#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_چهاردهم
💚مردی پرفايده و كم هزينه❤️
💕 #اهل_كار ۱🍃
✔️راوی:دوستان شهيد
👈بعضي از دوستان حتي برخي از بچه هاي#مذهبي را ميشناسيم كه #اخلاق خاصي دارند!
⚘@pmsh313
🍂كارهايي كه بايد انجام دهند با كندي پيش ميبرند. جان آدم را به لب ميرسانند تا يك#حركت_مثبت انجام دهند.
🍂اگر كاري را به آنها واگذار كنيم، به انجام و يا اتمام آن #مطمئن نيستيم.
دائم بايد بالای سرشان باشيم تا كار به خوبي#تمام شود.
⚘@pmsh313
🍂اين #معضل در برخي از نهادها و حتي برخي #مسئولان ديده ميشود.
🍂برخي افراد هم هستند كه وقتي بخواهند كاري انجام دهند، از همه ي عالم و آدم#طلبكار ميشوند.
🌷@shahidabad313
🍂همه ي امكانات و شرايط بايد براي آنها#مهيا شود تا بلكه يك#تحرك كوچكي پيدا كنند.
☀️#امير_المؤمنين_علي (علیه السلام) در بيان احوالات يكي از دوستانشان كه او را#برادر خود خطاب ميكردند فرمودند: او#پر_فايده_و_كم_هزينه بود.
⚘@pmsh313
🌼اين عبارت#مصداق_كاملي از روحيات🌷#هادي_ذوالفقاري به حساب مي آمد.
🌷#هادي به هرجا كه وارد ميشد#پر_فايده بود.
#اهل_كار بود. به كسي#دستور نمي داد. تا متوجه ميشد كاري بر#زمين_مانده،#سريع وارد#گود ميشد.
⚘@pmsh313
🌼بارها ديده بودم كه توي#هيئت يا🕌#مسجد، كارهايي را انجام ميداد كه كسي سراغ آن كارها نميرفت؛ كارهايي مثل#نظافت و#شستن ظرفها و...
🌷@shahidabad313
🌿من#شاهد بودم كه برخي دوستان مسجدي ما به دنبال#استخدام_دولتي و#پشت_ميز_نشيني بودند و ميگفتند تا#كار_دولتي براي ما فراهم نشود#سراغ_كار ديگري نميرويم.
⚘@pmsh313
🌴آنها شخصيتهاي#كاذب براي خودشان درست كرده بودند و ميگفتند خيلي از كارها در#شأن_ما نيست!
اما🌷#هادي اينگونه نبود.#شخصيت_كاذب براي خودش نميساخت.
⚘@pmsh313
💥او براي رهايي از بيكاري كارهاي زيادي انجام داد. مدتها با#موتور، كار#پيك انجام ميداد. در#بازار_آهن مشغول بود و...
💎ميگفت:
در#روايات_اسلامی#بيكاري#بدترين_حالت_يك_جوان به حساب مي آيد.#بيكاري هزاران#مشكل و#گناه و ... را در پي خود دارد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
👈#متن_وصیت_نامه:
🌷#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_چهاردهم
💢#خطاب به خانواده شهدا(۲)...
💎عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوهگر کنید، بهطوری که هر کس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خوِد شهید را احساس کند، با همان#معنویت،#صلابت #خصوصیت.
💎خواهش میکنم مرا#حلال کنید و#عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان ادا کنم، هم#استغفار میکنم و هم#طلب_عفو دارم.
💎#دوست دارم جنازهام را#فرزندان_شهدا بر دوش گیرند، شاید به#برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد#عنایت قرار دهد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_چهاردهم
💚شکست قهرمانانه❤️
🌟قهرمان ص۳۴
✔حسين الله كرم
🍁@pmsh313
💚ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي❤️
💚#قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت❤️
💚چگونه با وجود حریف از پا آسیب دیده در کشتی شکست خورد؟❤️
🍁@shahidabad313
🌟مسابقات قهرماني ۷۴ کيلو باشگاهها بود.🌷#ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب #تمرين کرده بود. اکثر حريفها را با#اقتدار شکست داد.
🌟اگر اين مســابقه را ميزد حتمًا در فينال قهرمان ميشــد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد!
