eitaa logo
روایتگری شهدا
24.7هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها گریه کن 14.mp3
8.28M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 📌 📍فصل پنجم ص ۹۴ 🍂انسانیت 🍂ناموس 🍂عبا و عمامه 🍂شهادت زن حامله 🍂نذر چهل هفته رفتن به جمکران 🍂توسل 🍂صلوات پشت صلوات 📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 چه زیباست این نام و چه گوش‌نواز یعنے ڪسے ڪه شهادت مے ‌دهد با خویش به درستے راهے ڪه رفته است. 🥀💔 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 🌹‌شهـــید حسن طهرانی مقدم: مسیری که دعای ولی پشتش باشه انتهای آن فتح و نصرت الهی را خواهیم دید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
- از شهید نواب پرسیدن : چرا آرام نمی‌نشینی؟! ببین آیت‌الله بروجردی ساکت است .. نواب گفت : آقای بروجردی سرهنگ است ؛ من سربازم . سرباز اگر کوتاهی کند سرهنگ مجبور میشود بیایید وسط! هر بار کھ امام‌خامنه‌ای دارن میان وسط ، یعنی ما سربازا کم گذاشتیم .. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- صحنه شهادت شهیده زینب کمایی توسط منافقین . منافقینی که الان شعار زن زندگی آزادۍ سر میدن، یه زمانی دختر ایرانی رو با گرھ زدن چادر دور گردنش به شھادت رسوندن..🥺🇮🇷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💔پسرانش‌، همه‌ی زندگی‌اش بود و اینگونه شد که «زن» «زندگی»اش را داد؛ تا ما «آزادی» داشته باشیم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کمی با این شهید آشنا شویم ادواردو_آنیلی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
16.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 موشن‌گرافیک | ادواردو ◽️ ادواردو با چه حقیقتی روبه‌رو شده بود که جان خود را در کنار ثروت و تمام نفوذ خاندان آنیلی فدا کرد؟ ◽️بررسی پرونده قتل شهیدی که تنها وارث کارخانه‌های فیات، مازراتی و باشگاه یوونتوس بود. دشمن را بشناس... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۴۹) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و چهل و نهم:یه اسپک جانانه 🍂یکی از خاطره های ماندگارم از اسارت در همون آسایشگاه ناصر ماجرای اسپک زدن در خواب بود. تعدادی از بچه ها برای بیدار شده بودن و داشتن نماز می خوندن. من هنوز خواب بودم و در عالم رؤیا حسابی غرق شده بودم و خواب می دیدم  با تعدادی از بچه ها  در یه تیم دارم می کنم و من اسپک زن تیم بودم. 📌یکی از بچه ها توپ رو برام بلند کرد و منم بلند شدم و محکم کوبیدم سرِ توپ . اسپک زدن من همان و نقش بر زمین شدن یکی از دوستانم که از بچه های شمال بود و داشت نماز صبح می خوند همون. از شدت اسپکی که کوبیدم بودم پسَ گردن اون بنده خدا از خواب بیدار شدم. 📍ای داد بیداد اسپک رو بجای توپ زده بودم پس گردن دوستم. سرشو برگردوند سمت من که پشت سرش بودم و گفت چرا می زنی رحمان. من که از خواب پریده بودم و هنوز چشمام پر از خواب بود، خیلی عادی گفتم ببخشید داشتم تو خواب اسپک می زدم. گفت چی داری می گی؟ زدی پسِ گردن من و اون وقت میگی داشتم اسپک می زدم!. ⚡من نمی دونستم بخندم یا ازین که زدم بودم پس گردنِ دوستم شرمنده باشم. به هر حال بوسیدمش و عذرخواهی کردم، ولی ناخودآگاه تا مدتها هر وقت ایشون و پشت گردنش رو میدیدم خنده ام می گرفت و سعی می کردم ایشون خنده ی منو نبینه و یادش نیفته. این قضیه دستمایه طنز و خنده ی چند نفری شده بود که شاهد ماجرا بودن و دیده بودن که چجوری من بلند شده بودم و یه اسپک جانانه زده بودم پشت گردن ایشون... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