کانال رسمی شهید روحالله قربانی
﴾﷽﴿
.
مهران گفت:
ـ تو میگی بریم یا بمونیم درسمون رو ادامه بدیم؟ من فکرم مشغوله، نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم.
روحالله نگاه نافذش را به مهران دوخت و گفت: «آره، باید زودتر وارد کار بشیم. معلوم نیست قضیۀ سوریه تا کی باشه، باید زود خودمون رو برسونیم.»
ـ یعنی تو میگی بریم شهید شیم؟
روحالله نفس عمیقی کشید و گفت: «الان که سوریه پیش اومده، وقتِ موندن و درسخوندن نیست. باید برسونیم خودمون رو.»
مهران در تأیید حرفهای او سرش را تکان داد و به فکر رفت.
روحالله لیوانش را زمین گذاشت. پردۀ اشک چشمانش را پوشاند.
ـ دارم دق میکنم مهران. من نباید الان اینجا باشم. اون حرومیا تا دم حرم #حضرت_رقیه رسیدن. باید بریم. همهمون باید بریم.
مهران ابروهایش را گره کرد و در تایید حرفهای او سرش را تکان داد. تصمیمشان را گرفته بودند. هر دو برای انتقالیشان اقدام کردند.
.
برگرفته از کتاب #دلتنگ_نباش
____________
.
پ ن: چه زیبا رفتی و رسیدی... امشب که شب نازدانه اباعبدالله، رقیه خاتون سلام الله علیهاست، برای ما هم دعا کن شهید...
.
پ ن۲: عکس مربوط است به چند روز قبل از شهادت
______
______
یک خط روضه: کودک سه ساله آغوش گرم و پر مهر بابا را میخواهد نه سرِ بابا! دل او کوچک است دق میکند...😭 .
التماس دعا
°•|کانالکمیــل|•°:
🍃«بسم رب الحسین»🍃
کسانی که سر در عالم خود دارند؛
از همه ی عالم خبر دارند...
#محرم
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شما دعوت شدید به کانال #باب_النجاة
=============================
@Babonejatedooost
﴾﷽﴿
.
#شهیدانه_۱۰
.
روحالله بچه هیئتی بود و عاشق هیئت رفتن بود.
اما اعتقاد داشت، باید در زندگی «اهم و مهم» کرد.
یعنی ببینی اولویت با کدام کار است.
مثلا اگر پدرش کاری را به او میسپرد، حرف پدر برایش از هیئت رفتن، مهمتر بود.
.
در وصیتنامهاش هم نوشته است:
اول واجبات بعدا مستحبات موکد مثلا کمک به پدر و مادر و مردم و دستگیری اطرافیان نه صدبار به حج و کربلا رفتن.
@shahid_roohollah_ghorbani
کانال رسمی شهید روحالله قربانی
﴾﷽﴿
.
مداح بود.
تمام روضهها را از بَر بود.
انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش میآمد!
مخصوصا روضه علی اکبر(ع)
مخصوصا اربا اربا
مخصوصا کمر خمیده
مخصوصا عبا و تن چاک چاک
_____
_____
.
ماشین که منفجر شد، همه مات و مبهوت مانده بودند.
همین دو دقیقهی قبل #روحالله به رویشان لبخند زده و گفته بود:
«اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر شهادت رو روزیم میکنه»
حالا چطور میتوانستند باور کنند ماشینی که جلوی چشمانشان میسوزد، قتلگاه رفقایشان است؟!
.
صدایش که از شدت بغض دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد:
«خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما عاشق شهادتیم...»
روضهها به کمکش آمدند. انگار یکی یکی جلوی چشمانش رژه میرفتید.
رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد!
پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش را جمع کند.
خب! #فرمانده بود.
غیرتش اجازه نمیداد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند.
گلهایش را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را بویید و بوسید.
زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید!
اما...
اما، امان از آن لحظهای که میخواست برخیزد!
باز هم روضه:
« الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکست»
کمرش خم شده بود.
دیگر نمیتوانست راست بایستد.
چقدر حالا روضهها را بیشتر درک میکرد.
۳ روز بیشتر طاقت نیاورد.
پر کشید سوی شهیدان... سوی سالار شهیدان...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی ...
﴾﷽﴿
.
امشب منتسب است به حضرت عباس(ع).
همان که عاشقش بودی.
.
کاش برایمان تعریف کنی:
تعریف کنی از آن لحظهای که موقع شهادت، دستِ راستت بر زمین افتاد، حضرت بر بالینت آمد؟!
