✍🏻 #خاطرات_شهدا
💖 تا آخر بخوانید
#خواهر_شهید
(هو الحَقُّ المُبین)
همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما #دیدنش هم عالمی دارد...
💞▫️صحنه اول:
محمدرضا از #سوریه تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میکند:
-مامان! توروخدا دعا کن #شهید بشم.
+تو #خالص شو، شهید میشی...
-به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫.
+پس شهید میشی🕊.
_ حالا که راضی شدی، دعا کن #بی_سر برگردم.
💞▫️صحنه دوم:
مهمان #معراج_شهدا شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از #چهل روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به #سیدالشهدا برساند. اما...
⇜ به سینه اش دست نزن🚫.
⇜نمی شود در آغوشش بگیری.
⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن.
⇜به #سرش زیاد دست نزن.
مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: #برادر! چه کردی با خودت⁉️
💞▫️صحنه سوم:
شب قبل از #تشییع است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای #کهف_الشهدا شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده:
_ بگو محمد چطور شهید شد؟
+بگذرید...
_ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد.
+همانطور که دوست داشت شد؛ #بی_سر و #اربا_اربا...
💞▫️صحنه چهارم:
برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش
#آرام_در_خاک_خفته
بی ترس و بی درد و آرام.
متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند،
_ پس چرا #تلقین نمیخوانی⁉️
_ #بازویی نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم...
❣حالا میدانیم
⇜اربا اربا یعنی چه😔
⇜ #ذبیح یعنی چه،😔
⇜ #خَدُّ_التَّریب یعنی چه، 😔
⇜ #شکستن_صورت یعنی چه😔
💞از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، #درد سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم.
🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود!
🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم
❣ #شهید_محمد_رضا_دهقان❣
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✨⚘✨⚘✨⚘﷽⚘✨⚘✨⚘✨
باز پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلواتـــ
پنجشنبه ها
برای من یک روز مثل تمام روزهاست ؛
ولی برای او
یک قرار است
و یک دل تنگ 😔
و بوسه ای که هر هفته مینشاند ،
بجای گونه ی پسر ،
به روی سنگ سرد ...
😔😔😭
⚜بر دامن مادر شهیدان صلوات⚜
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💠رهبر معظم انقلاب:پیام جاودانه شهیدان برحذر داشتن جامعه از ترس و اندوه است
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار دستاندرکاران کنگره بزرگداشت ۶۵۰۰ شهید استان کرمان:
🔹بزرگداشت نام و یاد شهیدان تکریم جهاد و مجاهدان در راه خدا، و تشویق به ادامه دادن راه پر افتخار آنان است.
🔹در دوران دفاع مقدس، یاد کردن توأم با احترام و افتخار از شهیدان و رزمندگان موجب شد میل به حضور در میدان دفاع از کشور گسترش یابد و امروز نیز هدف دشمنان از ضدیت با احیاء یاد شهیدان، مسدود کردن جاده پرافتخار شهادت و جلوگیری از تشویق آحاد جامعه به حرکت مجاهدانه است.
🔹تعظیم نام و یاد شهیدان حرکت مجاهدانه را در کشور تقویت میکند.
🔹راز اقتدار یک ملت وجود جوانان دلیر، نترس و آماده سینه سپر کردن و ایستادگی در عرصههای گوناگون است
🔹ملتی که از این سرمایه برخوردار باشد، پیروز و مقتدر است و هرگز ذلیل نخواهد شد، و احیاء نام شهیدان، سازنده چنین سرمایه و جوانانی است
🔹 تلاش و هدف دشمنان ایران از جنگ نرم، «اندوهگین و ناامید کردن ملت ایران و ترساندن آن از ورود در میدان» است اما در مقابل، پیام و بشارت شهیدان برای ما این است که اگر بر خلاف خواست دشمنان وارد میدان مبارزه شوید، خدای متعال همچون دوران دفاع مقدس، ترس و اندوه را دور خواهد کرد.
🔹همه بهویژه جوانان باید هرچه بیشتر کار و تلاش کنند تا بتوانند سهم خود را در پیشرفت کشور همچون گذشته ادا کنند.
🔻بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران کنگره بزرگداشت ۶۵۰۰ شهید استان کرمان که در تاریخ ۶ اسفند ۹۷ برگزار شده بود، صبح امروز در مصلای امام علی (ع) در کرمان منتشر شد.
📡 @Tasnimnews
✍کار همیشگیش بود. هر وقت دلش تنگ میشد دستمو میگرفت و با هم میرفتیم بهشت زهرا. اول میرفتیم قطعهی اموات و چند دقیقه بین قبرها راه میرفتیم؛ بعد میرفتیم سرِ مزار شهدا. میگفت: "اینجا رو نیگا کن. اصلاً احساس میکنی که این شهدا مُردن؟ اینجا همون حسی رو داری که توی قطعهی اموات داری؟" بالا سر مزار بعضی از شهدا میایستاد و سنشون رو حساب میکرد. میگفت: "اینایی که میبینی، همه نوزده-بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده؛ اصلاً تو کتم نمیره که بخوان ما رو تو قطعه مُردهها دفن کنند." از سوز صداش معلوم بود که مدتهاست حسرت شهادت رو به دل داره.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
📚یادگاران22، ص85
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📸 لوح| میخواهند یاد شهدا احیا نشود، نگذارید...