🌟آن ســال ابراهيم مقام سوم را کســب کرد. اما سالها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند.آن آقــا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف مي کــرد. همه ما هم گوش مي کرديم.
🍁@pmsh313
🌟تا اينکه رســيد به ماجراي آشــنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر ميگردد به نيمه نهائي کشتي باشگاهها در وزن ۷۴ کيلو
🌟قرار بود من با ابراهيم#کشتي بگيرم.اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض مي کرد! آخر هم نگذاشــت كه ماجرا تعريف شود!
🌟روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه ميشه قضيه #کشتي خودتان را تعريف کنيد.او هم نگاهي به من کرد. نََفس عميقي کشــيد وگفت: آن سال من در نيمه
نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديدًا آسيب ديد.
🍁@shahidabad313
🌟به ابراهيم که تا آن موقع نميشــناختمش گفتم: رفيق، اين پاي من آســيب ديده. هواي ما رو داشته باش.#ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چشم.
🌟بازيهاي او را ديده بودم. توي كشــتي اســتاد بود. با اينکه شــگرد ابراهيم فن هائي بود که روي پا ميزد. اما اصلا به پاي من نزديک نشد! ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به#فينال رفتم.
🌟ابراهيم با اينکه راحت ميتونســت من رو شکست بده و#قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد.بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاري كرد كه من برنده بشــم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون #قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت.
🍁@shahidabad313
🌟ولي من خوشــحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال، بچه محل خودمون بود. فکر مي کردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن.
🌟اما توي#فينال با اينکه قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقًا با اولين حرکت همان پاي آســيب ديــده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم.
🍁@pmsh313
🌟آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهيم#قهرماني بود. از آن روز تــا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديده ام.
🌟خدا را هم #شکر مي کنم که چنين رفيقي نصيبم کرده.صحبتهايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبتهايش فکر مي کردم.
🌟يادم افتاد در مقر ســپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند:
(ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي)
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#زندگینامه_شهید_محسن_حججی
#قسمت_چهاردهم
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
⚡﷽⚡
♦️#شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد.
بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای #فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "😉
⚡با این وجود، یکبار پیشنهاد #سپاه رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی.
⚡اما اگه به دنبال #شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌
⭐این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد.
افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍
در به در دنبال #شهادت بود.😇💚
.
°°°°°°°°°
⭐سپاه قبولش نمی کرد.😢
بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐
برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮
خیلی این طرف و آن طرف رفت.
آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻
این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩
آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗
آخر سر قبولش کردند.😇🤗
خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم #گلزارشهدا سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
تنها گریه کن 14.mp3
8.28M
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🏷 کتاب #تنها_گریه_کن
📌#قسمت_چهاردهم
📍فصل پنجم ص ۹۴
🍂انسانیت
🍂ناموس
🍂عبا و عمامه
🍂شهادت زن حامله
🍂نذر چهل هفته رفتن به جمکران
🍂توسل
🍂صلوات پشت صلوات
📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر#شهید_محمد_معماریان
🔸️#فانوس
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
Salam bar Ebrahim14.mp3
6.15M
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🏷 کتاب #سلام_بر_ابراهیم
🌷#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
🌷#شهید_ابراهیم_هادی
🍂#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
🍂#قسمت_چهاردهم
💚رقابت زيبا همراه با رفاقت ص ۷۲❤️
💚نماز اول وقت❤️
💚بیدار نگه داشتن بچه ها برای قضا نشدن نماز صبح آنها❤️
💚اهل بیداری سحر و نماز شب❤️
💚نگاه پدر،آشتی با خدا❤️
♻️توپ را در دســتش گرفت. آمد بزند که صدائي آمد. الله اكبر... ندای#اذان_ظهر بود. تــوپ را روي زمين گذاشــت. رو به قبله ايســتاد و بلند بلند اذان گفت.
♻️در فضاي دبيرستان صدايش پيچيد. بچه ها رفتند. عده اي براي وضو، عده اي هم براي خانه.او مشــغول نماز شــد. همان جا داخل حياط. بچه ها پشت ســرش ايستادند.جماعتي شد داخل حياط همه به او اقتدا كرديم.
♻️نماز كه تمام شــد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتي زيباست كه با رفاقت باشد.