.
سرِ فداییاش را به دامان گرفت؟!
تو را تسلی داد که:
روحالله جان، سربازِ فدایی حسینم، خوش آمدی... زین پس نزد خودم هستی... شهادتت قبول حق... تو را به زودی به دیدار سرور و سالارم حسین خواهم برد...
.
کاش برایمان تعریف کنی از آن شادی و شوق دیدارت که در وصف کلمات نگنجد... از آن لحظهای که جان شیرینت را در دامان عباس بن علی(ع) به حق تقدیم نمودی...
.
راستی
وقتی قمربنیهاشم را دیدی، چشمها و بازوان و دستهایش را بوسیدی؟!
او را بغل کردی و عمیق بوییدی؟!
عطرِ ملیح یاس را از او استشمام کردی؟!
.
کاش برایمان تعریف میکردی که وقتی چشمانت به چشمانِ بی مثال عباس(ع) افتاد چه حسی داشتی؟!
گریه امانت داد که خوب به او بنگری؟!
.
خوشاااااا به حالت که مزد اشکهایت برای حسین فاطمه(س) را به خوبی گرفتی...
.
هر وقت محضرِ حضرت ابالفضل عباس(ع) مشرف شدی یادِ ما هم باش...
دعا کن ما هم مثل تو عاقبت بخیر شویم؛
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
#ما_رأیت_الا_جمیلا
بر نیزه سری روانه در صحرایی
یک مشک و دو دست و غربت و تنهایی
با لحن خوشی زینب کبری می گفت:
من هیچ ندیده ام بجز زیبایی ...
.
بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش :
.
زینب با دیدن آنهمه پیکر شهید شوکه شد. روحالله آخرین پیکر بود. از بالای سرش وارد شد. دید تمام موهایش سوخته است. تندتند اشکهایش را پاک میکرد تا بتواند روحالله را خوب ببیند.
باورش نمیشد او همان روحاللهِ خودش باشد. دلش گرفت. صورتش را نزدیک صورتش برد و بریدهبریده گفت:
خدایا... منم جز زیبایی... چیزی ندیدم. روحالله خیلی... خوشگل شدی. درسته من تو رو اینجوری نفرستادم، انتظارم نداشتم اینجوری برگردی، ولی خیلی خوشگل شدی. خدا شاهده اگر با یه تیر شهید میشدی، میگفتم حیف شدی. اینهمه تلاش، اینهمه زحمت، اینهمه سختی، با یه تیر از پا دراومدی؟ تو رو باید همین طوری شهید میکردن.
اشکهایش مدام میبارید. دستش را آرام کشید روی صورت روحالله، اما از شدت آتش انگار صورتش پخته شده بود. با این کار صدای مسئول معراج درآمد: «خانم، لطفاً بهش دست نزنید.»
با غمی سنگین که بر دلش بود، سرش را تکان داد و اشکهایش جاری شد. .
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
آخرین باری که روحالله رو دیدیم نشد خوب از هم خداحافظی کنیم. وقتی خبر شهادتش رو شنیدم حسرت خداحافظی درست و حسابی به دلم موند.
خیلی ناراحت این موضوع بودم تا اینکه خوابش رو دیدم...
.
خواب دیدم روحالله اومده، بهش گفتم روحالله تو مُرده بودی ما تشییع پیکرت شرکت کردیم. گفت نه، من زندهام، ببین.
همدیگرو بغل کردیم. محکم بغلش کرده بودم و از اینکه برگشته بود خوشحال بودم یکدفعه گفت: خب دیگه من باید برم! گفتم: روحالله من تازه پیدات کردم کجا میخوای بری؟
گفت: کلی مهمون دارم، همه منتظر من هستن باید برم.
.
از خواب که بیدار شدم حالم خیلی خوب بود. گرمای آغوشش رو حس میکردم اما همش فکرم مشغول بود که کجا میخواست بره...
.
گوشیم رو که نگاه کردم دیدم برام پیام اومده هیئت یادبودی برای شهید قربانی با سخنرانی حاج آقا #پناهیان و مداحی برادر#هلالی برگزار میشود...
.
شوکه شدم... حالا منظورش از مهمونایی که منتظرش بودند رو فهمیدم.
.
به راستی که شهدا زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند... .
به نقل از: یکی از دوستان شهید .
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
#شهیدانه_۱۱
.
یکبار با روحالله از یکی از محلههای تهران عبور میکردیم که دیدیم یک هیئت عزاداری با سر و صدای زیادی در حال برگزاری است.
