یک روز جمعه با خانوادهات دور هم جمع شدهاید، آن وقت یک ازخدابیخبر بیاید و دخترت را بهعنوان کنیز با خود ببرد. چرا؟ چون در خانهات یک تلویزیون سیاه و سفید پیدا کردهاند. نمیدانم به این مرد چه دلداریای بدهم؟ چه بگویم تا داغ دلش سرد شود؟ اصلاً مگر این داغ سرد میشود؟ داغ باختن ناموس. از قوانین داعش زیاد شنیده بودم. قانون منع استفاده از موبایل و تلویزیون. قانون وجوب روبند برای زنها، حکم مسخرهٔ سه تکبیر برای محرمیت و جمعههای زکات. دختر حامد را در همین جمعهٔ سیاه به اسارت بردهاند.
.........
مأمور جمعآوری زکات با شنیدن صدای تلویزیون از داخل خانهٔ حامد، دستور میدهد دخترانش روبندهایشان را باز کنند. دختر وسطی را که بچهٔ شیرخواره دارد و شوهرش برای کار به دمشق رفته، میپسندد. دستور میدهد روی زمین بنشیند. دست روی سرش میگذارد و با سه تکبیر، او را به خود محرم میکند.
#همسایه_های_خانم_جان
#مدافع_حرم
#سوریه
داعش
پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98