شهيد مدافع حرم #مصطفى_صدرزاده (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم #مرتضى_عطايى (ابوعلى)؛
🌷بسم رب الشهداء و الصدیقين🌷
"شهيدان را شهيدان مى شناسند، بخش بيست و ششم" ...
🔻هميشه يكى از چيزهايى كه خاطرات سيد را برايم يادآورى مى كند، صداى اذان است.
🔸هر جا كه بوديم، توى جاده يا مقر يا هر جاى ديگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد كنار و مى گفت "حيفه نماز اول وقت مون از دست بره."
🔺بعد هم چفيه اش را پهن مى كرد و مى ايستاد به نماز.
ادامه دارد ...
صفحه ٢٦
✍️ برگرفته از كتاب:
"#قرار_بى_قرار"؛ شهيد مصطفى صدرزاده
انتشارات روايت فتح
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_هشتم
✅ انتخابات احمدی نژاد نقطه ی اوج کار سیاسی ما بود. ما تا سال 80 بچه حساب میشدیم. ولی تو اون یک ماه احمدی نژاد ما همه کار کردیم. یک ماه نخوابیدیم.
مصطفی کلی بنر و عکس زد.
مصطفی بخشی از گروهی بود که امیرحسین حاجی نصیری و سجاد عفتی و مهدی رضایی توش بودن.
یک بنده خدایی مراسمی برای هاشمی گرفته بود و خانم جلودارزاده رو دعوت کرده بود. یک بلایی سرش آوردن که نگو....
رفتن شباهنگ رو سیریش ریختن . عکس زدن، دم خونشون رو هم پر از عکس احمدی نژاد کردن.
🔹ولی مصطفی توی اون حق الناس ها هم نبود.
مصطفی توی اون دوران هم بچه هاش رو ول نکرد.
دوست داشت بچه هاش هم بیان، ولی خب بچه ها نمیتونستن بیان.
🔷مصطفی همیشه میرفت ستاد انتخابات و از جیب خودش عکس و سیریش میخرید و میگفت اشکال نداره، برای انقلابه.
همیشه میگفت چون واسه انقلابه اشکال نداره، کار کنید.
💖💕💖💕💖💕💖💕💖
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
🔴 محکومیت شرکت هواپیمایی اوکراین در دادگاه کانادا
دادگاه کانادا باز هم تکرار می کنم دادگاه کانادا، شرکت هوایی بینالمللی اوکراین را عامل سقوط پرواز ۷۵۲ در ایران معرفی کرد و خطوط هوایی اوکراین ملزم به پرداخت غرامت به بازماندگان سانحه پرواز «پی اس ۷۵۲ » در ایران شد و پرونده هواپیمای اوکراینی در دادگاه کانادا با محکوم شدن شرکت هواپیمایی اوکراینی بسته شد.
✍ حالا خیانت دار و دسته روحانی که در شب حمله موشکی اجازه ندادند آسمان کشور امن شود به کنار ،اما اون بی وطن هایی که اون موقع کلی هتاکی به نظام و به سیستم دفاعی و موشکی و سردار حاجیزاده و نیروهایش کردند، اگر ذره ای دین دارند توبه کنند و ازشون حلالیت بطلند.
