هدایت شده از آقــاسَـجّــادٌ
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
دعای فرج آقا جانم 👇👇
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهرین
اللهم عجل لولیک الفرج به حق لب تشنگان کربلا
🌷شب تون مهدوی 🌷✋🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🕊
@shahid_sajad_zebarjady
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاجحسنفیضی
اینکهلبهایشبههمخشکیدهاست؛
بحررحمتازلبشجوشیدهاست...
...♡ @shahid_sajad_zebarjady
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🌼'!』
قشنگگفتحاجمهدیرسولے🙂
[عقلانیتترسیدننیستمردم]
عقلانیتمثلشیر
مثلحاجقاسموسطمیدانایستادناست✋🏿
#حاجقاسم
#@shahid_sajad_zebarjady
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز هفدهم ماه #رمضان 🌙
اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ،
وَ اقْضِ لِي فِيهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ،
يَا مَنْ لا يَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ وَ السُّؤَالِ،
يَا عَالِماً بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ،
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.
🔹خدایا راهنماییم کن در آن به کارهاى
شایسته
🔹و برآور در آن حاجات و آرزوهاى مرا
اى کسى که نیازى به شرح حال و
درخواست ندارى اى دانا
🔹و آگاه بدانچه در دل مردم جهانیان است
درود فرست بر محمّد و آل پاکش
🌙 #رنگ_رمضان
❤️ @shahid_sajad_zebarjady
هدایت شده از آقــاسَـجّــادٌ
💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿
#هر_روز_قرائٺ_میکنیم
🍃🌹مٺنِ دعاۍِ عهد🌹🍃
🌻 بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمٰنِ الْرَّحیمْ 🌻
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان🌻
💐🌿💐🌿💐🌿💐
@shahid_sajad_zebarjady
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله🌹~•°
نقشاستــبھروۍلبمهتابسلامێ
شدذڪرلبهردلـ♡ــبۍتابسلامێ
اۍفطرسِفردوسـ دراینصبححسینێ
ازمابرسانمحضراربابــ♡ـــ سلامێ
بھ نیت زیارتش هرصبح مۍخوانیم♥
💫 | صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
🍀 صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ |🍃
🌷|| صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟|| ✨
السلام علے من الاجابھ تحت قبتھ 💗.•
السلام علے من جعل اللھ شفاءفے تربتھ 💛.•
#صبحتوݧ #بابرکٺ 🌟•°
#براےهمہدعاکنیم🦋•°
#ڪپے تنها باذکر صلواٺ 🌸🍃
🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀🌱
∞| ♡🌱↷@shahid_sajad_zebarjady』∞♡
⚘شهـدا،
هدفشانشهادتنبود!
آنها
فقطمسیررا
درستانتخابڪردند
⇦بینراههم
شهادتبهآنهادادهشد...⚘
#همینقدرساده🕊
🏝هدیهبهارواحطیبهشهداصلوات🏝
🌷 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فرجهم
🎋🍃@shahid_sajad_zebarjady🎋🍃
____🌱❣🌱___________
#رمان_رنج_مقدس۲
#نرجس_شکوریانفرد
#قسمت_پنجم
.
.
🏝
.
.
ظرف نیمخوردۀ بستنی را روی میز گذاشت و گفت:
- دیدم مصطفی برای کنکورش داره میخونه، گفتم نیاد در مغازه و کار رو سپردم کامل دست مجید.
خودم خیلی توی خیریه سرم شلوغ شده بود کمتر فرصت میکردم بیام. چند وقت پیش خواب دیدم که یه عزیزی داره شیشههای مغازه رو دستمال میکشه خیلی خجالت کشیدم رفتم جلو نذارم این کار رو بکنه که از خواب پریدم.
پدر بعد از این جمله نگاهی در صورت ساکت و کنجکاو هردو پسرش گرداند و ادامه داد:
_یکی دوبار همین خواب رو دیدم. تعبیرش رو پرسیدم ؛ گفتن مال حلال و حروم قاطی نکن! راستش ترسیدم. یه عمر کار کردم لقمۀ حلال بدم به شما حالا این چه حرفی بود!
چند روز کمتر رفتم خیریه و اومدم مغازه. خبری نبود اما باز هم همون خواب رو دیدم. با خود مجید در میون گذاشتم که چیزی ندیده مثلاً باری که خریدیم مرغوب نباشه ما به اسم مرغوب به مردم بدیم و...
پدر سکوت کرد و سرش را پایین انداخت و دستش را رو میز گذاشت.