🔹رهبرانقلاب:دشمنان میخواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود. تجربه کردهاند که وقتی نام شهدا با عظمت برده میشود، جوان امروز که نه دوره جنگ را دیده و نه دوره امام را وقتی میفهمد که یکجایی در آنطرف منطقه دارند با دشمنان میجنگند، پا میشود میرود حلب، بوکمال، زینبیه، بنا میکند جنگیدن و به شهادت هم میرسد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
در گذر ِ مرگ سرخ ، هر ڪہ تو را دید ، گفت : برگِ گل سرخ را باد ڪجا میبرد ؟! #شهید_امیر_حاج_امینی #
👇فرازی از وصیت نامه
💠«دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد.
ای حسین!
ای مظلوم کربلا!
💠ای شفیع لبیک گویان! ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم (به خواست او) شفاعتم کن و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم و ای خدا... .
💠بسیار بد و ضعیفم و در مقابل گناه، یارای مقاومت ندارم؛ زیرا هنوز نشناختمت و حتی در راه شناختت نیز زحمت نکشیده ام؛ زیرا ضعیف و پایبند به این دنیایم و نمی توانم از خوشی ها و آسایش های محض و پوشالی این دنیا دل بکنم و در راه شناختت سختی کشم؛ سختی ای که پر از شیرینی و لذت است؛ ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیبم نمی گردد.
💠خالقا! تو را به خودت قسم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم، بسیار عاشقم کن.
💠اگر چنین کنی که از دریای رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد.
همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم، برسم به آرزویی
اگر چنین کنی، دیگر هیچ نخواهم؛ چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین کنی، از این بند، رهایی یافته و دیگر به سویت پر... .
خدایا! دل شکسته و مهربانم را مرنجان.
تو خود گفتی که به دل شکستگان نزدیکم؛ من نیز دل شکسته دارم.
💠ای کسانی که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دل نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این وصیت نامه یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند؛ البته در این امر شکی نیست؛ ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنه کار خدا به آرزویش رسیده است.
✨یا رب زِ کرم، بر من درویش نگر
✨هر چند نیَم لایق بخشایش تو
✨بر حال من خسته دل ریش نگر
💠حال که به عینه دیدید، شما را به خدا قسم، عاجزانه التماس و استدعا می کنم بیایید و به خاکش بیفتید؛ زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید و با او آشتی کنید؛ زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. فقط کافی است یک بار از ته دل صدایش کنید؛ دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید؛ دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا می برد، او می برد؛ ولی در این راه، آماده و حاضر به تقبل هر گونه سختی و رنج، همانند مظلوم کربلا حسین و پیامدار او زینب باشید؛ هر چند که سختی و رنج های ما در مقایسه با آنها نمی تواند قطره ای در مقابل دریا باشد. بله، خداگونه شدن، مشقات و مصائب دارد....
شنبه 7/4/65
ساعت 5 بعدازظهر
#بنده_مخلص_و_گنهکار،#امیر_حاج_امینی»
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
🕊🕊غریبه ای آشنا
🕊داستان معروف ترین عکس شهید
همه ما با این عکس خیلی خوب آشنائیم.
هر جا نامی از شهید و شهادت باشد ، حتما این عکس زیبایی که تمام و کمال از مظلومیت خون شهدا و مفهوم عمیق شهادت سخن آشکار می گوید ، را دیده ایم و دلمان عجیب برای غربت شهدا می گیرد.
🍃شهید امیر حاج امینی…
بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله… .
از مظلومیتش همین که هیچ مطلبی را در مورد زندگی نامه اش و یا وصیت نامه اش نمی یابی… .
ولی تاریخ شهادتش ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و محل شهادتش کربلای شلمچه بوده است.
معرفی شهید
خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بیسیم چی. بیسیم چی (شهید) پور احمد…
🍃اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه.
هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های یتیم هم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد…
🍃یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….”
🍃ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام ...
به گفته برادرش:
🍃بعد شهادتش یه نامه به دستمون رسید که چند روز قبل از شهادتش نوشته بود، اولش اینطور شروع می شد: “از اینکه به این فیض عظیم الهی نایل شدم، خدا را بسیار شکر گذارم…..”
دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه من می رم…..
همین دفعه بود که با خوردن یه خمپاره شهید شد.
احسان رجبی، عکاس این صحنه اینطور تعریف می کنه:
🍃بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود؛ آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچه ها بلند شد. برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی، بچه ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد. ۱۰ ، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود؛ همینکه گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم.
🍃 دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تو حال خودشه و داره زیر لب زمزمه ای می کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد….
