eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
183 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ای از مصطفی صدرزاده پاش هنوز توی گچ بود و معلوم بود که نمی تونه درست راه بره گفتم: آخه مرد مومن کی با این حالش پا میشه میاد ؟ خندید و گفت: ههههه تازه می خوام تو عملیات هم شرکت کنم... نگاهی کردم بهش و گفتم: با این وضعیت که نمیشه، با عصا و پای گچ گرفته هم برا خودت مشکل درست می کنی و هم برای بقیه بیخیال شو.... گفت: فلانی تو خیالت راحت بزاریدم توی نفربر و بفرستیدم جلو دستام که سالمه می تونم تیر اندازی کنم گفتم: سید اگه خدایی ناکرده بخوایم عقب نشینی کنیم چند نفر باید گرفتار تو بشن؟ خندید و گفت: بابا بچه ها عقب بکشن من می مونم تامین میکنم... حرفهاش رو جدی نگرفتم.... فردای اون روز تا بوی عملیات به دماغش خورد، رفته بود بیمارستان گچ پاش رو باز کرده بود وقتی دیدمش تعجب کردم، حتی زخم گلوله هنوز خوب نشده بود جلوم یه کم رژه رفت و گفت: دیدی چیزی نیست... با همون پا تو عملیات_دیرالعدس شرکت کرد گردان سید احتیاط بود ولی وقتی عملیات شروع شد اولین گردان خودش رو به شهر رسوند و مثل همیشه خودش جلوی همه.... شادی ارواح مطهر شهدای لشکر . صلوات @shahid_mostafasadrzadeh
یادش بخیر آبان 1392 اون روز که جدا شدیم ابوحامد و فاتح و غلامرضا و... در حیات دنیایی ما بودند و امروز در عندربهم یرزقون اخرین روز از اولین دیدار ما با دلاوران در زمین تمرین تیراندازی بود. رسم بچه ها به تاسی از بچه های جنگ ،جشن پتو برای کسانی بود که می خواستند به مرخصی بروند حالا تصور کنید که بدن پیزوری ما کجا و ضربات مشت و ... بچه ها کجا! با درایت آن جشن پتو تبدیل به انداختن بچه ها با پتو به سوی بالا شد وانقدر این کار جذاب بود که همه بچه ها نوبتی برای این جشن جدید نامزد شدند و اینطور بود که از بعد از سالم ماندن در منطقه جنگی از کوفتگی قطعی نجات یافتیم پ.ن عصر همان روز در حمله دشمن تکفیری پنج تن از همین بچه ها برای دفاع به منطقه اعزام می شوند که به فیض شهادت نایل می آیند و تا امروز پیکرهای مطهرشان مفقود مانده است. روحمان با یاد شهدا شاد با ذکر صلوات عکس:روح الله رفیعی @shahid_mostafasadrzadeh
یادش بخیر آبان 1392 اون روز که جدا شدیم ابوحامد و فاتح و غلامرضا و... در حیات دنیایی ما بودند و امروز در عندربهم یرزقون اخرین روز از اولین دیدار ما با دلاوران در زمین تمرین تیراندازی بود. رسم بچه ها به تاسی از بچه های جنگ ،جشن پتو برای کسانی بود که می خواستند به مرخصی بروند حالا تصور کنید که بدن پیزوری ما کجا و ضربات مشت و ... بچه ها کجا! با درایت آن جشن پتو تبدیل به انداختن بچه ها با پتو به سوی بالا شد وانقدر این کار جذاب بود که همه بچه ها نوبتی برای این جشن جدید نامزد شدند و اینطور بود که از بعد از سالم ماندن در منطقه جنگی از کوفتگی قطعی نجات یافتیم پ.ن عصر همان روز در حمله دشمن تکفیری پنج تن از همین بچه ها برای دفاع به منطقه اعزام می شوند که به فیض شهادت نایل می آیند و تا امروز پیکرهای مطهرشان مفقود مانده است. روحمان با یاد شهدا شاد با ذکر صلوات عکس:روح الله رفیعی @shahid_mostafasadrzadeh