@shahid_mostafasadrzadeh
🔰بسته اینترنت #هدیه ۲۰ گیگابایتی وزارتارتباطات و فناوریاطلاعات:
🔶ایرانسل 👇
*5*1#
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔷همراه اول 👇
*100*673#
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
🔴 نحوه شهادت از زبان مادر شهید
از همرزمان مصطفی خواستم که نحوه شهادتش را بگویند. بیسیمچی مصطفی گفت: «در روز دوم ماه محرم در همان عملیات محرم، خمپارهای کنارش خورد و من که گمان کردم شهید شده در بیسیم اعلام کردم سید ابراهیم شهید شد. او که صدای مرا شنیده بود فوری دستش را تکان داد و گفت: نه الان زود است انشاءالله #تاسوعا!..» واقعاً مصطفی به این یقین رسیده بود که باید فدایی حضرت عباس شود. او ادامه داد: «حلب جای خنکی است. ما با لباس گرم رفته بودیم، ولی روز تاسوعا به حدی هوا گرم شده بود که انگار وسط تابستان است. او برای آخرین بار سعی کرد که آنها را هدایت کند. ایستاده بود و با صدای بلند رجزخوانی میکرد. آنقدر زیبا رجز میخواند که همه گوش میکردند و حتی تیراندازی هم نمیکردند. مطالب قریب به مضمون در رجزهایش این بود که: ما همه مسلمانیم، کتاب ما یکی است، پیامبر ما یکی است، ما دشمن مشترک داریم. بیایید با دشمن مشترکمان بجنگیم. وقتی بیاهمیتی آنها را دید فریاد زد: ما فرزندان حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) هستیم. ولی آنها توهین کردند و سید ابراهیم که از هدایت آنها ناامید شد، با صدای بلند پاسخ توهین آنها را داد. تک تیراندازی که او را نشانه رفته بود به گمان این که جلیقه ضدگلوله دارد از پهلو به سمت قلبش شلیک کرد و قامت سرو گونه سید ابراهیم نقش بر زمین شد.»
آنها گفتند: «وقتی که شهید شد، قمقمه اش پر از آب بود و او لب به آب نزده بود تا بعد شهادت از جام ساقی #کربلا آب بنوشد. وقتی ساعت دقیق شهادتش را پرسیدم: گفتند: ده دقیقه الی یک ربع قبل از اذان ظهر روز تاسوعا، یعنی دقیقاً همان روز و همان لحظهای که ۲۴ سال پیش که او را نذر عمویم عباس کرده بودم!».
برگرفته از کتاب سید ابراهیم
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم...
اره سید ابراهیم به ارزوش رسید و تاسوعای ۹۴ رفت پیش اربابش😭
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهيد مدافع حرم #مصطفى_صدرزاده (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم #مرتضى_عطايى (ابوعلى)؛
🌷بسم رب الشهداء و الصدیقين🌷
"شهيدان را شهيدان مى شناسند، بخش بيست و هفتم" ...
🔻سيد خصوصيات خاص خودش را داشت. هميشه تلاشش را مى كرد تا تمام نيروها از دستش راضى باشند. براى همين همه دوستش داشتند. بعد از شهادتش كار را كه تحويل گرفتم؛ براى تسويه حساب به مسئول لجستيك گفتم "سيد چه چيزايى رو بايد تحويل بده؟" خنديد و گفت "سيد خيلى چيزا رو بايد تحويل بده."
🔸منظورش را گرفتم. مثلاً سيد وقتى مى ديد نيروها در سرما لباس مناسب ندارند اوركتش را در مى آورد و مى داد به آن ها. بعد خودش با يك زيرپيرهنى مى ماند. سر و كارش به لجستيك كه مى افتاد وقتى او را با اين لباس مى ديدند يك اوركت ديگر تحويلش مى دادند.
🔺گاهى هم كيسه خوابش را به نيروهاى ديگر مى داد تا بچه ها كم و كسرى نداشته باشند؛ بعد به نيروها مى گفت "نگران من نباشيد؛ درستش مى كنم."
ادامه دارد ...
صفحه ٢٧
✍️ برگرفته از كتاب:
"#قرار_بى_قرار"؛ شهيد مصطفى صدرزاده
انتشارات روايت فتح
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
رفقای عزیز
منت سرم میذارید امشب واسه یه مریض که جوونه و قراره فردا عمل قلب باز انجام بده دعاکنین ان شاءالله به سلامت از اتاق عمل بیاد سه تا بچه کوچیک داره...
ان شاءالله خودتونو و خانوادتون سلامت باشید و عاقبت بخیر