مصطفی ظرف بستنیش را انداخت توی سطل اما محمدحسین نتوانست تکان بخورد. دلش با ذهنش همخوانی نداشت.
پدر خودش ادامه داد:
- از فرداش مجید نیومد و فقط یه پیام فرستاد که من این مدت به خریدارا کمفروشی میکردم. دیگه هم نیومد.
صدای پدر شکست برداشت:
- نمیدونم پدرآمرزیده چه کار کرده بود؟ موندم در مغازه ببینم باید چه کار کنم؟ کدوم بنده خدایی از ما خریده رفته؟ من باید چهجوری جبران کنم؟ چرا اینطور شد اصلاً؟
مصطفی حس کرد کمی داغ شده است.
نتوانست خودش را کنترل کند:
- شما هم به مجید چیزی نگفتید؟
پدر سر بالا نیاورد و با همان حالت گرفتهاش زمزمه کرد:
- جوون پشیمون رو که آدم نمیزنه! من باید خودم رو بزنم که راه و رسم امانتداری رو یادآوریش نکردم. چهار تا نکته براش نگفتم. تو رو هم نیاوردم!
مصطفی خواست حرفی بزند که محمدحسین نگذاشت. با دستش بازوی او را گرفت و کمی فشار داد:
- مجید کجاست؟
مصطفی غرید:
- حتماً پدر مراعاتش رو هم کرده!
فشار دستان محمدحسین روی بازوی مصطفی بیشتر شد. حالت بهتی که در فضا افتاده بود حیرانی را بیشتر هم میکرد.
مشتری که آمد محمدحسین بلند شد و همراهی کرد. پدر انگار تازه فهمیده بود که با این بلا کمی خسته است و دلش میخواهد بنشیند و فقط نگاه کند. مشتریهای بعدی را هم دو پسرش راه انداختند و فقط نگاهشان کرد. بچهها کلافه بودند و فرو رفته در فکر خودشان. تا خلوت شد محمدحسین اولین جمله را گفت:
- من آخرای هفته خودم رو میرسونم. مصطفی هم سه ساعت شلوغ مغازه رو میاد. نگران نباشید!
اما مصطفی لبش را گزید و چشم از صورت متفکر پدر برنداشت. دلش نمیخواست اذیت کند اما واقعاً میخواست بداند نهایت چه شد:
- مجید کجاست؟
پدر دستی به صورتش کشید. نفسش را محکم بیرون داد و بلند شد. همانطور که به طرف در میرفت گفت:
- کجا میخوای باشه؟ چه کارش داری؟
#کپی_ممنوع ❌
@shahid_sajad_zebarjady 🌱🌸
____🌱❣🌱___________
#رمان_رنج_مقدس۲
#نرجس_شکوریانفرد
#قسمت_ششم
.
.
🏝
.
.
و از در بیرون رفت. مصطفی رو به محمدحسین پوزخندی زد و گفت:
- مطمئن باش حقوقش رو داده خرج عروسیشم داده گفته برو به سلامت. فقط مواظب خودت باش.
اینطور حرف زدن در مرامشان نبود. محمدحسین ابرو در هم کشید و گفت:
- تو جای مجید. دوست داشتی چه برخوردی باهات بشه؟ راه بیفتن و آبروتو ببرن یا یه فرصت دیگه بهت بدن؟
این حرف را در چشمان هم زل زده بودند که گفتند و شنیدند. هیچکدام پیگیر نشدند. اما برایشان هم قابل هضم نبود. گاهی مجید را محاکمه میکردند، گاهی به خوابی که تکانی داده بود، گاهی به حال و روز پدر! هرچه بود مصطفی خلقش بهتر از یک ساعت قبل شده بود و محمدحسین فقط تا فردا شب که تهران بود میتوانست بفهمد این فرار و تلخی مصطفی از چیست؟
با زنگ و تذکر مادر جُل و پلاسشان را جمع کردند و راهی شدند. در راه برگشت دوباره مصطفی در هم شد. محمدحسین خودش دست به حرف شد. سرش را کمی کج کرد به سمت عقب و گفت:
- مصطفی!
