سلام دوستان، عزیزان حضور شما در پای صندوق های رای مهم ترین راهکار حفظ کشور و پاسداشت خون شهداست. همه ما مسئولیم و فردای قیامت باید پاسخگو باشیم.
رأی شما امروز جهاد محسوب میشود. با نیت ظهور آقامون امام زمان(عج) بفرستید. ان شاءالله در زمان ظهور حکومت بر حق آقا را هم با تمام وجود بپذیریم.
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
#من_رای_می_دهم
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🍁-حالا کی بلیط داری؟ این چند مدت که مدام داری ایران ایران می کنی، چند ماه هم هست داد همه روبلند کردی که چرا دیگه توی هیچ میتینگ و خیابون گردی علیه ایران نیستی. من چیزی نگفتم اما کارت خوب بوده!
پری سیما به خواست دنیل حتی برای مصاحبه های کارشناسی با شبکه ها هم جواب رد داده بود. با اشاره دست دکتر به سمت در رفت و گفت:
🍁-دنیل همین روزا بلیطم رو اوکی می کنه. اگر کارم طول کشید توهم یه سربیا" خوش میگذره!
-من دوسال پیش اون جا بودم. پول ندارم|کی مالیات بده اگه بخواد خوش بگذرونه؟
پری سیما که رفت دکتر احساس مغبون بودن می کرد. اگر به عقب بر می گشت این جا نمی آمد، می ماند ایران؛ شاید همسر و بچه هایش هم برایش می ماندند.
🍁از وقتی دوتا بچه اش خانه مستقل گرفته بودند وهرکدام درشهری دیگرمشغول کار شده بودند احساس می کرد سه تکه شده است.
عاطفه ایرانی اش اجازه نمی دادکه به آن ها کمک نکند. زمان بیشتری در مطب می ماند تا بتواند هر ماه کمی پول برایشان واریزکند، همین فاصله انداخته بود بین خودش وهمسرش ؛ دلش می خواست کمی زندگی کند.همان شب پری سیما خبر رفتن را داد، یک هویی وبی هیچ توضیحی؛ هفته بعدپرواز داشت به ایران.
#سیاه_صورت
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🍁طاها قراربود نیم ساعت دیگه برود سراغ سرآشپز، قبل ازهمه حرفش را زد:
-آقا امیر این هنرمندا بعداً می شن سلبریتی، سلبریتی طرفدار زیاد داره و پایه کارش روی جهالت مردم عامه! اینا دو تا کار می کنن، یکی آنقدر فضا رو پر از اندیشه های خودشون می کنن که مردم اصل مطلب رو متوجه نمی شن، دوم میان با کمک همین سبلریتی ها که مورد علاقه مردم عام هستند، فضا رو دست می گیرن وهرحقیقتی رو پشت و رو به مردم می گن! نتیجه؛ مردم هم که اصل ماجرا رو نمی دونستن، فکر می کنن حقیقت همینه که این بازیگر، این موزیسین، این مدلینگ، این خواننده، این بازیکن می گه.....
🍁دیگه شما هرچی بگی حق اینه، نمی پذیرن؛ می شه مثل این که توی انتخابات هرچی حقیقت گفته شد راجع به منافقین، اینا گفتن نه!
🍁گفتن هفتده هزار نفر رو توی کوچه و بازار همین منافقان کشتن، پوست سروصورت جوون مردم رو با چاقو کندن، سرشون رو با تیزی موزاییک گوش تا گوش بریدن، زن و بچه رومثل گوسفند تکه تکه کردن. سلبریتی ها گفتن نه منافقا خوبن؛ قاضی و دادستان تو چشم مردم شد قاتل! حالا اگه یکی با ماشین اینا تصادف کنه، به پدر و مادر راننده فحش می دن؛ اما چون ارباباشون گفتن منافقا رو خوب جلوه بدید، اینا پول آغشته به خون مردم کشورشون رو می خورن؛ پول نجس اروپا و آمریکا!
#سیاه_صورت
#نرجس_شکوریان_فرد
#انتخابات
بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🍁حافظ بسمه اللهی گفت و شروع کرد:
-راستش ما از دیشب روی مواردی که از خونه به دست آوردیم تمرکز کردیم. یه سری از اطلاعاتی که داشتیم کاملا تایید و مستند شد. پری سیما پروژه امروز و دیروز نبوده، از اول با گروه منافقین همکاری می کرده، بعد هم طبق اسنادی که همش ازخونه خودش به دست آوردیم از عکس های زیاد و موارد دیگه ثابت می شه توی متینگای منافقین و جلسات خاصشون عنصر فعال بوده، با سلطنت طلبا هم همکاری می کرده.
