eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
183 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
➕✔️💢🔹✅ ... قدیما ما جوان بودیم ایام جبهه بود یه بار دیدم یه نفر سجده که رفته بود انقد زانو و پیشانیش به هم نزدیک شده بود که رفته بود تو خودش، بین مهر و زانوهاش یه وجب فاصله بود!!! ❌ میدونید اینطوری نماز باطله. 🔹✔️➖ داشت با آواز زمزمه میکرد سبحان ربی الاعلی ... با ناله می‌خوند طوری که کلمات ! تو عالم خودش داشت می‌خوند، قشنگم می‌خوند، صوتشم قشنگ بود، اما کلمات رو به خاطر ناله بیان نمی‌کرد. مثلا میگفت ضبهان ربی الائلی و بحمده! 😩 با یه حالت ! بعدنماز بهش گفتم: چرا اینطوری تو خودت سجده رفتی؟ چرا اونجوری ناله می‌زدی؟ ناله‌ت قشنگ بود اما غلط بود! گفت من اینجا اینجوری بیشتر حال می‌کنم با خدا!!! 😳 گفتم تو خیلی بیجا می‌کنی هنوز هیچی نشده می‌خوای حال بکنی با خدا! 😒 پاتو بکوب! خدا اگه میخواست بلد بود بگه: آخ بنده‌ی عزیز من بیا حال کن! سجده هم نرفتی بیخیال! دیدی حال داری سه تا برو! عیب نداره! ❗️❗️❗️ من از شما می پرسم خدا چرا اینقدر در احکام نماز سختگیری کرده؟❗️❗️❗️ 🔹🔸💠🔹🔸 مثلا سرنماز شما ایستادی چشماتو این ور و اون ور ندوز... نماز بخون... آیا خوندن نماز مؤدبانه می‌خواد؟ نه... # همه می‌تونن بخونن. آیا به خداوند متعال میخواد؟ نه...! 💢〽️🅾️ یه ذره میخواد که الحمدلله مقدار زیادی رو شما دارید.... ➖➖➖➖➖♦️ اگه توی نمازات محکم نیستی و نمازات رو به وقت و قشنگ نمیخونی اول باید درست کنی به نماز...
✅رفته بودیم آزمایشگاه، اما این‌بار به‌موقع... ✨قرار شد تا من و تو برگه‌ها را امضا می‌کنیم و در کلاس توجیهی شرکت می‌کنیم، بروند زیارت امام‌زاده اسماعیل (ع). 🔹آن‌ها رفتند و بعد از آن‌که کارمان تمام شد آمدیم حیاط آزمایشگاه. 🍃گنجشک‌ها جمع شده بودند داخل باغچه‌ی کوچک و جیک‌جیکی راه انداخته بودند شنیدنی...🐥 🌹گلهای سرخ، سرخ‌تر از هر گل سرخی بودند، مثل گونه‌هایم که آتش گرفته بودند. 🌸بنفشه‌ها دورتادور باغچه در خواب مخملین بودند. 🔸حالا من و تو تنها نشسته بودیم... ✨تازه دقت کردم به لباست. یک شلوار شش جیبِ طوسی با بلوز آبی روشن. هم شلوارت یک سایز بزرگ‌تر بود و هم بلوزت به تنت لق می‌زد. 💠سکوت سنگین بین ما را صدای گنجشک‌ها پر کرده بود. --یه چیزی بگین...! 🔺کمی فکر کردم و گفتم: «خب من دوست دارم با کسی زندگی کنم که از نظر و درجه‌ی بالایی داشته باشه، یعنی بتونه خودش رو بکشه بالا. الان هم توی خونه‌مون دوست دارم اعتقاد و ایمان حرف اول رو بزنه.» 💠با دست اشاره کردی تا روی نیمکت فلزی سبز کنار باغچه بنشینم. گنجشک‌ها پریدند. زیر نور آفتاب چرخی زدند و باز کنار پایمان نشستند. گفتی: «خب بله دیگه! با هم می‌زنیم درِ رو با لگد باز می‌کنیم و قدم‌به‌قدم می‌ریم جلو.»😉😁 ✨در دلم گفتم: عجب پرروئه!!! هنوز مَحرَم نشده چه حرفایی می‌زنه! چقدر روش بازه!😠 🍃وقت برگشت به خانه با فاصله از تو راه می‌رفتم. حرف نمی‌زدم و فقط گوش می‌کردم. 🔺آخرین حرفت این بود:«عصر می‌ریم خرید حلقه.» 📚 کتاب
❣📝 🔸کسی که مشغول است، حق ندارد ناامید شود؛ چون یقیناً در انتظار اوست. آن مواردی که پیروزی به دست نیامده و نا کامی حاصل شده است، به این خاطر بوده که مجاهدت فی‌سبیل‌الله نبوده است؛ یا اگر مجاهدت بوده، فی‌سبیل‌الله نبوده؛ یا اصلاً مجاهدت نبوده است. شرط مجاهدت فی‌سبیل‌الله چیست؟ این است که انسان به سبیل الله و و داشته باشد و آن را بشناسد؛ بنابراین می‌تواند در راه آن مجاهدت کند. ۱۳۷۹/۹/۱۲ @shahid_mostafasadrzadeh
❣📝 🔸کسی که مشغول مجاهدت است، حق ندارد ناامید شود؛ چون یقیناً پیروزی در انتظار اوست. آن مواردی که پیروزی به دست نیامده و ناکامی حاصل شده است، به این خاطر بوده که مجاهدت فی‌سبیل‌الله نبوده است؛ یا اگر مجاهدت بوده، فی‌سبیل‌الله نبوده؛ یا اصلاً مجاهدت نبوده است. شرط مجاهدت فی‌سبیل‌الله چیست؟ این است که انسان به سبیل الله و و داشته باشد و آن را بشناسد؛ بنابراین می‌تواند در راه آن مجاهدت کند. ۱۳۷۹/۹/۱۲ @shahid_mostafasadrzadeh