eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۹۰) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و نود:چهار دونه و نصفی! ♦️شبهای جمعه به جای آب‌گوشت شام، خورش لوبیا داشتیم و هر دو نفر توی یه بشقاب می خوردیم. اون وقتها من و صادق‌زاده هم غذا بودیم. شام رو که گرفتیم دیدیم تو ظرف ما کلاً نُه دونه لوبیا هست. نه این که به ما کم داده باشن. اتفاقا مسؤل غذا خیلی عادلانه تقسیم می‌کرد ، ولی دیگه کرَم و سخاوت بعثیها در همین حد و اندازه بود. 🔸️روزی چند دونه بیشتر و روزی دیگه چند تا کمتر. چهارتا من برداشتم و چهارتا علی. یه دونه لوبیا مونده بود و هی به هم تعارف می‌کردیم. من به شوخی گفتم ببین علی آقا من بزرگ‌ترم و ایثارم بیشتره. امشب میخام ایثارمو به نمایش بزارمو نصف لوبیا رو بهت ببخشم. بخور نوش جونت. یکی سیر بشه بهتره تا هر دو مون گشنه بمونیم. علی هم با دو انگشتش لوبیا رو ورداشت انداخت بالا. تا مدتها سرِ به سر علی میذاشتم که ببین چه رفیق ایثارگری داری! اون شب من گشنه سرمو زمین گذاشتم و نصف لوبیام رو به تو بخشیدم که تو سیر بخوابی. علی هم می‌گفت! بابا کچلم کردی با اون نصف لوبیا. آخه یه نصفه چطور میتونه آدم رو سیر کنه و خلاصه این جر و بحث و استدلال ما ادامه داشت تا سوژه بعدی گیرمون بیاد. 🔹️یکی از چیزهای خنده‌دار زمان اسارت، سهمیه‌بندی خرما یا انگور بود که چند ماه یه بار با کلی منت گذاشتن بر سرِ بچه‌ها به ما می‌دادن. وقتی سهمیه بین آسایشگاه‌ها تقسیم می‌شد‌، انگار بین چند خانواده دو سه نفره تقسیم می‌کردن. اونقدر کم بود که مسئول تقسیم غذا خوشه‌ها رو دونه می‌کرد و به هر نفر، چیزی در حدود ده یا دوازده دونه انگور بیشتر نمی‌رسید. خرما هم نهایتش سه چهار دونه بود. 📌قسمت خنده‌دارش این بود که گاهی، وقت تقسیم میوه‌هایی مانند انگور و پرتقال می‌پرسیدن که شما همچین چیزایی توی ایران دارید یا تا حالا خوردین؟!! نمی‌دونم چی تو گوش این بینواها خونده بودن که کشور و مردم ایران رو با اون همه وفور نعمت مثل سومالی و اتیوپی می‌دیدن و حتی بدتر! بچه‌ها به هم نگاه می‌کردن و با پوزخند به هم می‌گفتن والا گاوهای ما تو ایران از اینها نمی‌خورن تا چه برسه به ما. گاهی به خاطر همین پوزخندا یکی دو نفر زیر کتک می‌رفتن. 📍این بندگان خدا اونقدر توی جهالت و بی‌خبری خودشون دست و پا می‌زدن که چشم و گوش بسته هر چه از رادیو و تلویزیون‌شون علیه ایران پخش می‌شد رو باور می‌کردن. وقتی کمی وضع عادی‌تر شده بود و بعضی از بچه‌ها از انواع میوه‌ها و وسایل لوکس تا رفاهیات ایران و وضع عمومی و معیشت خانوارهای ایرانی براشون تعریف می‌کردن‌، نزدیک بود دو تا شاخ از کله شون بزنه بیرون . اکثرا هم باور نمی کردن و فکر می‌کردن بچه ها دارن گزافه‌گویی می‌کنن و میخان اونها رو دق بِدن. 💥وقتی کسی می‌گفت: مثلاً اکثر خونواده های ایرانی یخچال‌، تلویزیون، تلفن، فرش، ماشین لباس‌شویی دارن و قیمت گوشت، مرغ، برنج و حبوبات و میوه‌جات اینه و متوسط درآمد خانوار ایرانی این‌قدره، براشون تازگی داشت و فکر می‌‌کردن ما داریم دستشون میندازیم...  ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
🔵فاطمه(س) 🔸️قسمت هفتم ⚡در میان پیامبران و دیگر اولیای الهی، حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) الگوی بی‌نظیری برای عملیاتی کردن اقسام گوناگون جهاد است؛ زیرا نمونه‌های زیادی از هر چهار نوع جهاد، در زندگانی کوتاه ایشان وجود دارد که برخی از آن‌ها از نظر می‌گذرانیم: ۴. 🔸️فاطمه(سلام الله علیها) و جهاد اصغر 🔹️گفتگویی که در واپسین روزهای حیات زهرای مرضیه(سلام الله علیها) با امیرمؤمنان علی(علیه السلام) صورت گرفت، بیانگر اوج جهاد آن بانو در خوب شوهرداری و حفظ کانون خانواده است: 📌فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: «يَا ابْنَ عَمِّ! مَا عَهِدْتَنِي‏ كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي؛ ای پسرعمو! در طول مدتی که با من زندگی کردی، مرا دروغگو و خائن نیافتی و هرگز با تو مخالفتی نداشتم». امام علی(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَكِ غَداً بِمُخَالَفَتِي‏؛  پناه بر خدا (که تو با من بدرفتاری کرده باشی). تو خداشناس‌تر و نیکوکارتر و باتقواتر و شرافتمندتر و خداترس‌تر از آن هستی که فردا (ی قیامت) نسبت به مخالفت با من، توبیخت کنم».  ⚡امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در سخن دیگری اوج رضایت خود از زهرای مرضیه(سلام الله علیها) را این‌گونه بازگو کرده است:  فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ‏ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ‏؛ به خداوند سوگند! من هيچ‌گاه فاطمه(سلام الله علیها) را خشمگين و ناراحت نكردم تا از دنيا رحلت كرد. فاطمه(سلام الله علیها) هم مرا خشمناک نكرد و از من نافرمانى ننمود. هر گاه به چهره فاطمه(سلام الله علیها) نگاه مى‌كردم، غم و غصه‌هایم از بین می‌رفت.  💢فهرست منابع 22.    مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی،  1403ق. 23    المرعشی التستری، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، چاپ اول، قم: مكتبة آية‌الله المرعشى النجفى،  1409ق‏.  24.    معهد باقر العلوم، موسوعة کلمات فاطمة الزهراء، چاپ اول، قم: معهد باقر العلوم، 1393ش.   25.    مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، چاپ اول، قم: کنگره شیخ مفید،  1413ق.  26.    ورام بن أبیفراس، مسعود بن عیسی، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام‏، چاپ اول، قم: مکتبة فقیه، 1410ق. 🏴 🔸️ 🔸️ ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 😍 خاطره «هم بازی بچه ها» گوشه ای از خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی 🇮🇷 ✍برگ های پاییزی،حیاط را پر کرده بودند. بابا یک عبای پشمی قهوه ای رنگ انداخت روی دوشش و رفت سراغ نوه ها که داشتند توی حیاط بازی می کردند.هر وقت می رفتیم خانه شان با نوه هایش هم بازی می شد! می شد یکی مثل خودشان. پرده را کنار زدم و از پنجره بیرون را نگاخ کردم.بابا خوابیده بود کف حیاط و بچه ها برگ های زرد و نارنجی را ریخته بودند روی سر و بدنش.ذوق زده می خندیدند و شادی می کردند.بابا فرمانده نظامی بود و ذات کارش خشن و زمخت؛ولی لطیف بود و خوش قلب و مهربان. 💢 💢 📚 منبع: کتاب ص ۱۳۲ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
AUD-20210806-WA0000.mp3
8.72M
🌴چشمات که بسته میشه ♦️میلرزه تن زینب 🎤 🥀 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 سرمان رفت که حجاب نرود 🔹دست‌نوشته‌ معنادار در مراسم امروز تشییع شهدای گمنام در تهران ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Salam bar Ebrahim17.mp3
6.37M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 🌷 🌷 🍂 🍂 💚برخورد با دزد ص ۷۷❤️ 💚بوسیدن پیشانی اسیر عراقی و عذرخواهی از او ص۸۹❤️ 💚حلال مشكلات ص ۹۲❤️ 📍براي لحظه اي همه ســاكت شــدند. ابراهيم از كنار ســتون اسرا جلو آمد. روبــروي جــوان ايســتاد و يكي يكي اســلحه ها را از روي دوشــش به زمين گذاشت. بعد فرياد زد: برا چي زدي تو صورتش؟! 📍جوان كه خيلي تعجب كرده بود گفت: مگه چي شده؟ اون دشمنه. ً او دشمن بوده، اما الان ابراهيم خيره خيره به صورتش نگاه كرد و گفت: اولا اســيره، در ثاني اينها اصلا نمي دونند براي چي با ما مي جنگند. 📍حالا تو بايد اين طوري برخورد كني؟! جوان رزمنده بعد از چند لحظه ســكوت گفت: ببخشيد، من كمي هيجاني شدم. بعد برگشت و پيشاني را بوسيد و معذرت خواهي كرد. 📍اســير عراقي كه با تعجب حركات ما را نگاه مي كرد، به ابراهيم خيره شد. نگاه متعجب اسير عراقي حرفهاي زيادي داشت! 📝 کتاب سلام بر ابراهیم، زندگینامه ای مختصر و بیش از شصت خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر ابراهیم هادی است،مردی که با داشتن قهرمانی ها، پهلوانی ها، رشادت ها، مروت ها و... با دریافت مدال شهادت کمال یافت. 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا