمت در میرفتم و برمیگشتم. مادرم میگفت : سمیه! بیا بنشین. خودت را نگران نکن.
🔸رفتم سمت در خروجی. وقتی در را باز کردم، همین که دوستان آقا وحید را دیدم و فهمیدم چه خبر شده است. همانجا دم در گریهام گرفت. دوستانشان میگفتند فقط مجروح شده است و ترکش به پایشان اصابت کرده است.
فقط گریه میکردم و میگفتم :
😭شما را به خدا لااقل بگویید نفس میکشد! فقط همین را بگویید. خودم تا آخر عمر پرستاریاش را میکنم. فقط بگویید نفس میکشد.
💔که میگفتند فقط مجروح شده است. ولی از حالاتشان و از گریههایشان میفهمیدم که وحید من دیگر رفته است...
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و دوم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
👌نمیدانم خدا چقدر صبر به آدم میدهد. آن لحظه دستهایم را به آسمان بلند کردم و خدا را شکر کردم که وحیدم عاقبت بهخیر شد.
🍃🌹به آقا وحید قول داده بودم همیشه و در هر سختی کنارشان خواهم بود. هرگز و با وجود تمام سختیها، هیچگاه نگفتم که چرا رفت! چرا مرا تنها گذاشت! و هنوز هم که هنوز است، تمام خاطراتی که میگویم را هرروز برای خودم مرور میکنم تا شاید باورم شود وحید دیگر نیست... ولی باز باورم نمیشود.
📸عکس های پیکرش را من هرگز کامل نگاه نکردهام. نمیتوانم باور کنم عکس وحید من است.
😔همیشه با خود میگویم وحید من برمیگردد. اینگونه خود را امید میدهم. به خودم میگویم وحید کنار من است و واقعا هم حضورش را حس میکنم... واقعا نمیشود لحظهای با او حرف نزنم. الآن همه چیزم وحید شده است...
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و سوم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
🍃وقتی در ماموریت بودند، خیلی با خودم فکر میکردم وقتی آقا وحید برگردند چگونه به استقبالشان بروم و کدام لباسم را بپوشم که آقا وحید دوست دارند. کدام روسری ام را که آقا وحید دوست دارند سر کنم و به استقبالشان بروم. روز استقبال پیکر هم همین حس را داشتم. حس میکردم برگشتهاند و به استقبال آقا وحیدم میروم.
🔰هنوز هم وقتی اطرافیان صحبت میکنند و به صورت عادت و از روی محاوره مثلا میگویند وقتی آقا وحید مرد؛ من خیلی عصبانی و ناراحت میشوم. میگویم :
😒وحید نمرده است. آقا وحید شهید شده است. چرا این حرف را میزنید.
🍃❤️آن روز هم میدانستم این استقبال یک استقبال معمولی نیست و من باید عالی به استقبالشان بروم. به رسم خود آقا وحید دسته گلی خریدم که پر از گلهای رز قرمز رنگ بود و به پیشواز همسرم رفتم. حتی یادم میآید به آقا وحید میگفتم :
😭وقتی برگردی هرچقدر هم فرودگاه شلوغ باشد، بدون اعتنا به مردم به سجدهی شکر میافتم و خدا را شکر میکنم که دوباره تو را به من رساند.
🍃بعد از رسیدنمان به فرودگاه که هنوز آقا وحید را ندیده بودم، و تابوتشان را میآوردند، یاد این حرفم افتادم و همانجا سجدهی شکر کردم. ولی این بار بهخاطر عاقبت بهخیر شدن همسرم سجدهی شکر به جا آوردم.
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و چهارم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
🍃یادم میآید در تشییع جنازهی شهید حججی، باهم در خانه بودیم و از تلویزیون تماشا میکردیم. همسر شهید کنار قبر نشسته بود و دعا میخواند.
❤️از حضرت آقا یک عبا خواسته بودند که در قبر شهید بگذارند. آقا وحید آنجا رو به من کرد و گفت:
😍خانم، ببین همسر شهید چگونه آرزوهای شهید را برآورده کرد!
🔰این ماجرا را فراموش کرده بودم تا اینکه قبل از تشییع جنازه، یادم افتاد.
👌به برادرم گفتم هرطور شده به بیت رهبری پیامی بفرستید تا اگر ممکن است چیزی هم برای من بفرستند که الحمدلله، شب قبل از تشییع جنازه، چفیهای از حضرت آقا به دستم رسید که صبح قبل از تشییع، به همراه برادرم به محل پیکر شهید رفتیم و پرچمی که رویشان بود به همراه چفیهی آقا و دعای معراجی که هرشب برایشان میخواندم، روی سینهشان گذاشتم و گفتم:
😭خودم هر آرزویت را برآورده میکنم؛ نمردهام که #آرزو_به_دل_بمانی!
📹مراسم تشییع #مدافع_حرم #شهید_محسن_حججی
Tehrannews
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و پنجم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
🕊وقتی پیکر شهید را دیدم، اصلا باورم نمیشد. وحیدی که راهی کرده بودم کجا و این وحید کجا؟!