هیچ وقت فکر نمی کردم که عکسی که می گیرم به این اندازه مشهور شود. خوشحالم از این که این عکس آرامش خاطری است برای همه خانواده های شهدا. آنها که عکس و تصویری از شهادت فرزندانشان ندارند و نمی دانند چه حالی داشته وقی به شهادت رسیده است. وقتی خانواده های شهدا آرامش و زیبایی شهید حاج امینی را می بینند قطعاً تسلی پیدا می کند.
🍃گفته می شود تا کنون هشتصد هزار نسخه از این عکس چاپ شده است اما من نمی دانم، الان مادر این شهید کجاست؟ شنیده ام از تهران کوچ کرده است. پدر شهید، فوت کرده و مادرش در یکی از روستاهای ساوه به سر می برد. نمی دانم آیا کسی به مادر او سر می زند یا نه؟
🍃دوست دارم یک روز با دوربین سراغ این مادر بروم، مادری که فرزندش، با آرامشی ملکوتی، آنچنان زیبا به شهادت رسیده و با تصویرش خیلی ها اگر خودمانی بخواهم بگویم؛ صفا می کنند.
#شهید_امیرحاج_امینی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃دیگه خیالم راحته!
💠هر سال از طرف جهاد تعدادی ماشین قسطی به نیروهای جهاد میدادن. تعداد زیادی ثبتنام میکردن و قرعهکشی معلوم میکرد که ماشینها قسمت چه کسانی میشه. سال شصت و دو بود که اسم ما تو قرعهکشی دراومد و یه پیکان قسطی بهمون دادن. هر ماه مقداری از پولش رو میدادیم تا بالاخره ماشین مال خودمون شد. یادم نمیره روزی که آخرین قسط ماشین رو پرداخت کرد با خوشحالی اومد خونه و گفت: "عطیه، فردا دیگه خیالم راحته که ماشین بیتالمال زیر پام نیست!"
#شهید_سید_محمد_تقی_رضوی
📚یادگاران17، ص82
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهیدی_که_هنگام_مرگ
#به_اماممعصوم_سلام_داد❗️
🌺فرازی از وصیتنامه شهید
والامقام حسینعلی صالحی:
❣اگر جنازه من دست راست آن
❣روے سینہ بود منظورش این
❣است ڪہ من امام حسین(ع)
❣یا امام زمان(عج) را دیده ام
❣و سلام هم ڪردم ڪہ آرزوی
❣بنده برآورده شده است...!
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🏵 الگوی نماز 🏵
⚪️ حتی یک بار دیده نشد پدرم به ما در امر عبادات دستور بدهند و مثلاً بگویند پاشو برو نمازت را بخوان ولی رفتار خودشان که همیشه اول وقت وضو می گرفتند و نماز می خواندند. او الگوی رفتار ما شده بود.
⚪️ البته اگر گاهی می دیدند نمازمان را دیر می خوانیم تذکر می دادند ولی با لفظ چرا نخواندی؟ و... همراه نبود.
📚 سیره شهید دکتر بهشتی، ص80
#نماز_شهیدان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شهدا 💕
🌷🍀🌷🍀🌷🍀
❄حمید به این چیزها خیلی #حساس بود.
به من میگفت« فاطمه ! این چیه که #زنها میپوشند ؟ »
میگفتم « #مقنعه را میگویی ؟ »
⭐میگفت : « نمیدانم اسمش چیه .
فقط میدانم هر چی که هست برای تو که بچه #بغل میگیری و
روسری و چادر سرت میکنی #بهتر از روسریست .😍
دوست دارم یکی از همینها بخری سرت کنی #راحتتر باشی . »
🌼گفتم « من #راحت باشم یا تو #خیالت راحت باشد ؟
#خندید گفت « هر دوش »😂
🍃از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر #هرگز از خودم جداش نکردم ،
تا یادش باشم ، تا یادم نرود او کی بوده ، #کجا رفته ، چطور رفته ، به کجا رسیده..
#شهیدحمیدباکری ❤
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهدای_علم_و_اخلاق
#القصه...
🍃امرار معاش همراه با ایمان!
✍دانشجو بودیم و مخارج تحصیل و امرار معاش، اقتضا میکرد که همزمان با تحصیل، کسب درآمد هم داشته باشیم. مجید تدریس خصوصی برای دانشآموزان دبیرستانی رو انتخاب کرده بود. اما تدریسش خیلی دوام نیاورد و بعد از یه مدت رهاش کرد.
گفتم: "چرا دیگه تدریس نمیکنی؟" گفت: "بعضی از خانوادهها آداب شرعی رو رعایت نمیکنن." بعد ادامه داد:
"آخرین روزی که برای تدریس رفتم، مادرِ یکی از دانشآموزهایی که بهش درس میدادم، بد حجاب بود. چند لحظه پشت در ایستادم تا خودشو بپوشونه، اما دیدم خیلی بیتفاوته. خیلی ناراحت شدم و گفتم: لااقل یه چادر بیارید من خودمو بپوشونم! اینو گفتم و از همونجا برگشتم."
#شهید_دکتر_مجید_شهریاری
📚شهید علم، ص10
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