.
روحالله نگاهی به ساعتش انداخت و گفت: الان خیلی دیروقته چرا اینا انقدر سر و صدا دارن؟! همسایهها اذیت میشن!
.
خیلی ناراحت شد. رفت داخل و تذکر داد که بلندگوها را قطع کنند تا سرو صدا باعث اذیت و آزار همسایهها نشود...
.
__________
__________
.
حکم شرعی آیت الله خامنهای در مورد عزاداری در ساعات آخر شب:
.
به راه انداختن دستههای عزاداری برای سیدالشهدا(علیه السلام) و اصحاب او و شرکت در امثال این مراسم امر بسیار پسندیده و مطلوبی است و از بزرگترین اعمالی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند، ولی باید از هر عملی که باعث اذیت دیگران میشود و یا فی نفسه از نظر شرعی حرام است، پرهیز کرد.
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
۲۱ محرم مصادف با سالگرد قمری شهادت شهید روحالله قربانی:
.
عجب شب پر رمز و رازی است امشب.
هیچکس نمیداند امشب بین تو و خدا چه گذشته است جز خودت و خدا...
.
هرچه که بینتان گذشته، امشب شهادتنامه ات امضا شد...
فردا دیگر پیش حسین(ع) هستی...
فردا دیگر صدای ملکوتی حسین فاطمه(س) را خواهی شنید و چشمانت به جمال او نورانی خواهد شد.
.
نمیدانم چه کسی هنگام شهادت سرت را به دامان گرفت...
علی اکبرِ حسین؟
عباسِ حسین؟
یا خودِ خودِ حسین؟
اما ۴ سال است که مزارت زیارتگاهِ عاشقان حسین است.
مزارت عطر سیب میدهد پسر...
.
تو فردا به آرزوی چندین و چند ساله ات خواهی رسید.
سوریه
محرم
تیپ سیدالشهدا
نزدیکی حرم سیده زینب(س)
شهادت
شهادت
شهادت
عاقبت به خیری یعنی همین.
یعنی که در اوج جوانی، در ماهی که دلها از غم حسین(ع) و اهل بیتش سوخته، فدایی او شوی...
عاقبت بخیری یعنی تو که بعد از شهادت هم از خیلی ها دستگیری کردی... چه آنهایی که تو را میشناختند و چه آنهایی که نمیشناختنت.
چه زیبا باقیات الصالحات پدر و مادرت شدی...
.
امشب، شب ۲۱ ام محرم الحرام که برای تو شب رسیدن به آرزویت است، برای شهادت و آرزوهای ما هم دعا کن #شهید_روح_الله_قربانی
.
یاد کنیم شهیدان #روحالله و #قدیر_سرلک با ذکر فاتحه و صلوات
@shahid_roohollah_ghorbani
شب های پر ستاره⭐️🌟✨💫
روایتگری حاج حسین یکتادر قطعه ۲۶
یکشنبه ۳۱شهریور به مدت ۶شب از نماز مغرب و عشاء
تهران گلزار شهدا بهشت زهرا علیه السلام قطعه ۲۶
«هرشب قرعه کشی سفر زیارتی اربعین حسینی»
بامداحی:نریمان پناهی،محسن عرب خالقی،عبدالرضا هلالی،سیدعلی مومنی،مهدی رسولی،محمد حسین پویانفر
منتظر شما هستیم
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
کمکم بدل به قلعهی متروکه میشود
شهری که کوچههاش به نام #شهید نیست
.
هنوز هم عدهای در پی حذف راه و روش و یاد و خاطره شما هستند...
کاش بفهمند که نمیتوانند شما را از یادها پاک کنند چرا که خون سرخ شما امتداد خون پاک سیدالشهداست...
.
پ ن: خیابان #شهید_روح_الله_قربانی که مزین هست به عکسهای شهدای مدافح حرم محل، شهیدان:
سید مصطفی صادقی
علی اصغرشیر دل
روح الله قربانی
کانال رسمی شهید روحالله قربانی
﴾﷽﴿
.
عطر خوشِ آشنا از #معراج تا #کهف_الشهدا :
.
اولین بار بود که معراج را میدید!
قبلا یکبار با روحالله از کنارش رد شده بود؛ همان شبی که برای مناجات حاج منصور رفته بودند.
.
با تعجب نگاهش را به سر درِ معراج دوخته و از روحالله پرسیده بود: اینجا دیگه کجاست؟!
.
روحالله سرسری جوابش را داده و گفته بود: بعدا میفهمی!