🔺️محور همه فعاليتهايش نماز بود. ابراهيم در ســخت ترين شرايط نمازش را اول وقت مي خواند. بيشــتر هم به#جماعت و در#مســجد.
🔺️بارها در مسير سفر، يا در جبهه، وقتي#موقع_اذان مي شد، ابراهيم#اذان مي گفت و با#توقف_خودرو، همه را تشويق به نماز جماعت مي کرد.
📝 کتاب سلام بر ابراهیم، زندگینامه ای مختصر و بیش از شصت خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر ابراهیم هادی است،مردی که با داشتن قهرمانی ها، پهلوانی ها، رشادت ها، مروت ها و... با دریافت مدال شهادت کمال یافت.
🔸️#فانوس
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
31.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مجموعه کلیپ های دعوت به بهشت در خصوص دعوت#کودک و #نوجوان به نماز
💢شیوه برجسته سازی الگوی خوب مثل شهدا
#دعوت_به_بهشت
#قسمت_چهاردهم
🍏#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
☜【کلید های تربیتی】
✅ @klidha
┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_چهاردهم
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
♻️«لشکر 58 تکاور ذوالفقار و عملیات کربلای 6»
🔸️خـدا را شـاكر
بودم كه آموزشهاي بسيار پيچيده و سخت مانند دورة تكاور و كوهستان، جنگ
در كوهستان، عمليات چريك و ضدچريك، اطلاعات رزمي و ضـداطلاعات را در
آموزشگاه هاي مختلف رزمي ارتش پـشت سـر گذاشـته بـودم و ايـن رنـج هـا و
سختي ها، موجب خدمات سودمندي به يگان سازماني ام بود.
🔹️در آن زمان، من به عنوان مسئول واحد اطلاعات و عمليات يگان و بنا به
دستور قرارگاه عملياتي غرب، مسئوليت طرح ريزي عمليات نفوذي مجدد به
عمق خاك دشمن، براي بر هم زدن آرايش نظامي خط دفاعي دشمن در منطقة
نفت شهر را به عهده داشتم.
💥بر همين اساس، حدود 20روز متوالي با استفاده از متخصصان امور اطلاعاتي مانند مفسر عكس هوايي، مترجمان عربي، متخصص
ترتيب و تركيب نيرو، ديده بان توپخانه، رابط هوايي و همچنين با تلاش مضاعف
گروه هاي زبدة گشتي شناسايي و گشتي رزمي، تحركات دشمن در منطقه را
زير نظر داشتيم و اطلاعات رزمي را در اتاق جنگ كه محل شبيه سازي منطقة
عمليات بود، پياده ميكرديم.
🔹️اين كار باعث ميشد طرح ريزي حملة آتي و
توجيه فرماندهان يگانهاي مختلف رزمي، روشن و قابل درك شود. اين كار
يكي از روشهاي بسيار مناسب و حياتي براي يگان رزمي بود و همواره مورد
تأكيد نظريه پردازهاي جنگها بوده است.
🔸️براي انجام مأموريت شناسايي، شبها
با همت و قدرت تكاوران، به طرف نيروهاي دشمن مي رفتيم. در آن لحظات
حياتي كه حساس ترين لحظه ها بود، يك رزمندة شجاع با كسب آموزش هاي
سخت تكاوري و با حركات موزون و سنجيده، بسيار آهسته به دشمن مسلح و در
كمين نشسته نزديك ميشد. هيچ جنبده اي از ديد تكاوران تيزبين دور
نمي ماند؛ چرا كه كار گشتي رزمي، درگيري آني، بكاو و بكش و تصرف هدف بود نیاز به تذکر و تاکید زیاد نبود...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
Pesaram hosein 14.mp3
7.02M
📚 #کتاب_صوتی 🔊
🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
📚 کتاب #پسرم_حسین
✍نویسنده: فاطمه دولتی
♻️#قسمت_چهاردهم
📝 پسرم حسین، روایت زندگی شهید حسین مالکی نژاد به روایت مادر است، که از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است.
🍃این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن ۱۲ سالگی وارد جنگ می شود و برایش قضایای مختلفی اتفاق می افتد به تصویر بکشد.
🍁دروازه کاشان
🍁نوحه خوانی
🍁روضه خوانی
🍁گریه های شب
✨ برنامه #فانوس، خوانش کتاب های دفاع مقدس
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