#وصیت_شهید
✍تا می توانید برای #ظهور دعا کنید که بهترین دعاهاست ،
در بدترین شرایط اجتماعی , اقتصادی ، پیرو ولی فقیه باشید ،
هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی را تنها نگذارید...
مدافع حرم
#شهیدحسین_معزعلامی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍دخترم آرزوی دیدارت را داشتم و دوست داشتم در #تربیت تو کوشش کنم ، لیک #شهادت پدرت بزرگترین راه برای #تربیت تو دخترم خواهدبود.
💢انشاء الله وقتی بزرگ شدی و این #وصیت_نامه را خواندی ، راه پدرت را ادامه دهی … و #اسلام را با #شهادت پدرت تقی بشناسی .از تو خداحافظی میکنم و به خدایت می سپارم .
#شهيد_تقي_جمالي
📚منبع کلام شهدا:اسك دين
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍روز ملاقات نواب با شاه فرا رسيد. محمد جم به نواب گفت: «ملاقات اعلي حضرت تشريفاتي دارد, زمانيكه به نزد ايشان رفتيد, تعظيم كنيد, با سربازهايي كه به شما سلام نظامي ميدهند, به گونهاي برخورد كنيد كه افسرهاي ما دلسرد نشوند؛ ساعت ملاقات شما يك ربع است.»
💢نواب به او پاسخ داد: «لازم نيست شما بگوييد خودم ميدانم.» رهبر فداييان بيتوجه به سخنان وزير دربار در پاسخ سلام افسران در حاليكه دستش را بالا گرفته بود گفت: «سرباز اسلام باشيد, در راه اسلام حركت كنيد.»
شاه در كنار درخت ايستاده بود نواب جلو رفت. محمد جم گفت: «تعظيم كن.» نواب خيلي آرام گفت: «خفه شو.» پس از سلام نواب, شاه به او دست داد و گفت: آقاي نواب صفوي! ما از فعاليتهاي شما در عراق باخبر هستيم.
♻️نواب فوراً پاسخ داد: «براي مسلمان, همه كشورهاي اسلامي يكي است؛ «نجف, ايران, مصر و مراكش» همه جاي دنياي اسلام خاك مسلمانان است. وظيفه مسلمان اين است كه كارش را انجام دهد.» دوباره شاه پرسيد: «آقاي نواب صفوي چه ميخوانيد؟ من شنيدهام شما طلبه هستيد و درس ميخوانيد. ما آمادگي داريم كه هزينه تحصيل شما را تأمين كنيم.» نواب دستش را محكم بر روي ميز كوبيد و گفت: «من درس هستي و سياه مشق زندگي ميخوانم و مردم مسلمان ايران اين قدر غيرت دارند كه اين سرباز كوچك امام زمان عجل الله فرجه را خودشان اداره كنند. اما من به شما نصيحت ميكنم:
اين دغل دوستان كه ميبيني مگسانند گرد شيريني
🌀شما بايد از فلسطين حمايت كنيد. شما با مردم مظلوم و فقير باشيد.»
در همان ديدار با تقاضاي نواب, شاه با يك درجه تخفيف حكم حبس «سيد مهدي » را صادر نمود. پس از پايان وقت ملاقات نواب, شاه به وزير دربار گفت: «اين سيد مثل يك افسر كه با سرباز صحبت ميكند با من صحبت كرد و اصلاً انگار نه انگار شاهي وجود دارد. اين چه كسي بود كه فرستاده بودي اينجا؟»
#شهيد_نواب_صفوي
📚منبع : برگرفته ازپايگاه منبرك
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۵۱
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#شب #سرما #نماز #کوچه_گلی
✍ #شب ها هوا سردبود و بچه ها داخل خانه ها می خوابیدند. نصفه شب که از اتاق بیرون می زدم، می دیدم حججی توی #کوچه_گِلی ایستاده است به #نماز.
💢یک بار گفتم: چرا اینجا توی #سرما؟ برو داخل! گفت اینجا راحت ترم.
هر چه روضه می خواندم که این سرزمین ها آزاد شده و خانه ها غصبی نیست،به خرجش نمی رفت
🍀راوی:حمید رضا جهانبخش،همرزم شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۵ ص ۲۶۵
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کنار_امام_زمان (عج)✨
بعد از شهادتش مادرش تعریف میکرد یک روز که خیلی برایش گریه کردم💔 به خوابم آمد. اما این بار با اجدادش آمد!
