#شلوار_یخ_زده_و_پاهای_خونی
🔹آخرین مسئولیت شهید پلارک، فرمانده دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی میدانست که او مجروح شده است.
🔸اگر کسی در باره حضورش در جبهه سوال میکرد، طفره میرفت و چیزی نمیگفت
🔹یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم. زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:" اگر یک نفر مریض بشود. بهتر از این است که همه مریض شوند."
🔸یکی یکی بچهها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود
#شهید_احمد_پلارک
#شهیدی_که_مزارش_آکنده_از_بوی_عطر_است
🌷یادش با ذکر #صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸 پیشنهاد جالب شهید باقری برای افزایش مهر و محبت
#متن_خاطره
اگر بینِ بسیجیها حرفی میشد ، میگفت: «برای این حرفها به همدیگر تهمت نزنید، این تهمتها فردا باعثِ تهمتهای بزرگتر میشود؛ اگر از دستِ هم ناراحت شدید، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید: "خـدایا! این بنـده ی تو حواسش نبود ، من از او گذشتم ، تو هم از او بگذر..." اینطور مهر و محبت بینِ شما زیاد میشود...»
📌خاطرهای از زندگی سردار شهید حسن باقری
📚منبع: یادگاران۴ «کتاب شهیدباقری» صفحه ۳۰
#دوستی #گذشت #شهیدباقری #آشتی #تهمت #غیبت #بسیجی #محبت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهید_امیر_ناصر_سلیمانی
✍پیکرش را با دو #شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه میگفت: یکیشان آمد به خوابم و گفت: جنازهی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید! از خواب بیدار شدم.
💢 هر چه فکر کردم کدامیک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازهها رو تحویل بدیم که شب دوباره #خواب_شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. اینبار فوراً اسمشو پرسیدم. گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازهها. روی سینه یکی شان نوشته بود « #شهید امیر ناصر سلیمانی». بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانوادهاش در تدارک مراسم #ازدواج پسرشان بودند؛
🍀 شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره.
#شهید_امیرناصر_سلیمانی
📚منبع : کتاب فرمانده، فرمان قهقهه، ص36 .
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۵۰
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#مقر_زرهی #انار #سوریه
✍باحججی و پویا ایزدی رفتیم روستای سابقیه ویک #مقر_زرهی راه انداختیم.
دیدم زمین های اطراف روستا، #انارهای رسیده و خوشمزه ای دارد.
♻️یک بغل چیدم و بردم برای بچه ها. همه خوردند الا حججی. هر چه تعارف زدیم گفت نمی خورد.
♨️ گفتم: این زمین ها چند سال دست مسلحین بوده: کسی آب نداده پاشون،خودشون رشد کردن،الانم اگه نخوریم می ریزه پای درخت و خراب می شه. نمی خوایم که ببریم نجف اباد!
🍀راوی:حمید رضا جهانبخش،همرزم شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۵ ص ۲۶۵
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌷مجید ۱۵ساله بود که اقا مهدی او را با خودش برد جبهه. ما از فعالیت های اقا مهدی زیاد می شنیدیم اما از مجید نه.
🌷انگار که در ابرها زندگی می کرده که هیچ اسمی از او نیست.هیچ وقت حاضر نشده از او فیلمی و مصاحبه ای بگیرند.