🍁فیلمای ارتباط با شبکه بی بی سی و من تو هم هست؛ منتهی کاری که کرده اینه که شش ماه قبل از ورودش به ایران تمام این برنامه هاشو کنسل می کنه تا سفید وارد ایران بشه.
🍁-سندی دارید که اثبات کنه؟
-بله یک جلسه ای توی کشور.......برگزار می شه که اونجا میز عملیات فرهنگی علیه ایران هست" تمرکز کار این دو سه کشور ارپایی روی هنرمنداست؛ یعنی خب مطلعید که کشورهای اروپایی عملیات نرم علیه ایران را بین خودشون قسمت کردن.
🍁بلژیک و فرانسه روی جذب بازیگرا کار می کنن، فنلاند کارش برای نوازنده های ایرانیه، سوئیس برای سرمایه دارای ایرانی تله می ذاره، ایتالیا تمرکزش روی رقص های محلیه، ژاپن و اسپانیا و اسلواکی هم کمک دست موسیقی خرابکاری می کنن...............
#سیاه_صورت
#نرجس_شکوریان_فرد
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🍁همیشه پای یک زن در میان است...این بار از جنس نفوذ....
🍁داستان نفوذ داستان عجیبی ست، مخصوصاً وقتی پای آدم های معروف و مشهور به میان بیاید.....
🍁این داستان واقعیست، بر اساس یک پرونده واقعی!
کتاب سیاه صورت ماجرایی واقعی و پر هیجان از ارتباط با کشورهای اروپایی را کاملاً مستند و به شکلی نو و روان به رشته تحریر در آورده است.
🍁این یک داستان امنیتی نیست، داستان امنیت است.
🍁کسانی که عزت نفس و بصیرت کافی به کشور پر عظمت ایران ندارند، تصمیم گیران موجهی برای کشور نیستند.
🍁کتاب سیاه صورت نوشته نرجس شکوریان فر مستند جدیدی با طعم زنان عنکبوتی است. اما با روایت جذاب و مهیج تر.
🍁 داستان درباره زنی است که از کودکی در خارج از ایران زندگی کرده و همیشه از ایران و ایرانی بودنش متنفر است.
این تنفر باعث میشود که او عضو اصلی کارهای اروپایی ها و آمریکای ها قرار بگیرد و به ایران سفر کند.
🍁او برای کشاندن سلبریتیها به گرداب خودشان حاضر به هر کاری می شود.
ولی در آخر.....
#سیاه_صورت
#نرجس_شکوریان_فرد
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🌻🍃ده پند
#امام_رضا علیه السلام:
🌻اول:
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.
🌻دوم:
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.
🌻سوم:
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است.
🌻چهارم:
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
🌻پنجم:
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است.
🌻ششم:
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.
🌻هفتم:
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند.
🌻هشتم:
حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست.
🌻نهم:
ازبخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.
🌻دهم:
بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید.
السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا«ع»
#میلاد_امام_رضا(ع)
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر امام مهربانی ها: #امام_رضا(ع)
سلام حق به سرايى كه دل گشا باشد
به آن حٓرٓم كه در آن روضهى رضا باشد
به بقعهاى كه ز جنّت مگر نشان دارد
كه آستانِ شكوهى ز كبريا باشد
سلام حق به خراسان به صحن گوهرشاد
كه پرتوى ز تجلّاى اوليا باشد
به بارگاهِ تماشاى نورِ يزدانى
كه قبله گاه غريبانِ آشنا باشد
غبارِ درگه آن كعبهى صفا و كرم
براى ديدهى هركس چو توتيا باشد
برو كه دست تمنّا به مرقدش آرى
كه جمله حاجت ما را گره گشا باشد
طبيب جسم و روان است و روحِ بى درمان
كه بر تمامى آلامِ ما شفا باشد
اگر كه جان تو را زنگ معصيت بگرفت
مسِ وجود تو را بِهْ ز كيميا باشد
ز شرق و غرب و شمال و جنوبِ هفت اقليم
به شور و شوق زيارت چه بى ريا باشد!
تو اى "رضا" كه رضايى به قسمت يزدان
جوازِ حكمِ زيارت اگر مرا باشد
سپاس درگه يزدان كنم بدين نعمت
كه بر زيارت تو بس مرا هوا باشد...
