💠 اسفندعجب ماهى است!
#شهادت
🌷حمیدباکری:6اسفند
🌷حسین خرازی:8 اسفند
🌷امیرحاج امینی: 10 اسفند
🌷ابراهیم همت: 17 اسفند
🌷حجت اله رحیمی: 18 اسفند
🌷عبدالحسین برونسی: 23اسفند
🌷عباس کریمی: 24 اسفند
🌷مهدی باکری: 25 اسفند
💠شهادت همه آنها گرامی باد...
#نثار_شهدای_اسفندماه
#صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
بعضیها پنـجشنـبه که میشود هوایی روزهای وداع میشوند ... به یاد آخرین نگاه از آنها که رفتند تا بما
❁﷽❁
عجب ماهیه این اسفند ماه😍
★ شهید حمید باکری : 6 اسفند ✔ عملیات خیبر
★ شهید حاج حسین خرازی : 8 اسفند ✔ عملیات کربلای 5
★ شهید امیر حاج امینی : 10 اسفند ✔ عملیات کربلای 5
★ شهید محمد ابراهیم همت : 17 اسفند ✔ عملیات خیبر
★ شهید حجت الله رحیمی : 18 اسفند ✔ راهیان نور
★ شهید عبدالحسین برونسی : 23 اسفند ✔ عملیات بدر
★ شهید عباس کریمی : 23 اسفند ✔ عملیات کربلای 5
★ شهید مهدی باکری : 25 اسفند ✔ عملیات بدر
ماهی به رنگ شهدا....
آغازش با حمید و پایانش با مهدی...
اسفند ماه بوی شهادت میدهد...
⚘السلام علی الشهداء و الصدیقین..⚘
#یادشهداباصلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊🌷
🌷
#کلام_از_شهدا
✍ شهيد انرژي لازم براي حركت به سوي كمال را به كالبد جامعه اسلامي ميدمد.
#شهيد_مصطفي_رداني_پور
📚منبع:سايت وصيت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊🌷
🌷
#خاطره_از_شهدا
✍ابراهیم بعضی اوقات مداحی هم می کرد. یک روز بعد از مداحی، چند نفر از دوستانش درباره خواندنش با او شوخی کردند. ابراهیم از صحبت های آن ها کمی بهم ریخت و همان جا گفت: این ها مجلس حضرت زهرا سلام الله علیها را شوخی گرفتند! قسم می خورم دیگر مداحی نکنم. گذشت و فردای همان روز، بعد از نماز صبح، ابراهیم شروع کرد به خواندن، آن هم در وصف حضرت زهرا سلام الله علیها. خیلی تعجب کردم. بعد از مراسم او وقتی چهره من را دید، بدون این که سوالی کنم، گفت: می خواهی بپرسی چرا با این که قسم خوردی، دوباره روضه خواندی؟ بعد ادامه داد: چیزی را که می گویم، تا زنده هستم، جایی نقل نکن. دیشب خواب وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را دیدم که تشریف آوردند و به من گفتند: نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم، هرکس گفت بخوان، تو هم بخوان. و دیگر گریه امانش نداد.
#شهید_ابراهیم_هادی
📚منبع : کتاب هادی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📎 شهیدی که برای رفتنش به سوریه نذر کرد لب به آب نزند.
✍۸ دی ماه ۷۰ درتهران به دنیاآمد، روحیه اش جهادی بود و ارادت خاصی به شهدا داشت، مخصوصا شهید بابایی، شهیدکشوری و شهید کلهر.
💠اهل نماز اول وقت و امر به معروف بود، با جذبه، خوشرو و کم حرف بود و در رشته های هاپکیدو و جودو و کونگ فو فعالیت داشت و استادهم بود، چندین بار مقام اول کشوری را بدست آورد. از ۲۱سالگی مشتاق دفاع از حرم و اعزام به سوریه بود، ولی بدلیل اینکه تک پسر بود و پدرش جانباز ۸ سال دفاع مقدس بود اعزامش نمیکردند، بعد از ۳ سال تلاش، در سفرش به کربلا، با توسل و مددگرفتن از امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) نذر کرده بود تا زمانی که پایش به حرم حضرت زینب (ع) نرسد آب به لبانش نزند، نذرش هم قبول شد، فردای روزی که از کربلای برگشت پدرش او را همراه خود برای آموزش به پادگان برد، بعد از یک ماه در تاریخ ۱۲دی ماه ۹٤ ساعت ۱۱ ظهر تماس گرفتند که سریع به محل گفته شده برود، سریع غسل شهادت کرد و راه افتاد.
