📖 *هر هفته "معرفی یک کتاب " برای اعضای باشگاه کتابخوانی 100 تاییها*
*کتاب سی و هفتم؛ «بادام»*
🖋️نویسنده: وون پیونگ سون
🖋️مترجم: فاطمه قربان زاده
📚ناشر: انتشارات یوشیتا
🏷️گروه سنی: نوجوانان
❇️ *برشی از کتاب:*
«اول مامان فکر کرده بود کمی طول میکشد راه بیفتم؛ ولی با خواندن کتابهای فرزندپروری فهمیده بود یک کودک سه روز بعد از تولدش شروع به لبخند زدن میکند. او روزشماری کرد... حدود صد روز گذشت... دکتر گفت که من مشکل خاصی ندارم؛ بهجز مسئلهی لبخند نزدنم، نتایج آزمایش نشان میداد که قد، وزن و رشد رفتاری من نسبت به سنم، همگی طبیعی هستند. متخصص اطفالی که در محلهی ما بود، توجهی به نگرانیهای مادرم نشان نداد و به او گفت نگران نباشد؛ چون رشد فرزندش کاملاً خوب است. مامان چند وقتی سعی کرد با گفتن اینکه من فقط آرامتر از بقیهی بچهها هستم، خودش را آرام کند. بعد، نزدیک تولد یکسالگیام اتفاقی افتاد و به مامان ثابت کرد که نگرانیاش خیلی هم بجا بوده است.»
⏰ *زمان: 2 اردیبهشتماه 1403*
📥 *تهیه کتاب:*
bk100.farhangsara.ir
عضویت با ارسال عدد ۱۰۰ به سامانه پیامکی ۲۰۰۰۱۸۳۷
پشتیبانی تلفنی: 96653462
#باشگاه_کتابخوانی_100_تاییها
#داستان_نوجوانان
#رمان_خارجی
📖 *هر هفته "معرفی یک کتاب " برای اعضای باشگاه کتابخوانی 100 تاییها*
کتاب سی و هشتم؛ *«سلولهای بهاری»*
🖋️نویسنده: بهنام باقری
📚ناشر: انتشارات راه یار
🏷️گروه سنی: نوجوانان
❇️ *برشی از کتاب:*
«وقتی بعد از چند سال تلاش توانستیم سلول بنیادی را تولید کنیم، سریع رفتم به نمازخانه کوچک کنار آزمایشگاه سجده شکر کردم... همین کار کوچک باعث بزرگتر شدن بام شما برای دریافت لطف خدا میشود.»
بهنام باقری در طول مصاحبههایی که با دکتر بهاروند انجام داده است، موفق شد تا خاطرات او را در قالب یک کتاب گردآوری کند. کسی که برای اولین بار در سال ۱۳۸۲ به همراه همکارانش در پژوهشگاه رویان موفق شد تا سلول بنیادین انسانی تولید کند و به واسطه آن علم بیولوژی را به شدت تکان دهد.
⏰ *زمان: 16 اردیبهشتماه 1403*
📥 *تهیه کتاب:*
bk100.farhangsara.ir
عضویت با ارسال عدد ۱۰۰ به سامانه پیامکی ۲۰۰۰۱۸۳۷
پشتیبانی تلفنی: 96653462
#باشگاه_کتابخوانی_100_تاییها
#داستان_نوجوانان
#خاطرات_علمی
#عزت_ملی
.📖 *هر هفته "معرفی یک کتاب " برای اعضای باشگاه بچه کتابخونها*
کتاب *سی و نهم؛ «سید محرومین»*
🖋️نویسنده: گروه نویسندگان
📚ناشر: اندیشکده راهبردی سعداء
🏷️گروه سنی: نوجوانان
❇️ *برشی از کتاب:*
« تازه انقلاب شده بود و اقتصاد کشور رونق لازم را نداشت. عدهای هم از روستاها به شهرها آمده بودند و به دنبال کار بودند. پیادهروهای اصلی کرج پر شده بود از دستفروشهایی که عبور و مرور مردم را با مشکل رو به رو کرده بودند. سید ابراهیم این گره را باز کرد، اما نه با دندان، بلکه با دست! دستور داد، جایی را برای دست فروشها پیدا کنند تا به آنجا منتقل شوند. با این کار هم زندگی و رفت و آمد مردم راحت شد، هم دستفروشهای مستضعف از کار بیکار نشدند. آن روزها امام به مسئولین سفارش کرده بود که اینها ولینعمتان انقلاب هستند.»
⏰ *زمان: * 2 خردادماه 1403
📥 *تهیه کتاب:*
bk100.farhangsara.ir
عضویت با ارسال عدد ۱۰۰ به سامانه پیامکی ۲۰۰۰۱۸۳۷
پشتیبانی تلفنی: 96653462
#باشگاه_کتابخوانی_بچه کتابخونها
#داستان_نوجوانان
#خاطرات_مدیریتی
#عزت_ملی
#شهید_جمهور
#ابراهیم_رئیسی
📖 *هر هفته "معرفی یک کتاب " برای اعضای باشگاه بچه کتابخونها*
کتاب چهلم؛ *«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر»*
🖋️نویسنده: محمدرضا شرفی خبوشان
🖋️راوی: بهمن وخشور
📚ناشر: انتشارات شهرستان ادب
📚ناشر صوتی: گروه فرهنگی سماوا
🏷️گروه سنی: نوجوانان
❇️ *برشی از کتاب:*
«اواخر جنگ ایران و عراق بود که شبیه سمیر به جبهه رفت. عشق و علاقهای که او به امام خمینی داشت، دیگر حالا زبانزد همه شده بود. او عکس امام را روی پیراهن خود، درست روی قلبش دوخته بود. توگویی که تپشهای قلبش به او وابسته است...
همهچیز به این منوال ادامه داشت و روزها در پی یکدیگر میآمدند تا این که اتفاقی عجیب رخ داد؛... شبیه سمیر در یکی از عملیاتهای مهم بهسختی مجروح شد. بعد از آن، زمانی که او چشمهایش را گشود، بهجای این که در میان نیروها ایرانی باشد، خود را در عراق یافت. در حالی که زنی عراقی که شبیه سمیر را پسر خود میدانست، از او مراقبت و نگهداری میکرد.»
⏰ *زمان: 12 خردادماه 1403*
📥 *تهیه کتاب:*
bk.farhangsara.ir
عضویت با ارسال عدد ۱۰۰ به سامانه پیامکی ۲۰۰۰۱۸۳۷
پشتیبانی تلفنی: 96653462
#باشگاه_کتابخوانی_بچه_کتابخونها
#داستان_نوجوانان
#خاطرات_دفاع_مقدس
#عزت_ملی