#میلاد_امام_رضا علیهالسلام
سید مهدی صدرالحفاظی
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
🌟یک خانه ساده، یک خانواده ساده.
پدر نان حلال برایش مهم تر بود تا در آمد فراوان.
مادر هم زندگی پر آرامشی که با دستان خودش نان بپزد، جارو کند و خانه را برای مَردش پر از محبت کند، برایش شیرین تر بود تا هزار وسیله و غصه قرض و وام!
بچه اول و دوم و سوم به دنیا آمدند اما برای چشمان خوش حال پدر و مادر نماندند.
🌟یک سایه غم افتاده بود روی صورت هر دو، نه! نا امید نبودند.
درسایه همین امید هم بود که خدا پسری روزیشان کرد. اسمش را گذاشتند عبدالمهدی!
شش ماهه بود که مریض شد، مریضی سختی عبدالمهدی را از پا انداخت. دکترها گفتند فایده ندارد، زنده نمی ماند؛ حیرت و غصه کنار هم آمده بود، سراغ پدر و مادری که داغ کودکان قبلیِ شان را هم تجربه کرده بودند.
🌟خدایا! باید با این غصه چه می کردند؟
این سؤال شاید برای شاید برای خیلی ها جواب نداشته باشد؛ اما برای کسی که بی کسی و کار نیست و خودش را بی صاحب نمی داند، نقطه امید است.
خدایا چه کنیم؟ حتی اگر بی جواب باشد، اما بدون نشانه راه نیست.
مادر به دلش افتاد که او را نذر کند، و نذر اربابش کرد.
🌟 تاریکی رفت و روشنایی آمد..... امید که در خانه قدم بگذارد، شور و نشاط هم می آید؛ نذر آقا اباالفضل کردند و گوسفندی که برای او قربانی شد و به فقرا رسید.
همان ساعت های دلگیر بود که؛ مادر می گوید: متوجه نشدم بیدار بودم یا کمی خوابم برد...اما شنیدم کسی کنارم زمزمه کرد: "عبدالمهدی برایتان می ماند."
#عبدالمهدی
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🌟خسته از سرکار می آمد، دیر هم می آمد، صبح زود هم باید می رفت؛ اما بازهم می نشست کنار بچه های کوچیکش بازی می کرد.
می خنداندشان و تا آن ها رضایت نمی دادند و نمی خوابیدند عبدالمهدی بیدار می ماند.
🌟حتی اگر تا اذان صبح طول می کشید.
می گفت:
-بچه ها که من را خیلی نمی بینید بگذار باب دلشان باشد این لحظات کوتاه!
وقتی شهید شد سه نازدانه قد و نیم قد داشت که دیگر بابا عبدالمهدی نداشتند!
🌟برای این بچه ها زیاد مایه گذاشت.
بعد از به دنیا آمدنشان اولین صدایی که شنیدند صوت قرآن پدرشان بود.
لالایی آن ها نوای قرآن و دعای پدر و مادر بود.
آغوش گرم عبدالمهدی که پر از نور مجاهدت بود، میدان بازیشان بود......
#عبدالمهدی
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🌟عبدالمهدی خوب قرآن می خواند، خوب قصه های پر مفهوم تعریف می کرد، خوب سرود تمرین می کرد......
خلاصه اینکه خوب می توانست هم بچه ها را دور خودش جمع نگه دارد، هم جمع را مفید اداره کند.
🌟کم کم مُحرّم می شد می شد، نوحه هم می خواند و بچه ها با نوای او دست بر سینه می کوبیدند و همراهی می کردند.
در مدرسه هم درسش را چنان یاد می گرفت که بتواند یاد دیگران هم بدهد. گاهی خانه بچه ها می رفت و ریاضی یادشان می داد، اما این ها خیلی مهم نبود چون کار عادی عبدالمهدی بود.
🌟خارق العاده تر از آن این بود که خانه یکی از همین بچه ها رفت و ریاضی یادش می داد، مادر بچه برایش نوشابه کوکاکولا آورد تا لبی تر کند اما؛
عبدالمهدی نخورد!
#عبدالمهدی
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🌟روز خرید، در بازار عبدالمهدی گفته بود هرچه عروس دوست دارد بگیرد. هرچه می خواهد.
بانو خودش زیر بار خرید گران و کلان نرفته بود. به ذائقۀ خانواده ها نگاه نکرده بود. به اندازۀ نیاز اندک و ارزان خریده بود.
🌟 نیازش نگاه خدا بود دنبال زندگی شان، نه طلا و پارچه و چرم گران وسط خرت و پرت های خانه شان!
