آقــاسَـجّــادٌ
📚
#فتح_خون
#قسمت_پنجاه_یکم و #آخر
دستان عباس بن علی قطع شده بود که آن ملعون توانست گرز بر سر او بكوبد. اما تا دستان ظاهر بریده نشود، بال های بهشتی نخواهد رست. اگر آسمان دنیا بهشت است، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده آن آسمان باشد؟
فرشتگان عقل به تماشاگه راز آمده اند و مبهوت از تجلیات علم لدنُّی انسان، به سجده در افتاده اند تا آسمان ها و زمین، کران تا کران، به تسخیر انسان کامل درآید و رشته اختیار دهر به او سپرده شود؛
اما انسان تا کامل نشود، در نخواهد یافت که دهر، بر همین شیوه که می چرخد، احسن است. چشم عقل خطابین است که می پرسد: اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء... اما چشم دل خطاپوش است. نه آنكه خطایی باشد و او نبیند... نه! می بیند که خطایی نیست و هرچه هست وجهی است که بی حجاب، حق را مینماید. هیچ پرسیدهای که عالم شهادت بر چه شهادت میدهد که نامی اینچنین بر او نهاده اند؟
🔚 #پایان
📗 #فتح_خون
🖊 #نویسنده_سیدمرتضی_آوینی
📄 #صفحه_پنجاه_یکم
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_پنجاه_یکم
#صفحه_۱۰۹
...که خارج از مملکت خودشان به کار بیندازند، از مالیات معاف است) و بعد عاید دلّالهای واسطه؛ و این دلّالهای واسطه کهها باشند؟ غیر از آنها که شمردم، ماهیّتش را خودتان حدس بزنید...
به این طریق است که ما وزیر داریم و نمایندهی مجلس داریم و حکومت داریم و دولتهامان در دنبال همین بده بستانها متزلزل میشوند و کابینهها میآیند و میروند و سیاستمدارمان را غرب، همینجوری رهبری میکند؛ یا زیر پایش را میروبد؛ یا برایش بهبه میخواند. ناچار رجل سیاسی ما حق دارد که چشمش و گوشش بیشتر به دست و دهان «رویتر» باشد یا «یونایتدپرس» یا «تایم» تا به دهان اتاق بازرگانی تهران، یا کمیسیون هدف فرهنگی، یا انجمن شهر بیرجند. اگر چنین انجمنی در آن شهر باشد؛ و وقتی اقتصاد مملکت اینچنین به دست دیگران بود و این دیگران، سازندگان ماشین بودند؛ روشن است که ما باید همیشه خریدار بمانیم و نیازمند باشیم. خوشبختانه هنوز قسط ماشین و تراکتور و بولدوزر تمام نشده است که خود ماشین، شکسته یا زنگ زده و کمپانی هم که بیش از پنج سال ضمانت نکرده[۶]
#صفحه_۱۱۰
و جالب وقتی است که این نسبت یکجوری در یک جای عالم به هم میخورد. نخستین برگههای پرونده را مخبرهای یونایتدپرس و رویتر میسازند، بعد صدای صلیب سرخ در میآید که مثلاً دو تا پرستارش زخمی شده۷ بعد خارجیهای مقیم آنجا بار سفر میبندند، بعد پاپ روم دعا میکند که بلا از آن ناحیه برطرف شود، بعد نرخ، در بورس لندن و نیویورک به هم می خورد، بعد «تایمز» و «نیویورک تایمز» شروع می کنند به مقالهنگاریهای دو پهلو و راه و چاه نشان دادن به عوامل محلّی؛ و بعد قطع رابطهی سیاسی است؛ و بعد سربازان مزدور، خلیج فارس، یا آبهای چین، یا در سواحل آفریقا. ما اینها را بارها تجربه کردهایم: در ملّی شدن نفت، در کانال سوئز، در کوبا، در کنگو، در ویتنام.
امّا انصاف باید داد که سیاست و اقتصاد ما هم در این میان، زیاد بیکاره نیست. متخصّصان غرب زدهی اقتصاد، مینشینند و بحث میکنند و مشاوران خارجی میآیند و میروند و یک مرتبه میبینی کارخانهی سوار کردن جیپ و فیات، افتتاح میشود. یا کارخانهی پلاستیکسازی یا باتری سازی ارتش که هنوز چند تن از امرای ارتش، بابت لفت و لیسهایش در زندان به سر میبرند؛ و تازه این همه با چه افتخاراتی و چه تشریفاتی و نوار سه رنگ و قیچی و دم و دستگاه؛ امّا واقع امر چیست؟ اینکه دیگر صرف نمیکند...
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_پنجاه_یکم
@shahid_sajad_zebarjady