🌷با اینکه در اطلاعات عملیات لشکر بوده و مدام هم جبهه بود.از این پنج سال جبهه مجید جز رنگین کمانی کم رنگ چیزی باقی نمانده. مجید دلش می خواست بی نام و خالصانه باشد که همین طور هم شد. 🌈 مثـلِ رنگیــــن کمــان 🌈
#شهید_مجید_زین_الدین🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍همراه حاج حمید به روستا برای انجام كاری رفته بوديم كه چون با عجله از روستا برگشتیم کت حاج حميد در روستا جا ماند. کیف پول حاج حمید هم در کت شون بود. مقداری از مسافت رو رفته بودیم که ماشین نزدیک محل زندگی خاله(مادر حاج حمید ) بنزین تمام کرد من به حاج حمید پیشنهاد دادم شما برو خونه خاله مقداری پول بگیر تا بنزین تهیه کنیم منهم کنار ماشین هستم تا شما برگردید.حاج حمید با ناراحتی به من گفت یه چیز به شما میگم این رو آویزه گوشتان کنید هیچوقت خودتان را نیازمند کسی غیر خدا نکنید حتی اگر نیازمند شوید ...و فقط از خدا بخواهید و به خدا توکل کنید...من با تعجب گفتم عجب حرفی میزنید اگر ما الان از کسی کمک نگیریم خدا برای ما بنزین میفرسته؟ ؟؟حاج حمید گفت بله اگر به خدا توکل کنی.....حاج حمید از ماشین خارج شد و در کاپوت ماشین رو بالا زد و نگاهی به آب و روغن ماشین انداخت مدتي گذشت ناگهان متوجه شدم که یه ماشین کنار پای حاج حميد ترمز کرد.یکی از دوستان حاج حمید بود که با دیدن حاج حمید ترمز کرده بود وقتی اطلاع پیدا کرد ماشين بنزین تمام کرده سریع مقداری بنزین به باک ماشین ریخت و ما توانستیم به خانه خود در زیتون کارمندی برویم.در مسیر خانه حاج حمید گفت دیدی اگر به خدا اعتماد کنی و توکل داشته باشی خدا خودش وسیله شو جور میکنه ؟؟؟به نظر شما الان بهتر شد یا اینکه من میرفتم دست دراز میکردم؟ ؟؟و جمله معروفش که همیشه به من و بچهها میگفت در عین نیازمندی، بی نیاز باش!!#شهيدمدافع_حرم #شهيدحميدتقوي #شهيدسيدحميدتقوي #حميدتقوی #سردارسپاه #ابومريم #حشدالشعبي #عراق#سامرا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidaba
Mazyar Fallahi - Leila (128).mp3
4.86M
🎵 این نامه رو لیلا فقط بخونه
🎤🎤 مازیار #فلاحی
👈تقدیم به #همسران_شهدا
#بسیار_زیبا👌👌
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✨⚘✨⚘✨⚘﷽⚘✨⚘✨⚘✨
باز پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلواتـــ
پنجشنبه ها
برای من یک روز مثل تمام روزهاست ؛
ولی برای او
یک قرار است
و یک دل تنگ 😔
و بوسه ای که هر هفته مینشاند ،
بجای گونه ی پسر ،
به روی سنگ سرد ...
😔😔😭
⚜بر دامن مادر شهیدان صلوات⚜
#یادش_با #صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ #تربیت_نسل_مهدوی
#استاد_شهید_مطهری
🕌 بچه را باید در محیطِ مشوّق #نماز خواندن برد. به تجربه ثابت شده است كه اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد و نماز خواندن جمع را نبیند، به این كار تشویق نمی شود، چون اصلاً حضور در جمع مشوّق انسان است. آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت می بیند، روح عبادت بیشتری پیدا می كند، بچه كه دیگر بیشتر تحت تأثیر است.
🕌متأسفانه كم رفتن ما به مساجد و معابد و مجالس دینی و اینكه بچه ها كمتر در مجالس مذهبی شركت می كنند، سبب می شود كه اینها از ابتدا رغبت به عبادت پیدا نكنند ولی این برای شما وظیفه است. اما اسلام كه می گوید بچه ات را وادار به نماز خواندن كن، نمی گوید آقامآبانه فرمان بده، تشر بزن، دعوایش كن؛ نه، از هر وسیله ای كه می دانید بهتر می شود برای تشویق او به عبادت و نماز خواندن استفاده كرد، شما باید استفاده كنید.
🕌 باید ما با بچه های خودمان برنامه ی مسجد رفتن داشته باشیم تا آنها با مساجد و معابد آشنا بشوند. ما خودمان كه از بچگی با مساجد و معابد آشنا بودیم، در این اوضاع و احوال امروز چقدر به مسجد می رویم كه بچه های ما- كه هفت ساله شده اند، به دبستان رفته اند و بعد به دبیرستان و بعد به دانشگاه ولی اصلاً پایشان به مساجد نرسیده است- بروند. اینها قهراً از مساجد فراری می شوند.
📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج 23
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهدا 🌷
#شهید_سیدمرتضی_آوینی:
حیات قلب در گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم.