به همین راحتی هم عقد کردند و هم عروسی. آخر شب عبدالمهدی رفت تا عروسش را بیاورد. دست عروس سفید پوشش را که گرفت، چادر عروسش را که روی صورتش کشید، آرام آرام کنار گوشش زمزمه کرد:
🌟_ آخر شب آمدهام دنبالت که چشم نامحرمی به خانمم نیفتد… آدم باید یک جایی دلش را تحویل عشق بدهد و پله پله برود بالا تا خدا!
خانه اجاره ای، وسایل مورد نیاز، شروع زندگی شیرین و ....
بعد هم سکونت در ۲ اتاق خانۀ عموی عبدالمهدی. عروس و داماد زندگی را زیر سایهی خدا و نگاه خدا شروع کرده بودند.
پس نه اصرافی بود، نه تلخی ای، نه توقعی، نه حسادتی، نخ حسرتی.... راحت بودند و خوشحال، کمکِ هم بودند و می ساختند با تمام کم و زیادها!!
#عبدالمهدی
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🌟دل وقتی که زیاد بیمحبتی ببیند، میگیرد.
این را همه قبول دارند. دل، فرماندۀ عاطفی جسم و روح است، تنها که بشود، اذیت میشود.
همین هم میشود که انسانها دنبال کسی میگردند که بشود محرم دلشان و پناه
عاطفیشان!
🌟همین آدم را در به در میکند، میکشاند تا ناکجا آباد!
سر مزار عبدالمهدی اما آبادی دلهاست؛ کفایت میکند دقایقی در گلزار شهدای کرمان توقف کنی، از جمعیت متفاوتی که سر مزار او مینشینند و با او گرم گفتوگو میشوند، مبهوت میشوی.
کوچک و بزرگ، پیر و جوان… جوان جوان جوان…
🌟عبدالمهدی کتاب پنجم مجموعه از او ،نوشته نرجس شکوریان فرد است که در انتشارات عهد مانا به چاپ رسیده است.
🌟این کتاب که در حوزه ادبیات پایدرای و دفاع مقدس جای دارد به قصهٔ شهید عبدالمهدی مغفوری میپردازد.
🌟 مجموعه از او پنج جلد دارد که هر جلد حاوی خاطرات شیرینی از شهدا است.
و این کتاب راوی زندگی شهیدی از تبار حاج قاسم است که.....
#عبدالمهدی
#معرفی_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
#شهید_بهشتی
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هرچه به جنبههای خصوصیتر زندگی ایشان نزدیک شوید تجلی ایمان را بیشتر میبینید.
🌹 ۷ تیر، سالروز شهادت شهید بهشتی
دحو الارض، روزِ دعا برای ظهور امام عصر
🔵 در فرازی از دعای روز دحوالارض این چنین به درگاه خداوند متعال عرضه میداریم:
🔹اَللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ...
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلاَمَهُ وَ السَّلاَمُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
🔸خدایا بر او و بر آباء طاهرينش درود فرست و ما را از اصحاب و سپاهیانش قرار ده و در رجعتش ما را برانگيز تا اینكه در زمان دولتش، از ياوران او باشيم؛ خدایا درک ظهورش را روزیمان کن و در روزگارش ما را حاضر فرما و درود بر او فرست و سلام او را هم به ما برسان؛ که سلام و رحمت و برکت خدا بر او باد.
🔺 ۲۵ ذیقعده دحوالارض روز دعا برای فرج
#دحوالارض #دحو_الارض
☔«سر تکان دادم و دست انداختم دور گردنش. چهقدر خوشحال بودم که برگشته بود و دیگر اَخمو نبود. پرسیدم: «چی را میخواستی به من بگویی؟»
☔با خوشحالی گفت: « پس نامهام را پیدا کردی! » با چشمهایم آره گفتم و دوباره پرسیدم: « چی را میخواستی بگویی؟ » کلاهش را کمی جابهجا کرد و گفت: «خیلی فکر خوبی کردی که خودت را پوشاندی. » گفتم: « فکر خدا است؛ نه فکر من، ولی...» چندبار تکرار کرد: « فکر خدا... فکر خدا... اوووه! » و یکدفعه از جا پرید، انگار چیزی فهمیده باشد.
☔اگر حرفم را قطع نمیکرد، به او میگفتم که موهای من آبی نیست؛ که اینها را فقط بهخاطر خدا میپوشانم، چون خیلی دوسش دارم و میخواهم به حرفش گوش کنم؛ ولی همان موقع سوار پرنده شد و رفت. لینالونا را میگویم.»