مصطفی سرش را جلو برد. باد با شدت بیشتری به صورتش میخورد. محمدحسین سرعت موتور را کمتر کرد:
- حالا دیگه بگو چی شده؟
و منتظر ماند. مصطفی هم دلش میخواست با کسی صحبت کند و هم ترس این را داشت او را متهم کنند. یک برزخی که مولدش انسانها هستند با قضاوتهایشان. همین هم بود که تردید میانداخت به جانش حتی مقابل محمدحسین و مادر. غرورش هم ریشه داشت و نمیگذاشت لب باز کند برای حرف زدن. سرش را عقب کشید و آرام گفت:
- نه چیزی نشده. کی برمیگردی یزد؟
محمدحسین عوض شدن بحث را نمیخواست اما کوتاه آمد و پرسید:
- هستم حالا! چه خبر از مدرسه؟ هنوز با معاونتون برنامهی باشگاه و اینا رو دارید؟
امیدوار بود که با این سؤال کمی مصطفی آرام شود و بتواند دوباره به حرف اصلی بکشاندش.
- مدرسه درس و بحث مزخرفیجاته دیگه. اگه آقای مهدوی نبود کی طاقت میآورد تو مدرسه.
- برنامههاتون با مهدوی سر جاشه؟
- مهدوی کمتر میاد.
- چرا؟ مگه برنامتون منظم نبود؟
بالاخره دست گذاشت روی شانۀ محمدحسین. از این بحث راضیتر بود و دلش میخواست کمی فضای ذهنش را دور بریزد یا دوری کند از فکرهای مزاحمی که سخت آزارش میداد.
- منظم که بود اما بندۀ خدا به مشکل خورده انگار. حرفی که نمیزنه ولی فکر میکنم همون داداشش که خارج درس میخوند یه مدته انگار مریضه یا چه میدونم چشه! هرچی هست که بهخاطر اون برنامه به هم ریخت.
#کپی_ممنوع ❌
@shahid_sajad_zebarjady 🌱🌸
مَتیٰ نَرِدُ مَناٰ هِلَکَ الرَّوِیَّةَ فَنَرْویٰ
کِی شود که بر جویبارهای رحمت تو
درآییم و سیراب شویم.
#اللهمعجللولیکالفرج
#@shahid_sajad_zebarjady
السلام علیک یا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف 🍃✋🍃
تعجیل در فرج آقا جانم 👈صلوات 👉
آقا جان بی معرفتی ما را ببخش 😔
خدایا به حق پهلو شکسته فاطمه زهرا
سلام الله علیها ظهور آقا جانم و برسان
کوتاهترین دعا برا بزرگترین آرزو
اللهم عجل لولیک الفرج
@shahid_sajad_zebarjady
هدایت شده از آقــاسَـجّــادٌ
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
دعای فرج آقا جانم 👇👇
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهرین
اللهم عجل لولیک الفرج به حق لب تشنگان کربلا
🌷شب تون مهدوی 🌷✋🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🕊
@shahid_sajad_zebarjady
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_روز8⃣1⃣
🌸اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین🌸
📝ترجمه 👇👇
خدایا آگاهم نما در آن براى برکات سحرهایش وروشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش وبکار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان🙏🌹
🌹@shahid_sajad_zebarjady🌹
هدایت شده از آقــاسَـجّــادٌ
💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿
#هر_روز_قرائٺ_میکنیم
🍃🌹مٺنِ دعاۍِ عهد🌹🍃
🌻 بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمٰنِ الْرَّحیمْ 🌻
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان🌻
💐🌿💐🌿💐🌿💐
@shahid_sajad_zebarjady
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @shahid_sajad_zebarjady
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹#سلام_بر_حسین_ع 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @shahid_sajad_zebarjady
____🌱❣🌱___________
#رمان_رنج_مقدس۲
#نرجس_شکوریانفرد
#قسمت_هفتم
.
.
🏝
.
.
- ا... جدی؟ چشه مگه؟
خودش هم خیلی دوست داشت سر دربیاورد از این روزهای مهدوی.
روزهایی که لبانش میخندد و ته چشمانش یک حجم عظیم نگرانی موج میزند.
- گفتم که حرف نزده... منم یکی دوبار که باهاش قرار داشتم و گفت بیا دم خونه مادرم، متوجه شدم اما همینقدر...
- خب حالا شما چی شدی؟
هر طور که میچرخید، دوباره محمدحسین به همان سمت میچرخید که دلش نمیخواست.
ذهنش طوفانی شده بود؛ از وقتی که شیرین پالس میفرستاد و رادار خودش هم فعال شده بود تا امروز پشت موتور، دو سال میشد که درگیر بود. اولها کمتر و حالا داشت کم کم بیشتر میشد.
خانه که رسیدند از سروصدا و کفشها متوجه شد که هم خاله آمده است و هم خواهرها. خواهرها را میخواست و خاله را نمیدانست که باید بخواهد یا نباید...