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین_ع
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید
✍تا می توانید برای #ظهور دعا کنید که بهترین دعاهاست ،
در بدترین شرایط اجتماعی , اقتصادی ، پیرو ولی فقیه باشید ،
هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی را تنها نگذارید...
مدافع حرم
#شهیدحسین_معزعلامی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍دخترم آرزوی دیدارت را داشتم و دوست داشتم در #تربیت تو کوشش کنم ، لیک #شهادت پدرت بزرگترین راه برای #تربیت تو دخترم خواهدبود.
💢انشاء الله وقتی بزرگ شدی و این #وصیت_نامه را خواندی ، راه پدرت را ادامه دهی … و #اسلام را با #شهادت پدرت تقی بشناسی .از تو خداحافظی میکنم و به خدایت می سپارم .
#شهيد_تقي_جمالي
📚منبع کلام شهدا:اسك دين
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍روز ملاقات نواب با شاه فرا رسيد. محمد جم به نواب گفت: «ملاقات اعلي حضرت تشريفاتي دارد, زمانيكه به نزد ايشان رفتيد, تعظيم كنيد, با سربازهايي كه به شما سلام نظامي ميدهند, به گونهاي برخورد كنيد كه افسرهاي ما دلسرد نشوند؛ ساعت ملاقات شما يك ربع است.»
💢نواب به او پاسخ داد: «لازم نيست شما بگوييد خودم ميدانم.» رهبر فداييان بيتوجه به سخنان وزير دربار در پاسخ سلام افسران در حاليكه دستش را بالا گرفته بود گفت: «سرباز اسلام باشيد, در راه اسلام حركت كنيد.»
شاه در كنار درخت ايستاده بود نواب جلو رفت. محمد جم گفت: «تعظيم كن.» نواب خيلي آرام گفت: «خفه شو.» پس از سلام نواب, شاه به او دست داد و گفت: آقاي نواب صفوي! ما از فعاليتهاي شما در عراق باخبر هستيم.
♻️نواب فوراً پاسخ داد: «براي مسلمان, همه كشورهاي اسلامي يكي است؛ «نجف, ايران, مصر و مراكش» همه جاي دنياي اسلام خاك مسلمانان است. وظيفه مسلمان اين است كه كارش را انجام دهد.» دوباره شاه پرسيد: «آقاي نواب صفوي چه ميخوانيد؟ من شنيدهام شما طلبه هستيد و درس ميخوانيد. ما آمادگي داريم كه هزينه تحصيل شما را تأمين كنيم.» نواب دستش را محكم بر روي ميز كوبيد و گفت: «من درس هستي و سياه مشق زندگي ميخوانم و مردم مسلمان ايران اين قدر غيرت دارند كه اين سرباز كوچك امام زمان عجل الله فرجه را خودشان اداره كنند. اما من به شما نصيحت ميكنم:
اين دغل دوستان كه ميبيني مگسانند گرد شيريني
🌀شما بايد از فلسطين حمايت كنيد. شما با مردم مظلوم و فقير باشيد.»
در همان ديدار با تقاضاي نواب, شاه با يك درجه تخفيف حكم حبس «سيد مهدي » را صادر نمود. پس از پايان وقت ملاقات نواب, شاه به وزير دربار گفت: «اين سيد مثل يك افسر كه با سرباز صحبت ميكند با من صحبت كرد و اصلاً انگار نه انگار شاهي وجود دارد. اين چه كسي بود كه فرستاده بودي اينجا؟»
#شهيد_نواب_صفوي
📚منبع : برگرفته ازپايگاه منبرك
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۵۱
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#شب #سرما #نماز #کوچه_گلی
✍ #شب ها هوا سردبود و بچه ها داخل خانه ها می خوابیدند. نصفه شب که از اتاق بیرون می زدم، می دیدم حججی توی #کوچه_گِلی ایستاده است به #نماز.
💢یک بار گفتم: چرا اینجا توی #سرما؟ برو داخل! گفت اینجا راحت ترم.
هر چه روضه می خواندم که این سرزمین ها آزاد شده و خانه ها غصبی نیست،به خرجش نمی رفت
🍀راوی:حمید رضا جهانبخش،همرزم شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۵ ص ۲۶۵
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