#لینالونا
#روز_جهان_کتاب_کودک #حجاب
#بریده_کتاب ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
☔اگر دوست داری دختر کوچیکت غیرمستقیم با مفهوم حجاب آشنا بشه و براش جذاب باشه، کتاب « لینالونا » رو پیشنهاد میکنم.
☔توی این کتاب در قالب یک داستان جذاب، ارزش و مفهوم حجاب توضیح داده شده.
این کتاب مناسب سنین آغاز دبستانه و میتونه یه هدیه خوب برای کودک باشه.
داستان لینالونا دربارهی ماجرای دوستی یک دختر خردسال با آدم کوچولویی به اسم لینالوناست.
☔ این داستان فانتزی به زبانی کودکانه از مسئلهی حجاب میگوید. دوستی دخترک و لینالونا و صحبتهای آن دو دربارهی حجاب با قلمی روان و زیبا این امکان را به مخاطب کم سن و سال خود میدهد تا بدون استفاده از کلمات قلمبهسلمبه با ارزش حجاب آشنا شود.
☔خانم ژوبرت مخاطب خود را خوب می شناسد. ميداند از کجا و چه چیزی حرف بزند تا کودک را جذب روایت کند.اول پرسش گری در کودک ایجاد می کند و دغدغه ای برایش می سازدتا کنجکاو شود و بعد پیگیر داستان شود و ببیند قضیه از چه قرار است. آن وقت با خواندن ادامه داستان آن نکته ظریف و متعالی به کودک نمایانده می شود.
☔او مهارت خاصی در توصیف اِلِمانهای دینی به زبان کودکانه، جذاب و روان دارد. لینالونا کتاب خوبی در زمینه تبیین مفاهیم دینی برای کودکان است که نویسنده با هنرمندی و درکی زیرکانه توانسته این مسئله را در دنیای کودکانه بیان کند.
☔نویسنده با تصویرهای زیبا و رویایی کتاب که با رنگهایی متنوع و چشمنواز کشیده شدهاند، بر جذابیت متن افزوده است. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ناشر این کتاب آن را برای گروه سنی ب منتشر کرده است.
#لینالونا
#حجاب #روز_جهانی_کتاب_کودک
#کلر_ژوبرت #معرفی_کتاب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
☔توی سرزمین ما وسط جنگل کاج، همه مو قرمزند؛ این شد که هرکی من را با موهای آبی ام می یدی میگفت: چه دختر قشنگی!
☔کوچکتر که بودم خیلی خوشم می اومد ولی بعد خسته شدم و با خودم گفتم چرا همه فقط قشنگی مرا می بینند؟!
☔ چرا هیچکس نمی گوید: " چه دختر مهربانی" یا " چه دختر زرنگی!"
من که خیلی سعی میکنم خوب باشم، درست کار کنم و فکرهای جالبی داشته باشم.
☔☔☔می دانی؟ دلم میخواهد به خاطر خوبی ام دوست داشته باشند نه به خاطر قشنگی آن!!
#لینالونا
#حجاب
#کتاب_کودک
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
☔توی سرزمین ما وسط جنگل کاج، همه مو قرمزند؛ این شد که هرکی من را با موهای آبی ام می دید میگفت: چه دختر قشنگی!
☔کوچکتر که بودم خیلی خوشم می اومد ولی بعد خسته شدم و با خودم گفتم چرا همه فقط قشنگی مرا می بینند؟!
☔ چرا هیچکس نمی گوید: " چه دختر مهربانی" یا " چه دختر زرنگی!"
من که خیلی سعی میکنم خوب باشم، درست کار کنم و فکرهای جالبی داشته باشم.
☔☔☔می دانی؟ دلم میخواهد به خاطر خوبی ام دوست داشته باشند نه به خاطر قشنگی آن!!
#لینالونا
#حجاب
#کتاب_کودک
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لباسے فاخر به تن ڪرده ای...
از جنس حیاء
با،بوی زهرای اطهر...
این نه یڪ لباس ساده
بلڪه بندبند را فرشته ها بافته اند..♥️
چادرسیاه تو در محشر رو سفیدت میڪند😍
#حجاب
#نجابت_ایرانی
#لینالونا
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جوادالائمہ💔
اسمـے گرهگشا تر از اسم جـواد نیسٺ
پایان هرچہ خواستم از او نـداد نیسٺ
بیـن تمام صحن و سراها طلوع صبح
جایے بہ باصفائے باب المـراد نیسٺ
#امام_جواد 🥀
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@