eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
866 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 مهمانان شهدا خوش آمدید... بابت کمکاری امروز کانال هم معذرت میخوام، جبران خواهد شد. 🌹🍂 دوستان برای سلامتی عزیزی از کانال دعا بفرمایید. 🌹 ۵ امن یجیب... برای پدر عزیز یکی از اعضا هم دعا بفرمایید 🌹 ۵ امن یجیب... و برای سلامتی همسر جناب آقای هم خیلی دعا بفرمایید. ۵ امن یجیب... و برای سلامتی آقای هم دعا بفرمایید. ۵ امن یجیب و برای دوتا دوستام دعا کنید ۱۰ امن یجیب... برای سلامتی جوانی که تصادف کرده ۵ امن یجیب... و برای این عزیزان هم هرچه قدر صلوات توانستید 🌹 برای صلوات ها و سوره ی حمد هم : @ya_zahra_s_adrekni شبتون کربلایی... التماس دعا 🍂🌷🍂🕊🍂🌷🍂🕊🍂🌷🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 #استاد_پناهیان : 🔷 اگر بتوانیم مهربانی خدا را در نعمات او ببینیم، آماده خواهیم شد مهربانی او را در بلاها و سختی ها هم مشاهده کنیم. 🔶 اگر بتوانیم مهربانی و دلسوزی خدا را در دستورات او مشاهده کنیم، می توانیم عالی ترین لذت عالم خلقت را از قرائت قرآن ببریم و ببینیم که چگونه در آیه آیه ی قرآن به بندگان خود عشق می وزرد. سلام، صبح و روزتون بخیر 🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍂🌸🍂🌸🍂🌸 🌸🍂 🍂 🕊 💠 بار اول که زنگ زد پرسیدم : کجایی؟ گفت : چه فرقی می‌کند. اینجا تلفن نداریم و اگر من نتوانستم زنگ بزنم ناراحت نباشید. ✅ دفعه دوم که زنگ زد گفتم تا نگویی کجایی با تو صحبت نمی‌کنم. جواب داد که الان از زیارت حرم حضرت زینب (س) برمی‌گردم. من هم نگران بودم و هم خوشحال شدم. 💫 شب تاسوعا بود. روز شهادت حجتم منزل برادرم بودیم. دیدم دامادم و پسرم آمدند منزل. به پسرم گفتم : چرا گریه کردی؟ گفت : هیأت بودم. یک روز بعد از عاشورا بود. صبح فردای آن روز دیدم که داماد و برادرم به منزلمان آمدند و برادرم گفت : 😔 می‌گویند حجت ترکش خورده است. من گفتم : نه. شهید شده است.   😭 من از چند روز قبل دلم خیلی بی‌قرار بود. متأسفانه خبر در محل ما پیچیده بود و هرکسی چیزی می‌گفت. بعضی می‌گفتند حتی بدنش تکه‌تکه شده است. یک هفته حدوداً طول کشید تا جنازه برگشت و در طول این هفته تمام محل ما عزاداری می‌کرد.   🔷 گفته بودند اگر آمبولانس برای برگرداندن جنازه بفرستیم ممکن است آمبولانس را هم بزنند و ما شهید بیشتری بدهیم که ما گفتیم راضی به این کار نیستیم. هر وقت جنازه آمد، آمد.... ✍ : مادر شهید 🍂🌹 🌐 وب سایت حریم حرم @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت نهم 🔺 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸
از امروز به نیت سلامتی تمامی جانبازان مخصوصا عزیز همسر جناب تفسیر عاشورا داریم. ایشون در این زمینه هم فعال بودند.
7006661_262.mp3
2.01M
🌹 زیارت عاشورا 🎙 آقای فرهمند @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️ تقدیم به 🌹 یک آیت الکرسی هدیه به امام رضا (ع)، برای برگشتن حاجی و باخبر شدن از وضعیتش... 🕊
🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹 📌 قانون هشتم : 💠 هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته ۲ روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. ✅ اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز ۳ روز و به ازای هر روز ۱۰۰ ریال صدقه باید بپردازم. @shahid_110 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 📆 تاریخ اجرا ۶۹/۱۱/۱۹ ✉️ ارسالی از اعضای کانال، جناب خادم الشهداء 🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⏮ ادامه خاطره بعد از اینکه از همه لحاظ آماده حرکت بودیم، یک مرتبه دیگر فرمانده عملیات حاج اسماعیل فرمودند : 🌺 برادران این حمله ما از لحاظ زمانی بسیار برایمان پر اهمیت است، اگر از زمان تأیین شده عقب و جلو بیفتیم به مشکل برمیخوریم. 👥 ما باید برق آسا و دقت حمله کنیم که خدای ناکرده مشکلی پیش نیاید. ✅ بعد از اینکه صحبتهای فرمانده تمام شد، آرام آرام شروع به حرکت کردیم در بین راه به مردم عادی اهل کردستان عراق برخورد کردیم و طبق دستور به هیچ عنوان نه سلام کردیم نه حرف دیگری چون اگر میدانستند ما ایرانی هستیم عملیات لو میرفت و این هیچ خوب نبود. به هر حال به راه ادامه دادیم دیگر به نزدیکیهای شهر دهوک رسیده بودیم باید از جایی عبور میکردیم که به نظامیان عراقی برخورد نمیکردیم و این به عهده معارضان کورد عراقی بود از سمت غربی شهر تقریبا تپه های کوتاهی داشت و هم منطقه خلوتی بود... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔹 قسمت ششم (۱۱) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⏮ ادامه خاطره ⏰ ساعت تقریبا شش صبح بود، ابتدا به سه گروه تقسیم شدیم. 🔷 گروه دوم ما بودیم که باید با ساختمان استخبارات و پلیس و پمب بنزین را منهدم میکردیم. ✅ لازم به ذکر است که استخبارات عراق همان مرکز اطلاعات و خبر عراق بود در یک چشم به هم زدن همانند برق به اهداف از قبل پیش بینی شده هجوم بردیم گروهان بنده مأموریت انهدام مرکز پلیس بود. ما کاملا مرکز پلیس رو گاز انبری محاصره کرده بودیم، دستور آتش بنام مبارک یا رسول الله (ص) پشت بیسیم به صدا درآمد. 🤔 حدود بیست آر پی جی هفت زن داشتیم که در آن لحظه اول حمله با هم به برجک تمام بتونی آتش، گشودن و ما هم بعنوان پشتیبان بطرف ساختمان یورش بردیم بعد از یک ربع ساعت از زمان شروع عملیات، تازه فهمیدن که بطرفشان حمله شده است ما امان ندادیم که به نیروهای کمکی خبر دهند. درگیری بعد از نیم ساعت دو طرفه شد اما بعد از نیم ساعت آنهایی که سالم بودند پا به فرار گذاشتند. 😊 اما غافل از آن بودند که قبلا ما ساختمان پلیس، رو محاصره کردیم ما ساختمان پلیس رو با ندای الله اکبر و شعارهای دیگر تصرف کردیم.... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔹 قسمت ششم (۱۲) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
در سجده ها و قنوت نمازتان با خدا چه گفتید که نصیبتان شهادت شد... می شود یعنی نزد آقا امام حسین برای ما هم دعا کنید...؟! @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein #اللهم_الرزقنا_شهادت_قریباً_و_سریعاً
❤️ حسی بین ماندن و رفتن... 💔 💠 اعزام به جبهه 🌹 @aks_jebhe 📸