گفت ببین. این اجدادم هستند. ایشان هم #امام_زمان هستند😍 شما نمیدونی اینجا جای ما خوب است؟ ما درکنار امام زمان (عج)هستیم. ☺️
راوی پدر شهید مدافع حرم
#شهید_احمد_مکیان🌹
#شهدای_روحانی
📚برگرفته_ازکتاب_سندگمنامی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃همیشه میگفت:
هر چی میخواید از شهدا بگیرید.
🍃 ازشون بخواید براتون #دعــا ڪنن.
من خودم خیلی چیزها از #شهــدا گرفتم
#شهید_محمود_نریمانی🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 یه لقمه نون دستپخت #شهدا
🔹 #شهید_محمودرضا_بیضایی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🍀🌸آهــای رفیـــــق مبــادا در پیــچ و خــم زنـدگـی #شهــــــدا رو فــــراموش کنیــــم🌸🍀
یادمان هست که مدیــون #شهـــیدان هســتیم..
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#آیتممعرفےڪتاب📚
#خطتماس
نویسنده👈محمدرضا بایرامی
انتشارات👈 فاتحان
رمان زیبا و رمزگونهی «خط تماس» بر محوریت ٢ روز پایانی عمر گرانقدر شهید پر افتخار #احمدکاظمی میگذرد. نویسنده با توسل به روشهای رفت و برگشت زمانی و روایتی غیرخطی از طریق ذهنِ شخصیتهای فرعی، سعی دارد خوانندگان را به فصلهایی تماشایی از نقش برجسته آن شهید بزرگوار در دوران دفاعمقدس دعوت کند.
🌿 #برگیازکتاب🔻
سردار نمی دانست حسن باقری این اطلاعات را از کجا می آورد، اما می دانست مو لای درز اطلاعات او نمی رود. حسن طوری از آرایش نظامی دشمن حرف می زد که انگار به دست خود، آن را چیده است. عصر و قبل از اینکه بادهای تنگ غروبی شروع بشود، دو ترکه، سوار موتور شده و همان طور که دربارهٔ حسن باقری حرف می زدند، به سوی تنگه می رفتند. ناگهان سردار در افق سمت سایت ۴چیزی دید و سرعتش را کم کرد. موتور از غرش افتاد. مهدی گفت: چرا وایستادی؟
سردار جواب نداد. جایی را نگاه می کرد. مهدی رد نگاه او را گرفت و دشتی را دید سرخ. سرخ سرخ! تا چشم کار می کرد.
راه، راه هر روزه شان بود. قبلا آن را بارها و بارها دیده بودند اما سرخ ندیده بودند...
#رسانهشهدایےمعرفت
#پیشنهادمطالعه🙏
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍در هیاهوی #زندگی متوجه شدم که چه دویدنهایی که فقط پاهایم را از من گرفت درحالیکه گویی ایستاده بودم ، چه غصههایی که فقط باعث سپیدی مویم شد اما دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد میشود وگرنه ، نمیشود . کاش نمیدویدم ، نه غصه میخوردم ، فقط او را میخواندم
#شهيد_مدافع_حرم_اميرلطفي
📚منبع کلام شهدا:سایت عصر انتظار
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍برادر عبد اللّه قلی پور - كه 13 سال بیشتر نداشت - از جمله نوجوانانى بود كه #توفیق حضور در جبهه پیدا كرده بود. او همراه كتاب و دفترش در منطقه حاضر شده بود و به بچهها خیلى #احترام مى گذاشت. بدون آنكه بچهها از او بخواهند، آب براى آنها مىآورد، ظرفها را مىشست و سنگر را گردگیرى مىكرد. با آنكه هر سنگر شهردار داشت و بچهها به نوبت كارها را انجام مىدادند، اما عبد اللّه #شهردارِ_داوطلب بود. عبد اللّه به دعا و نماز اوّل وقت و جماعت هم بسیار مقید بود. او در والفجر ده به آسمانها #بال گشود.
#شهید_عبد_الله_قليپور
📚منبع : راوى: سید مرتضى هاشمى، ر. ك: در امتداد ديروز، ص 62
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃🌸 اخلاق ناب فرماندهی...
