eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
14 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهیده نسرین افضل
نام : نسرین نام خانوادگی : افضل تاریخ تولد : 1338 تحصیلات : دیپلم یگان : سپاه – جهاد – بنیاد امور جنگ زدگان – آموزش و پرورش تاریخ شهادت : 1361/04/10 محل شهادت : مهاباد عملیات : حمله مسلحانه ضد انقلاب آرامگاه : شیراز
از سخنان شهیده افضل: شهادت بالاترین درجه ای است که یک انسان می تواند به آن دست یابد و با خونش پیامی می دهد به بازماندگان راهش.
4_5834655111032342295.pdf
2.88M
📙 کتاب جنجالی «خیانت به فرمانده» 🔺روایتی شنیده نشده از اسرار اسارت " " 📝 نوشتۀ کامران غضنفریان 📌 کانال استاد علی اکبر 👇 @aliakbareraefipour Sapp.ir/aliakbareraefipour سروش
هدایت شده از زهرا فاضلی
📗کتاب " کمین جولای ۸۲ " 👇👇👇
🖌اطلاعات کانال شهیده زینب کمایی: موضوع کانال: معرفی کتاب های مفید، مذهبی و شهدایی ✅ارتباط با مدیر کانال: yasaman8@ ✅آدرس کانال شهیده زینب کمایی در سروش : http://Sapp.ir/maghar98 ✅آدرس کانال شهیده زینب کمایی در ایتا .http:eitaa.com/maghar98
💠معرفی کتاب «به سپیدی یک رویا» رمانی از زندگی حضرت معصومه(س) ویژه جوانان 📝مولف : فاطمه سلیمانی ازندریانی 📖ناشر کتاب : کتاب نیستان 📑تعداد صفحات : 176 🆕یکی از تازه ترین و جذاب ترین ژانرهای ادبی مورد اقبال در میان نویسندگان و نیز کتابخوانان کشور که شاهد خلق آثار بکر و تازه و خواندنی در آن هستیم؛ رمان های تاریخی مذهبی است. این رمان ها قصه ای تاریخی را از بزرگان دین و با زبانی که تنه به روایات تاریخی و زبان کهن می زند بیان می کنند؛ به عبارت دیگر مخاطب این رمان ها از حیث قصه با داستانی تاریخی با درون مایه ای معنوی روبرو هستند و از حیث زبانی نیز تلاش نویسنده را برای خلق ادبیات زبانی متناسب با برهه تاریخی که داستانش متعلق به آن است را مرور می کنند. ✅رمان «به سپیدی یک رؤیا» اثر فاطمه سلیمانی ازندریانی نیز با چنین شیوه ای به سراغ مخاطب خود رفته است. این رمان در وهله نخست از داستانی بهره می برد که تا پیش از این کمتر پرداختی از آن صورت گرفته است. او در داستان خود فرازی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س) را از دوره پس از هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو روایت می کند که در پی آن ایشان به درخواست امام قدم در راه سفر از مدینه به مرو می گذارند و در نهایت نیز در اثر بیماری در شهر قم به رحمت خداوند می روند. این فراز تاریخی و روایت داستانی از آن، برگ برنده نویسنده این کتاب است؛ که به خوبی از آن برای پرداخت داستانی بهره برده است. 🌺از سوی دیگر این داستان از یک زاویه دید بسیار بدیع بهره برده است. راوی داستان یکی از کنیزان حضرت فاطمه معصومه (س) است که در داستان به شکل و شمایلی تازه و واقعی به روایت داستانی پرداخته است. و ترسیم ظرافت های بیانی که معمولاً در زبان زنان می توان سراغی از آن گرفت از سوی نویسنده در این متن به زیبایی ترسیم شده است. در کنار این زیبایی بیانی، فضاسازی نویسنده از اندرونی منزل امام معصوم و ساخت چندین شخصیت سپید و خاکستری در این فضا که شرح رفت و آمدها و نگاه مردم در آن دوران تاریخی به امام معصوم و بیت او را روایت می کند نیز از دیگر ویژگی های این متن است که نویسنده توانسته به خوبی از عهده آن برآید. 👌اما سومین ویژگی این داستان را باید در زبان خلق شده توسط نویسنده جستجو کرد. سلیمانی در روایت خود از زبانی بهره می برد که هم تاریخی است و هم کشش داستانی دارد. به عبارت دیگر نویسنده با توانایی و هوشیاری از عبارات و افعال و کلمات به شکلی بهره برده که مخطاب ناخودآگاه احساس کند در فضایی تاریخی و کهن در حال مواجه شدن با داستان است. خلق این زبان تازه با توجه به پیچیدگی های موجود در راه ایجاد آن در کنار جسارت نویسنده برای ورود به این وادی در کنار تجربه های بسیار موفقی که در این زمینه وجود دارد یکی دیگر از نقاط قوت این متن به شمار می رود. ❤️در نگاهی تازه و کلی «به سپیدی یک رؤیا» رمانی است جسورانه و بسیار شیرین از داستانی تاریخی کمتر شنیده شده درباره یکی از منسوبان به خاندان عصمت که با تلاشی قابل تقدیر از سوی نویسنده، سعی کرده تا نمونه ای قابل احترام از یک رمان تاریخی شود.