🍃🌹فقط از خداوند کمک خواستم که مرا نگه دار! تحملش را ندارم صبر کنم و واقعا هم حس کردم که خداوند چه صبری در دلم نهاد.
🍃❤️به آقا وحید میگفتم :
من رفیق نیمهراه نشدم! تا آخر با تو بودم. تو هم مرا دعا کن عاقبت بهخیر شوم و به یاد قولی که به من دادهای باش.
آقا وحید همهی کارهایشان را محض رضای خدا انجام میدادند. هرگز در هیچ کاری منیت نداشتند. هرکاری از دستشان برمیآمد دریغ نمیکردند.
☺️در #راهیان_نور مثل آچار فرانسه بودند! همه کار میکردند. مسئول پایگاه بودند ولی هرگز توقع نداشتند فلان کار را بچهها بکنند. همیشه خودشان پیشقدم میشدند.
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و ششم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
💍بعد از عقد با هم عهد کردیم همیشه نمازهایمان را اول وقت بخوانیم. وقتی با هم بودیم که به جماعت نماز میخواندیم. وقتی هم از هم دور بودیم، تماس میگرفتیم و #نماز_اول_وقت را به هم یادآوری میکردیم. اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که صدای #اذان بلند میشد، ماشین را نگه داشته و در مسجد نمازمان را میخواندیم و بعد میرفتیم.
😊من اکثرا به همین دلیل از قبل وضو میگرفتم و همین را همیشه دوست داشتند. به شوخی به مادرشان میگفتند :
❤️خانم من دائمالوضوست.
👌آقا وحید همیشه دوست داشتند خطبهی عقد ما را #مقام_معظم_رهبری بخوانند؛ ولی چون دسترسی به ایشان بسیار مشکل بود، تصمیم گرفتیم از نمایندهی آقا در تبریز بخواهیم خطبهی عقد ما را بخوانند.
👤آقای شبستری عقد ما را جاری کردند. وقتی آقا وحید قرآن را باز کردند، آیهای به چشمم خورد که خود آیه را به یاد ندارم ولی مضمونش این بود که: "او دعا کرد و ما مستجاب کردیم."
دقیقا همان دعایی که من و آقا وحید از خدا خواسته بودیم...
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و هفتم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
هر دو سختیهای خود را دارند چه مواقعی که #ماموریت بود و چه این روزها، ولی آن روزهای نگرانی و چشم به راه بودن به مراتب سختتر بود.
😔هر لحظه چشم به راه بودم. الآن با اینکه چشمم ایشان را نمیبیند، ولی همیشه حضورشان را حس میکنم. با اینکه همیشه به دعا و نماز متوسل میشوم تا خود را رشد دهم و تحمل کنم، ولی حقیقتا #دلتنگی را هیچ درمانی نیست...
🍃فقط خودش میتواند آرامت کند؛ بسیار سخت است، مخصوصا در خلوت و تنهاییهایت...
🔴اما باز هم میگویم؛ حتی ذرهای پشیمان نیستم. قول داده بودم تحمل سختیها را داشته باشم. تا قبل از رفتن آقا وحید به نوعی و بعد از رفتنشان هم به نوعی دیگر در معرض #امتحان_الهی بوده و هستیم. همیشه از خدا میخواهم کمکم کند این سختیها را تحمل کرده و از امتحان سربلند بیرون بیایم.
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و هشتم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #کاش_با_تو_بودم
🍃🌹به قول شهید آوینی "آنهایی که رفتند کاری حسینی کردند؛ آنهایی که ماندند باید کاری زینبی کنند."
❤️شهدا رفتند ولی این ما هستیم که باید آنان را بشناسانیم. مخصوصا به جوانان که بفهمیم چه شد این شهدا، که هم سن و سال خودمان هم بودند، به این مقام رسیدند. بین خود و خدای خود چه گفتند که خدا انتخابشان کرد؟!
🚫پس نگوییم نمیشود. من حتی قبل از ازدواج هم میگفتم شاید ما زنان نتوانیم جهاد کنیم و به شهادت برسیم ولی میتوانیم شهیدپرور باشیم. چه در نقش همسری و چه در نقش مادری...
👥آنها رفتند و حال وظیفهی ماست که راهشان را ادامه دهیم و راهشان را به جوانان بشناسانیم. بگوییم که بودند و چه کردند. با کوچکترین کارها بزرگترین اتفاقات را رقم زدند. ما هم میتوانیم در این راه قدم بگذاریم. ولی حداقل اگر به آن مقام نرسیدیم، روسفید باشیم که ما هم در حد توان در راه شما قدمی نهادهایم...
سالروز شهادت : ۹۶.۰۸.۱۴
Navideshahed
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت بیست و نهم (آخر)
#شهید_وحید_فرهنگی_والا به نقل از همسر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊به وقت افطار التماس دعا
🌱تصویری از #شهید_وحید_فرهنگی_والا بر خروجی معراج شهدا
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