🔷سرانجام در۱۳ دی ماه ۹٤ به سوریه اعزام شد. همیشه آرزو داشت روی شناسنامه اش مهر شهادت بخورد که درتاریخ ۲۱دی ماه ۹۴به آرزویش رسید.
🌷 #شهید_عباس_آبیاری 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهادت_اتفاقی_نیست
✍دست نوشته بسیجی شهیـــد محمدحسین حدادیان که هر بار که #زیارت_عاشورا میخواند به نیابت از یک شهید ثبت و تاریخ گذاری میکرد.
💠دوست شهید: محمدحسین زندگی اش وقف اهل بیت (ع) و خدمتگزاری به مردم بوده است و بسیجیوار و بدون منت آنچه که در توانش بود برای دیگران کار میکرد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💠عشق به سپاه
🔸زمانی که حسین میخواست وارد #سپاه بشه، ما مخالفت🚫 بودیم. دایی ها و عموهایش هم که سپاهی هستند, مخالف بودند. میگفتیم: حسین تحصیلات دانشگاهیت📚 رو تمام کن و با تحصیلات بالا برو #سپاه. این برات بهتره
🔹زمانیکه میخواست وارد سپاه بشه, در کنکور سراسری رشته #تکنسین اتاق عمل قبول شده بود. یه روز به من گفت: #بابا من اگر دکتر هم بشم, میخواهم برم سپاه. پس قبول کنید الان برم سپاه و تو اونجا ادامه تحصیل📖 بدم.
🔸من در انتخاب #شغل و تحصیل, بچه هام رو مختار گذاشته بودم و گفته بودم خودتان انتخاب کنید✅ و من هم #حمایتتان میکنم. راجع به #حسین هم همین کار رو انجام دادم. بهش گفتم اگه الان وارد سپاه بشی یک نیروی جزئی خواهی بود ولی اگر با #مدرک_دکتری وارد بشی فرد تاثیر گذاری میشی.
🔹حسین گفت: بگذار وارد سپاه بشم, قول میدم اونجا تا دکتری ادامه تحصیل بدم🙂 گفتم : چرا؟ گفت: "هیچ اعتباری نیست که من وارد دانشگاه بشم و با این #عقیده از دانشگاه خارج بشم. " و ما #قبول کردیم طبق خواسته ی خودش عمل کند.
به نقل از: پدر بزرگوار شهید
#شهید_حسین_معزغلامی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
💠عشق به سپاه 🔸زمانی که حسین میخواست وارد #سپاه بشه، ما مخالفت🚫 بودیم. دایی ها و عموهایش هم که سپا
5⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠کرامات شهید
🔰من امسال نا امید بودم ودل شکسته💔 مدتیه پدر و همسرم #اختلاف خیلی بزرگی پیداکرده بودند. طوری که حاضر نمی شدن هم دیگر رو ببینن😔 من هم چون #همدان زندگی می کنم به ناچارقبول کردم که از خانوادم دور💕 باشم. خیلی سخت گذشت.
🔰یه شب داشتم #کانال_شهدای مدافع حرم و نگاه می کردم که متوجه شهادت شهید غلامی🌷 شدم. دلمـ❤️ ازبس گرفته بود گفتم: ان شاءالله به تشییع⚰ #شهید میرم و کلی آروم میشم که بعد متوجه شدم مراسم تهران برگزارمیشه. بازم دلم شکست💔
🔰گفتم : حتما #لیاقت نداشتم تومراسم حضور داشته باشم. یک روزقبل خاک سپاری #شهید داشتم می رفتم🚗 شهرمون البته با شوهرم ولی از اول طی کرده بود من تورو می رسونم خونه #پدرومادرت برو تا عصری بشین غروب میام دنبالت بریم. منم هیچی نگفتم.