در بخش‌هایی از کتاب وقتی مهتاب گم شد، می‌خوانیم: «... روز از نیمه گذشت. هواپیماهای خودی توپخانه عراقی‌ها را بمباران کردند و توپخانه هم چند آتشبار کاتیوشا را برای چندمین‌بار، روی تانک‌های عراقی ریخت. تا آن ساعت اجساد حدود هشتاد نفر از بچه‌های گردان ما دور و برمان بود. روی پیکرشان خمپاره و توپ فرود می‌آمد، ولی کاری از ما برنمی‌آمد. باید غروب می‌شد. اما آیا این رؤیا به واقعیت بدل می‌شد؟ نه فقط ساعت که حتی دقیقه و ثانیه‌ها نیز ‌‌کند می‌گذشت. هر دقیقه مثل یک ساعت شده بود. خورشید هم انگار خیال غروب کردن نداشت. زمین هم از گرما و تف حرارت خورشید می‌سوخت و هم از آتش بی‌وقفه عراقی‌ها. بیشتر بچه‌ها نماز را به هر شکلی که ممکن بود در حین نبرد با پوتین، بی‌وضو، یا حتی بی‌تیمم، رو به قبله یا به هر سمت دیگر، خواندند. در این میان آرامش معاون محور سلمان، حسین همدانی، توجهم را جلب کرد. او رو به سمت خرمشهر ـ احتمالاً رو به قبله ـ نشسته بود. با لباس پاره از موج انفجار و دست‌هایی که رو به آسمان بود و می‌گفت: «خدایا کمکمان کن. خدایا ما خیلی ضعیفیم. به فریادمان برس. خدایا سیاهی شب را برسان.» صدای انفجارها و رگبارهای متوالی حکایت از درگیری شدیدتر در سایر محورها داشت. زمین از شدت انفجارها زیر پایمان می‌لرزید، اما نمی‌دانستیم زلزله جنگ، روی جاده دارد اتفاق می‌افتد، یعنی جناح چپ ما که پیشانی نبرد با تانک‌های عراقی بود، یعنی مقاومت گردان سلمان فارسی به فرماندهی حسین قجه‌ای. همان قهرمان‌مردی که او را از مریوان می‌شناختم. او حاج احمد متوسلیان بود
وقتی مهتاب گم شد» را می‌توان به دو بخش کلی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تقسیم‌بندی کرد. هرچند نقطه ثقل کتاب و منظر و منظور راوی و نویسنده در این اثر بر بخش دفاع مقدس است، اما کتاب می‌تواند منبعی خوب برای تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی نیز باشد؛ موضوعی که کمتر از نظر مردمی به آن توجه شده است؛ چرا که عمده خاطرات نوشته شده در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از زبان مبارزانی روایت شده که عمدتاً نقشی تأثیرگذار در این جریان داشته و به نوعی شهره هستند. آشنایی راوی با آیت‌الله مدنی، مبارزات خیابانی، گرفتن ساختمان ساواک، کشف اسنادی از این ساختمان، هماهنگی‌های خودجوش و مردمی برای شرکت در تظاهرات، تسلیم شدن سربازان، صف کشیدن تانک‌ها در ورودی همدان و ... همگی بخشی از پازل تاریخ شفاهی در 30 و چند سال اخیر همدان است که از منظر یکی از شهروندان این شهر است. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
بخش دیگر کتاب، خاطرات دفاع مقدس است؛ خاطراتی که اصلی‌ترین بخش کتاب را تشکیل می‌دهد. نویسنده تلاش دارد تا با استفاده از حافظه راوی و با بکارگیری هنر نویسندگی و تجربیاتش، عملیات‌های مختلف، جنگ و جبهه را از منظر یک نیروی مردمی به بهترین شکل روایت کند. خاطرات و تجربیات شخصی یک بلدچی شانزده ساله از کوران حوادث جنگ، برخورد فرماندهان با هم، عملیات رمضان، فاو، فتح خرمشهر و ... از جمله موضوعاتی است که در این کتاب به آن اشاره شده است. در بخش‌هایی از این خاطرات مانند بخش فتح خرمشهر، نویسنده تلاش دارد تا با استفاده از ذهن راوی که در زمان جنگ شانزده ساله است، بر بیان جزئیات بیشتر تمرکز کرده و صحنه‌ای کامل از تلاش جمعی برای فتح دوباره یک شهر به تصویر بکشد. مقاومت جمعی سربازان و مدافعان کشور و دین اگرچه بارها و بارها گفته و شنیده شده است، اما در این کتاب با هنر نویسنده، صحنه تلاش تعدادی از سربازان از گروهان‌های مختلف، برخورد فرماندهان و گفت‌وگوی آنها با هم و ... تصویری به یادماندنی بر ذهن مخاطب ثبت می‌کند؛ تصویری که نشان‌دهنده قابلیت این اثر، همانند بسیاری دیگر از کتاب‌های این حوزه، برای تبدیل شدن به فیلم‌نامه است. @maghar98
متن تقریظ رهبری انقلاب بسم الله الرّحمن الرّحیم بچّه های همدان؛ بچّه های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی ادّعا؛ یاران حسین (علیه السّلام)؛ یاوران دین خدا .. و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور .. و آنگاه فضای معنویّت و معرفت؛ دلهای روشن، همّتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی .. اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه ی این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذّت میکند و آتش شوق را در آن سرکش تر میسازد. راوی، خود یک شهید زنده است. تنِ بشدّت آزرده ی او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله ربّ العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه دیدگان است. بر او و بر همه ی آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان شاء الله.  درباره ی نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینها است. مقدّمه ی کتاب یک غزل به تمام معنی است. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
دل نوشته سردار سلیمانی درباره کتاب «وقتی مهتاب گم شد» بسمه تعالی عزیز برادرم علی عزیز همه شهداء و حقایق آن دوران را در چهره ی تو دیدم یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زده ای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمی شود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمی روم و نمی میرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز له له می زنم و به درد «چه کنم» دچار شده ام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخم هایم پاشاندی. تنهای تنهایم. عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیده ام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند. برادر جامانده ات  قاسم سلیمانی
با سلام به شما فرهنگ دوستان عزیز. دوستان این کتاب از شاهکارهای کتاب درباره دفاع مقدس است. از آنجا یی که این کتاب مستقیما از زبان این شهید بزرگوار است، و ایشان حدود هشت سال در جبهه حضور داشتند، با خواندن این کتاب که روایت جذاب و صادقانه از دفاع مقدس دارد، تصویری جامع از دفاع جانانه رزمندگان نزد شما شکل میگیرد که بسیار از آن لذت میبرید. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