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همون که به تن دشمنا مینداخت... همون کسیکه اسم گردان لشگر میومد دشمن یکی دو خط عقب میکشید حالا ببینین با بچه ها چجوری بازی میکنه شهید @shahid_mostafasadrzadeh
معجزه در فاطمیون زیاد می‌بینید💫 حاجی خوشحال شد و گفت: قبول کردند که از بچه‌های ما هم برای یگان زرهی استفاده شود ولی نیرویی می‌خواهند که واجد شرایط باشد. گفتم «چه شرایطی؟» گفت: فوق دیپلم. حداقل مدرک تحصیلی است که مورد قبول قرارگاه برای یگان زرهی است. گفتم: مگر در بچه‌های ما چند نفر پیدا می‌شود که همچین مدرک تحصیلی را داشته باشند؟. حاجی خندید و چیزی نگفت. خود حاجی شخصا لیست بچه‌ها را تهیه کرد و به قرارگاه رفتیم. لیست را در مقابل مسئول زرهی قرارگاه گذاشت. مسئول زرهی نگاهی به لیست انداخت و به ابوحامد گفت: «حتما داری شوخی میکنی، در این لیست که بالاترین مدرک تحصیلی دیپلم است و باقی همه یا سیکل دارند یا تا کلاس ششم و هفتم  درس خوانده‌اند. این برادران از پس آموزش‌های زرهی بر نمی‌آیند.» حاجی گفت: «شما با توکل به خدا شروع کن، خدا خودش کمک می‌کند!» با اصرار فراوان ابوحامد بالاخره مسئول زرهی راضی شد که امتحان کند و در آخر گفت «ابوحامد من می‌دانم که نمی‌شود.» چند روزی از شروع آموزش نگذشته بود که مسئول زرهی به نزد ابوحامد آمد و به حاجی گفت: «من در طی خدمت بیست و چند ساله‌ام در زرهی، اولین بار است که همچین چیزی را می‌بینم که یک نیرو با این سطح تحصیلات پایین بهترین کادر زرهی شود.» ابوحامد با لبخند همیشگی گفت: «این برادران سربازهای آقا امام زمان(عج) هستند. تعجب نکن از این معجزات در فاطمیون زیاد می‌بینید.» @shahid_mostafasadrzadeh
یادش بخیر آبان 1392 اون روز که جدا شدیم ابوحامد و فاتح و غلامرضا و... در حیات دنیایی ما بودند و امروز در عندربهم یرزقون اخرین روز از اولین دیدار ما با دلاوران در زمین تمرین تیراندازی بود. رسم بچه ها به تاسی از بچه های جنگ ،جشن پتو برای کسانی بود که می خواستند به مرخصی بروند حالا تصور کنید که بدن پیزوری ما کجا و ضربات مشت و ... بچه ها کجا! با درایت آن جشن پتو تبدیل به انداختن بچه ها با پتو به سوی بالا شد وانقدر این کار جذاب بود که همه بچه ها نوبتی برای این جشن جدید نامزد شدند و اینطور بود که از بعد از سالم ماندن در منطقه جنگی از کوفتگی قطعی نجات یافتیم پ.ن عصر همان روز در حمله دشمن تکفیری پنج تن از همین بچه ها برای دفاع به منطقه اعزام می شوند که به فیض شهادت نایل می آیند و تا امروز پیکرهای مطهرشان مفقود مانده است. روحمان با یاد شهدا شاد با ذکر صلوات عکس:روح الله رفیعی https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
2.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش رزمندگان توسط شــ‌هید«مصطفی صدرزاده» ➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همون که به تن دشمنا مینداخت... همون کسیکه اسم گردان لشگر میومد دشمن یکی دو خط عقب میکشید حالا ببینین با بچه ها چجوری بازی میکنه شهید @shahid_mostafasadrzadeh