🌱
#مردی_مثل_کوه
#قسمت_یازدهم
اربعین بود. اینقدر شوق رفتن داشت که دلم نیامد بگویم نه. رفت و چند روز قبل از به دنیا آمدن علی برگشت. ابوالفضل در تربیت علی هم دیدگاه خاص خودش را داشت. با این که علی خیلی کوچک بود میگفت: خانوم، توی تربیت، باید هم جاذبه داشت، هم دافعه. با لوس بار آمدن علی مخالف بود. گاهی علی را دعوا میکرد. میگفت: از الان باید حواسمون باشه. مثال جالبی داشت. میگفت: الان اگه بچه گریه کنه بهتر از اینه که پس فردا من و شما از دستش گریه کنیم. همیشه میگفت: خدا کنه علی باقیات الصالحات ما باشه.
#مدافع_حرم
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد به روایت همسر مکرم
🖥جنات فکه
📸وب سایت یاشهید
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🌷🌿🌷🌿🌷🌿
🌿🌷🌿
🌷🌿
🌿
#جلال
شهیدی که یک روستا را به نام خود زد
🌺جلال به شهادتِ همه آدمهایی که لحظهای با او بودن را چشیدهاند، شوخطبع بود و اخلاق خوشی داشت. کمتر کسی عصبانیتش را دیدهبود. آنقدر شوخطبع و خندان که در روزهای مجروحیت، خندیدنش بخیهها را از بدنش میشکافت اما هوای تازهای به جمع میبخشید.
🧕فاطمه خواهر کوچک شهید میگوید:
در بیمارستان خیلی درد میکشید اما با خندیدنهای زیاد ظاهرش را حفظ میکرد. اصلا به روی خودش نمیآورد که حالش خراب است. ملحفه بیمارستان را تا گردنش کشیدهبود تا کسی زخمهای تنش را نبیند و از درد میخندید.
😔صحنههای دردکشیدن و تب و لرزش را که میدیدیم میفهمیدیم حالش واقعا خراب است. اما در همان آیسیو و پشت شیشه برای دوستانش زبان درازی میکرد تا بخنداند.
▪️آنقدر درد میکشید که دستانش را به تخت بستهبودند تا از شدت فشار درد، دستگاههایی که به بدنش وصل بود را جدا نکند. با این حال میگفت جای مرا آمادهکنید که میخواهم به خانه بیایم اما نیامد...
#قسمت_یازدهم
#شهید_محمد_جلال_ملک_محمدی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
به یاد شهید محسن حججی
☘🌸☘🌸🕯 🌸🕯 ☘ 🕯 🎉 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد سه شنبه بود که عکس محسن را در تلگرام دیدم. همان عکس مع
☘🌸☘🌸🕯
🌸🕯
☘
🕯
🎉 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد
عکس اسارت محسن را همان طور که بود دیدم. شما این عکس را نگاه کنید، انگار نه انگار که شوهر من تیر خورده و اسیر دست داعشی هاست، عکس طوری است که انگار محسن، آن نیروی داعشی را اسیر گرفته.
به چشم های شوهر من نگاه کنید، اصلا ترس در این چشم ها نیست، همه اش شجاعت است، دلیری است، محسن توی این عکس مثل کوه است، با صلابت است.
به مناسبت روز مرد، یک انگشتر دُر نجف برای محسن هدیه خریدم، روی این انگشتر «یازهرا» حکاکی شده بود. وقتی محسن می خواست برای بار دوم اعزام شود، همه انگشترهایش را در آورد، الا این یکی.
گفت : "من این یکی را با خودم می برم، من از این ها به خاطر حضرت زهرا (س) کینه دارم، من تا لحظه آخر باید نشان بدهم که شیعه امیرالمومنین (ع) هستم."
بعد من در این تصاویری که بعد از شهادت محسن از پیکر بی سرش منتشر شده، دقت کردم دیدم این انگشتر دستش نبود. مطمئنم که داعشیها انگشتر او را از دستش در آورده اند، چون اسم حضرت زهرا (س) رویش حک شده بود.
راوی : همسر #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
#قسمت_یازدهم
🕯
☘
🌸🕯
☘🌸☘🌸🕯