در جمع بسیجیانش می گفت👇
برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما شود، باید #اخلاص داشته باشیم. برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه می خواهد که ما از همه چیزمان بگذریم، و برای اینکه از همه چیزمان بگذریم، باید شبانه روز دلمان و وجودمان و همه چیزمان با خدا باشد. این قدر پاک باشیم که خدا کلّاً از ما راضی باشد. قدم برمی داریم برای رضای خدا، حرف می زنیم برای رضای خدا، شعار می دهیم برای رضای خدا، می جنگیم برای رضای خدا، همه چی، همه چی باید برای خدا باشد که اگر این طور بود، پیروزیم. چه بکشیم و چه کشته شویم، پیروزیم و هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا ندارد.
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#شهدا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸 مسئولین ! لطفاً اینگونه باشید...
#متن_خاطره:
شاید از تنها چیزی که ترس نداشت، مرگ بود. از روز اول جنگ بند پوتین هایش را بسته بود، خودش را به خطر میانداخت تا مجروحین را به عقب بیاورد. حتی جنازه شهدا را مثل پدری دلسوز کول میکرد و میآورد عقب. همیشه می میگفت: " من لیاقت ندارم که فرماندهی این بچهها باشم؛ اینها همگی نماز شب می خوانند، آن وقت من به آنها دستور میدهم؛ من از روی هر کدام از آن ها خجالت می کشم..."
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید حاج عبدالله عربنجفی
📚منبع: پایگاه اینترنتی راسخون
#مسئول #تواضع #شهیدعربنجفی #مدیریتجهادی #خدمترسانی #جهاد
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 مَردُم
🎙 به روایت: حاج حسین یکتا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
عاشقانه های #شهدا
❤️ ماه عسل پس از 12 سال از #ازدواج!
سال 88🗓 سعادت زیارت ضریح شش
🕌 گوشه ی امام حسین(ع)❤️ نصیبمان
شد. از خوشحالی در پوست خود نمی
گنجیدم😍بچه ها را در آن سفر همراه
خود نبردیم👫 آنها را به پدر و مادر
سپردیم و راهی شدیم🛣یک سفر
عاشقانه زیبا💞
در این سفر توجه های زیاد جلیل👀 و
محبت های فراوانش💝 نسبت به من
باعث شد تا تمام افراد کاروان فکر کنند
که ما برای ماه عسل 🌙💍به کربلا آمده
ایم . خنده ام😆 گرفته بود که بعد از
12 سال زندگی مشترک👨👩👧👦💞 همه این
فکر💭 را می کنند.
✍ همسر شهید جلیل خادمی
#درست_انتخاب_کنیم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
پدر شهیدان عرب سرخی دار فانی را وداع گفت
🌷«حسین عرب سرخی»، پدر شهیدان محسن، مجتبی و محمدرضا عربسرخی دار فانی را وداع گفت و به دیدار فرزندان شهیدش رفت.
🌷مراسم تشییع پیکر آن مرحوم صبح روز یکشنبه (۹۸/۹/۲۴) ساعت ۹ از مقابل مسجد فائق واقع در میدان شهدا خیابان هفدهم شهریور خیابان شهید فیاض بخش برگزار خواهد شد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهیدی_که
#پرچم_آقارا_باخون_خودرنگ_کرد
✍محمـدجـواد توی تبلیغـات بود
و نقـاشی می ڪشید قـرار شد
بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن ( ع ) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه.
♦️نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن #پــرچــم_حــرم امام حسين( ع ) گفت؛
♦️حیفه این پرچم باید با #قـرمـز_خـونی_رنـگ_بشـه...
♦️هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود
ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید،
♦️بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره
به سر محمدجواد خـورده
و #خــون_ســرش دقیقا به
#پــرچـم حــرم امام حسین (ع) #پــاشیــده..😔
#طلبه_شهید_محمدجواد_روزی_طلب
#شهدای_روحانی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❤️ دختران هم شهید می شوند
⚜ جهیزیه
🍂 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر.
🌾 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من.
یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار.
🍂 ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم😓.
همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!».
#شهیده_طیبه_واعظی🌷
🔸تولد 👈 1339
🔸شهادت 👈 فروردین ماه 1356
🔸علت شهادت 👈 به دست ساواک
🔸برگرفته از 👈 کفش های جامانده در ساحل
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