🔰ولی نزدیک های راه ی دفعه #یاد_شهید افتادم بهش #متوسل شدم که شهیدغلامی بهم لطف کن، کاری کن پدرم وهمسرم باهم آشتی کنن💞 من ۱۰۰ تا #زیارت_عاشورا هدیه می کنم به روح مطهرت✨
🔰هرچند ته دلم می دونستم نمی شه چون هم پدرم وهم همسرم هردو #مغرور و یه دنده بودند وقتی نزدیک خونه پدرم🏡 شدیم یه دفعه پدرم اومد بیرون و با #همسرم روبوسی کرد باورم نمی شد انگار داشتم خواب میدیدم😦 خیلی راحت هردوباهم #آشتی کردن چیزی که امکان نداشت⭕️
🔰ولی آنقدرکه شهید #پیش_خدا با آبرو بودن که روی من گناه کار رو زمین ننداختن و خدا به حرمت خون پاک #شهید_غلامی به من عنایت ویژه ای کردند😍
#شهید_حسین_معزغلامی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃🌹
🔴 #آزادهای_که_زائر_مزار_خود_شد
▫️ #اسماعیل_یکتایی جانباز ۷۰% پس از اسارت و بازگشت به میهن اسلامی بر مزار خودش حاضر میشود!!
▫️زمانی که مین زیر پای من منفجر شد، همرزمانم فکر کردند #شهید شدم و لذا خبر شهادتم را به همراه تکه های لباسم به لشکر و سپس خانواده ام دادند.
▫️در آن چهار سال اسارت من جزو شهدای شهرم بودم و مردم لباس های مرا تشییع و برایم مزار تهیه کرده بودند.
🔻زمانی که از اسارت باز گشتم ابتدا زائر مزار خودم شدم.
#جانبـــاز
#اســــارت
#شهــــادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شهدا
🔮 سجده های طولانی
آنقدر سجده های حمید آقا طولانی بود که همیشه برام سوال بود که تو این سجده های طولانی چی میگه به شوخی میگفتم بسه دیگه بزار خدا یه کم هم وقت داشته باشه برای بقیه بزاره حمید آقا هم لبخند میزد و چیزی نمیگفت حالا میفهمم که با خدا چه دلبری هایی میکرده که خدا هم طاقت دوریش رو نداشت و زود اونو برد پیش خودش
این حرفو خیلی بهش میزدم یادش بخیر
روایت_از_برادر_شهید
🌹 شهید مدافع حرم حمیدسیاهکالی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☺️🍒☺️🍒☺️🍒☺️🍒☺️
#طـنـزجبهه❤️🍃
خـواستگارے خواهر فـرمانده😂🌹
اومده بود از فرمانده
مرخصی بگیره
فرمانده یه نگاهی بهش کرد و گفت:
(میخوای بری ازدواج کنی ؟)
گفت :
(بله میخوام برم خواستگاری)
فرمانده گفت:
(خب بیا خواهر منو بگیر‼️)
گفت :
(جدی میگی آقا مهدی❗️)
گفت:(به خانوادت بگو برن ببینن
اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو‼️)
اون بنده خدا هم خوشحال😍
دویده بود مخابرات تماس گرفته بود
به خانوادش گفته بود:
(فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید😁❤️)
بچه های مخابرات مرده
بودن از خنده😂‼️
پرسیده بود :
(چرا میخندید؟ خودش
گفت بیا خواستگاری خواهر من‼️)
بچہها گفتن:
(بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه😂❤️)
#شـهـیدمـهـدےزیـنالدّیـنـ♥️🕊
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 انتشار نخستین بار
📹 نماهنگ| مدافع حرم
🔻 پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در نماهنگ «مدافع حرم» مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدارهای مختلف با خانوادههای شهدای مدافع حرم داشته است.
💻 @Khamenei_ir
🕊🌷
🌷
#خاطره_از_شهدا
✍بلند شد. از سنگر رفت بيرون كه وضو بگيرد و برنگشت. يك تركش ريز خورده بود به سرش.
حضرت زهرا را خيلى دوست داشت. روضه اش را هم دوست داشت. روضه ى او را كه مى خواند، به سومين زهرا كه مى رسيد، ديگر نمى توانست ادامه بدهد.
🍃تركش كه خورد و بردنش بيمارستان، زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا.
#شهید_عبدالله_ميثمي
📚منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مریم برادران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊🌷
🌷
#کلام_از_شهدا
✨شهدا از دست نمی روند، به دست می آیند.
#شهيد_سيد_مرتضي_آويني
📚منبع:اسك دين
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❃↫«بِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍دیروز از هرچہ بود گذشتیم، امروز از هرچہ بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاڪریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامے بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
✍جبهہ بوے ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو مےدهد. آنجا بر درب اتاقمان مے نوشتیم یا حسین فرماندهے از آن توست؛ الآن مے نویسیم بدون هماهنگے وارد نشوید.
✍ الهے نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان ڪن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان ڪن تا اسیر نگردیم.
#شهید_نورعلی_شوشتری
#مسیح_بلوچستان🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