نهضت خاطره‌نویسی دفاع مقدس هر چند پیشینه‌ای به وسعت آغاز جنگ تاکنون دارد، اما در سال‌های اخیر و به ویژه پس از انتشار چند اثر شاخص در این زمینه، به یکی از شاخه‌های مهم در ادبیات دفاع مقدس معرفی شده است؛ حوزه‌ای که هر ساله تلاش دارد تا با نگاه جدید و به کارگیری رویکردی نو، همچنان مخاطبان خود را ثابت نگاه دارد و در عین حال، یک روایت دست نخورده از جنگ ارائه دهد. ادبیات خاطره‌نویسی و نوع نثر کتاب‌های منتشر شده در این زمینه قابل بررسی است. نوع نگاه نویسندگان به جریان خاطره‌نویسی جنگ تغییر کرده و همین امر منجر به تغییر رویکرد در انتخاب نوع روایت خاطرات شده است. خاطراتی که در این سال‌ها به ویژه پس از دهه 80 منتشر می‌شود، دیگر از نثر خشک و صرفاً روایت خاطرات کلی فاصله گرفته و با بهره‌گیری از شخصیت‌پردازی، دیالوگ، توصیف و فضاسازی و البته با حفظ حریم خاطرات و ممانعت از ورود تخیل به مرزهای آن، همواره بین رمان و خاطره در حال حرکت است و همین موضوع، بر جذابیت آثار منتشر شده در این زمینه افزوده است. آثاری که از سویی با استفاده از خاطرات دست اول راوی، مستندند و در حوزه تاریخ گنجانده می‌شوند و از سوی دیگر، با وارد شدن به جزئیات و استفاده از توصیف، صحنه‌هایی را برای مخاطب ترسیم می‌کنند که یادآور کارهای رمان و فیلم‌نامه‌های سینمایی است. کتاب «وقتی مهتاب گم شد» نوشته حمید حسام، از جمله این آثار است که تلاش دارد تا با استفاده از دیالوگ و بیشتر بر مبنای توصیف جزئیات و صحنه‌پردازی، خاطراتی از جنگ را روایت کند. کتاب همانند بسیاری دیگر از آثار با بهره‌گیری از عناصر داستان‌نویسی، نثری روان و جذاب دارد .
بالهااایم هوس با تــو پریدن دارد... بوسه بر خــاک قدم هاے تو چیدن دارد... من شنیدم سر عشـــاق به زانوے شماست... از آن پس ســـــرم میــل بریدن دارد... پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
یک سال قبل از اعزام به سوریه،از من سوالی پرسید که دو هفته تمام با روح و روان من بازی کرد... برای جواب دادن به آن کلی با خودم کلنجار رفتم... چون رضایت پدرش را به راحتی جلب کرده بود،اما برای من مادر سخت بود... از من پرسید که روزی حضرت زینب(س) از شما بپرسد جوانی داشتی که همه دوره های آموزشی جنگی را دیده بود و زمانی که حرم من ناامن شدو به ناحق بچه های شیعه کشته میشدند،نگذاشتی تا برای دفاع از ان بیاید،چه جوابی میدهی؟!؟! جوابی نداشتم... راوی:مادرشهید نویسنده:محدثه علیجان روشن انشاالله که از همه شهدا الگو بگیریم و به درستی زندگی بکنیم!🌹🌹 پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
#کتاب #ابووصال خاطرات طلبه دانشجو،شهید مدافع حرم بی بی زینب،مــحــمـــدرضــــا دهقان امـــیـــرے پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
خلاصه ... شهید محمدرضا دهقان امیری ۲۶ فروردین ماه سال ۱۳۷۴ در تهران دیده به جهان گشود . محمدرضا از نسل چهارم حضرت روح الله (ره) بود که برای دفاع از حرم هجرت کرده و به شهادت رسید. محمدرضا دانش اموخته دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود. از صفات بارز اخلاقی محمدرضا ... 🌺اولین کتاب از مجموعه مدافعان حرم انتشارات شهید کاظمی 📖 کار تدوین خاطرات و زندگی این شهید والا مقام را محدثه علیجان زاده روشن برعهده داشته است و خاطرات این شهید را در قالب کتاب گرداورده است. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
🌺سه شنبه های مهدوی 🌺 مقدمه ای ست برای یادآوریِ عزیزترینی که در این شلوغی های زندگی، شده است غریب ترین... تایادی کنیم ازکسی که همیشه به یادِ ماست. قرار ما در مقر کتاب شهیده زینب