#خاطره_از_شهدا
✍زمستان سال 64 درتهران زندگی میكردیم. اسماعیل برای گرفتن برنج كوپنی میبایست مسیری را طی كند كه جز ماشینهای دارای مجوز نمیتوانستند از آن محدوده عبور كنند. او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یك كیسه برنج با آن مسافت تقریباً یك كیلومتری برایش زجرآور بود. از او خواستم با خودروی سپاه برود كه نپذیرفت. گفتم: حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد!
🔹گفت: اگر خواستی، همین طور پیاده میروم و گرنه نمیروم.
او كیسه 25 كیلویی برنج را روی دوشش نهاد و یك نایلون هم پر از چیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد؛ اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده كند.
#شهید_اسماعيل_دقايقي
📚منبع : راوی: همسر شهید اسماعیل دقایقی، ر. ك: بدرقه ماه، ص 96
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
ebook7738[www.takbook.com].pdf
417K
معرفی_کتاب_شهدایی
🦋کتاب #مهاجر_کوچک۱ (براساس زندگی #شهید_اسماعیل_دقایقی )
#معرفی_کتاب
#دانلود_کتاب
#پیشنهاد_دانلود
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