.
حالا فهمیده بود!
حالا که باید میرفت و پیکر بیجان روحالله را تحویل میگرفت.
.
حالا دانسته بود معراج، نقطه پایانی دو عزیز است. یکی رهسپار تا بهشت خدا و دیگری فعلا در دنیا. .
در معراج وقتی بالا سر روحالله رفت عطرِ خوشی را حس کرد که تا آن روز چنین بویی را استشمام نکرده بود!
میان اشکها و خداحافظیهایش گاهی عمیقا نفس میکشید تا این عطر خوش را در خاطرش ثبت کند.
.
همان هم شد. آن عطر خوش در ذهنش ماند. دیگر هیچ وقت چنین بویی را حس نکرد به جز در «کهف الشهدا».
.
چند ماه بعد از شهادت روحالله برای مراسمی در کهف الشهدا دعوت شد. هنوز پیچ جاده کهف را کاملا بالا نرفته بود که همان عطر خوش را حس کرد.
ایستاده بود و نفس عمیق میکشید...
در دلش گفت:
روحالله تو اینجایی؟!
عجب بوی خوشِ آشنایی...
.
چند روز بعد از این اتفاق سر مزار روحالله ایستاده بود که خانمی جلو آمد.
_شما همسر شهید قربانی هستید؟
+ بله
چشمان دختر به اشک نشست.
_ من چند شب پیش خواب شهید رو دیدم. خواب دیدم تو کهف الشهدا مراسمی گرفتن و کلی جمعیت اومده. شهید روحالله رو دیدم که پایین کهف ایستاده و به مهمونها خوشآمد میگه و به تبرک بین مهمونها نون پخش میکنه... .
نگاهش به روی عکس روحالله ثابت ماند.
+پس درست حدس زدم تو هم اومده بودی روحالله...
.
پ ن: عکسها ارسالی دو نفر از بزرگواران دوستدار شهید میباشد.
34.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴾﷽﴿
.
معرفی کتاب #دلتنگ_نباش توسط گروه فرهنگی_جهادی «فؤاد» در شب تاسوعا
.
پ ن: ان شاءالله دعای شهیدان بدرقهی راهتان باشد. در دوره ای که عدهای به دنبال حذف نام پاک شهیدان هستند، شما آتش به اختیاران رهبر در مکتب حسینی، نام و یاد شهیدان را زنده نگه میدارید.
عاقبتتان ختم به شهادت...
.
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
#شهیدانه_۱۱
.
یه بار بهش گفتم:
روحالله به نظرت چیکار کنم که اراده ام زیاد بشه؟
.
مکثی کرد و گفت:
این لباسای خوشگل رو دربیار، یه لباس پارچهای ارزون و گشاد بپوش، متوجه بشی هیچی نیستی و باید همه چی رو بسازی، درست میشه...
.
این راهکاری بود که خودش بهش عمل کرده بود...
.
به نقل از: یکی از دوستان شهید
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
روضه های الشام داغی بر دلش گذاشته بود که تا ابد، به بازار شام حتی نگاهی هم نکرد!
.
#روحالله هر بار که به سوریه میرفت سوغاتی نمیآورد. میگفت: من از بازار شام خرید نمیکنم. بازاری که حضرت زینب(س) رو به اسیری بردند، خرید کردن نداره!!!
.
پ ن: عکس شهید مدافع حرم در دروازه ساعات( سر در همان بازاری که به اسرای کربلا بی حرمتی شد😭)
@shahid_roohollah_ghorbani
امام صادق علیه السلام :
تمام افراد در روز قیامت بخاطر کرامتی که از جانب خداوند در حق زوارحسین بن علی علیه السلام عطا میگردد ، آرزو میکنند که ای کاش [در زمان حیات] زائر حسین بن علی علیه السلام بودند . (وسائل الشیعه/ ج14/ص424)
شما می توانید با #پرداخت کمک های نقدی خود به #موکب شهدای مدافع حرم در ثواب #پذیرایی از زائرین #اربعین حسینی سهیم باشید.
شماره کارت:2259_7554_7210_5041
شماره حساب: 1075231631
شماره شبا:
IR450700001000117523163001
لینک آسان پرداخت :
http://IDPay.ir/mokebsmh
لینک فروشگاه جهت خرید نذورات غیر نقدی
http://IDPay.ir/mokebsmh/shop
بنام موکب شهدای مدافع حرم (عمود477)
راه های ارتباطی:
09192223096☎️
09211804410
@mokebsmh