بایدها و نبایدها، مثل هست و نیستها نیستند؛ هست و نیستها اجباری زندگی هستند و تو یا اصلاً یا خیلی دخیل نیستی. شب هست و روز نیست. مرد هستی و زن نیستی. مصطفی هستی و محمدحسین نیستی.
اه، کاش جای محمدحسین بود که اینقدر بیخیال و راحت سرش را بالا گرفته و دارد زندگیش را جلو میبرد. برای خودش باید و نباید مشخصی دارد، خودش را خودش اداره میکند. میداند که باید چه کاری انجام دهد و نباید چه کاری را انجام بدهد. باید برود و نباید بماند.
بایدها را انجام دادن سخت است. باید کلی کلنجار بروی با دل و هوست.
دلت میگوید: نباید انجام بدهی.
هوست میگوید: برو بابا راحت باش. بایدها را چند نفر گوش دادهاند که تو گوش بدهی. انجام هم ندهی ضرر نکردی. ببین اینهمه آدمیزاد، چند نفرشان بایدها را باید حساب کردند؟
دنبال خوشیت برو، نباید خوشی و لذتت خراب بشود. باید کیف عالم را بکنی. حالا هم باید شیرینیهای مقابل چشم و در دسترست را مزه کنی. نباید به خودت سخت بگیری.
نگاهش از روی شیرین چرخید و در چشمان محمدحسین قفل شد؛ محمدحسین درکش میکند؟ دردش را میفهمد؟
#کپی_ممنوع ❌
@shahid_sajad_zebarjady🌱🌸
____🌱❣🌱___________
#رمان_رنج_مقدس۲
#نرجس_شکوریانفرد
#قسمت_هشتم
┄┄┅┅┅❅بخش دو❅┅┅┅┄┄
.
.
🏝
.
.
درد شیرین را هم کسی نمیفهمید. بیتابیهای این روزها و بیخوابی این شبهایش را نمیتوانست با کسی تقسیم کند. پانزده سالگی یک برزخ وحشتناک بود در چشم دیگران.
کوچکی عقل و بزرگی قد را میفهمیدند و تشویشهای ذهن و دل را نه! آن روزها شیرین، لذتبخشترین لحظاتش را درد میکشید!
هیچکس نمیتوانست این درد را از او بگیرد و نمیتوانست هم درمانش کند. دردی که هم گریهاش میانداخت و هم تپشهای قلبش را ملموس میکرد!
قلبی که ضربانش با خط نگاه او تنظیم میشد و شیرین نگاه خیرهاش را از روی مصطفی بر نمیداشت و وقتی بیتوجهی او را میدید به هر کاری دست میزد تا به چشم بیاید!
بلند میخندید، اظهارنظر میکرد، آرایشها، پوشیدنها...
شیرین کلی با الی و فرناز در مدرسه حرف زده بود برای راهحلهایی که پسر خالۀ غدش را رام کند. نه پانزده سالگی خودش مهم بود و نه هفده سالگی او.
رفت و آمدهای محمدحسین بهانۀ خوبی بود که مادر را راضی کند برای رفت و آمد. ساعتها و هر بار مقابل آینه رنگها را تجربه کرده بود.
با خودش همصحبت شده بود، برای آیندهشان تصمیم گرفته بود. دل به دلش داده بود، برای دلش کوتاه و بلند آمده بود، خیال بافته بود، بافته بود و سر آخر هم شده بود صورت آرایش کردۀ ملیح و تن پوشهای تنگ و کوتاه، لباس آستین سهربع که سفیدی ساعدش را...
برنامۀ خاصی برای زندگیش نداشت؛ با دوستانش قرار میگذاشت، دو سه چهار ساعتی در پارک بودند. یکیدو تا از بچهها با دوستپسرشان میآمدند و میگفتند و میخندیدند.
خیلی سعی کرده بود مقابل پسرها خودش را محکم نگه دارد، بچهها میدانستند که عاشق مصطفی است و بهخاطر مصطفی حاضر نیست با پسری ارتباط عمیق بگیرد.
#کپی_ممنوع ❌
@shahid_sajad_zebarjady🌱🌸
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📺 سخنرانی مهم رهبر انقلاب، یکشنبه ساعت ۱۸
🔻 در ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام، رهبر انقلاب اسلامی در یک سخنرانی تلویزیونی با مردم سخنان مهمی ایراد خواهند کرد.
🔺این سخنرانی ساعت ۱۸ روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ به صورت زنده از شبکههای سیما و سایت و حسابهای Khamenei.ir در شبکه های اجتماعی پخش خواهد شد.
💻 @Khamenei_ir