eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍بچه های دیگه شاید فقط تو همین دانشكده خوندن ایشون رو دیده باشند. ولی من در کوهستان هم دیدم. تا شد، سریع را پیدا کرد و ایستاد به نماز. 📚کتاب شهید علم، ج ۱،ص۵۹ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍سر مراسم عقد، هنگام ظهر، ایشان بلند شد، وضو گرفت و شروع به خواندن نماز کرد. یكی از آشنایان که آنجا بود به من گفت: او برای تو همسر نمی شود برای اینكه کسی که این قدر مقیّد باشد، هیچ موقع مال این دنیا نیست. بدان که می شود. سید حسین دولتی 📚اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و ۳۲۰۰۰ شهید استانهای خراسان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۲۹ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍...ده روزی مانده به عید نوروز ۹۶.آمد که جایی سراغ نداری در وقت های بایستم کار کنم؟ گفتم:اتفاقا این که کار می کنم.نیرو می خواد. 🍀خب اگر من بودم قاعدتا برایم مهم بودکه چقدر حقوق می دهد، می کند یا نه وساعت کاری اش به چه شکل است.اولین سوالش این بود:سر ظهر می ذاره برم بخونم؟تا بعد از سیزدهم عید آمد مغازه. راوی:مجید صالحی،دوست شهید 📚 فصل ۳ ص ۱۸۲ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🖋 #برگی_از_خاطرات شهید دوچرخه ای داشت و با آن به مسجد جامع نجف آباد می رفت و نمازهای خود را #اول_وقت می خواند.وقتی از او سوال شد که چرا این راه طولانی را طی می کنی ، ایشان جواب داد: هر چه جمعیت نماز جماعت بیشتر باشد، فضیلتش هم بیشتر است، نماز در مسجد جامع شهر ، حال و هوای دیگری دارد.او اتاق کوچکی داشت .فانوس کوچکش را خودش درست کرده بودو نیمه شبها بیدار می شدو نماز شب می خواند.راز و نیازی با سوز و اشک چشم داشت.این عشق به عبادت را خانواده اش بصورت تصادفی دیدند. این شهید بزرگوار هر گاه می خواست وارد منزل شود یا خارج شود، اگر نامحرمی درب منزل یا کوچه بود، آنقدر صبر می کردتا برود.وی بسیار چشم پاک بود به حدی که هر گاه خواهر یا مادرش در خیابان از کنار او رد می شدند، آنها رانمی شناخت و متوجه آنها نمی شد.او بسیار به مسئله ی #حجاب توجه داشت و در نامه هایش به این مورد اشاره می کرد. 🌹 #شهید_رضا_رضایی #نماز_اول_وقت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۱ 🍀یک ویژگی لازمِ نیروی انقلابی از نظر #شهید_باقری #متن_خاطره: ✍سـوار بلدوزر بودیم و داشتیم می‌رفتیم خـط. عراقیها همه جـا رو می‌کوبیدند. حسـن‌آقا تا صـدای #اذان رو شنیـد،گفت: نگهدار تا #نمـاز بخـونیم.گفتیم: تـوپ و خمپـاره میـاد ، خطر داره ؛ اما حسـن‌آقا گفت: کسی که میـاد جبهه ، نباید #نماز_اول_وقت رو ترک کنه... 📌خاطره‌ای از زندگی سردار #شهید حسن باقری 📚منبع: یادگاران4 «کتاب شهید باقری» #شهیدباقری #انقلابیگری #نماز_اول_وقت #نماز 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
﷽ 🌧 #نماز_اول_وقت 🌧 🌹 #شهید #جواد_عابدی 🌹 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا ✍ده سال با محمد زندگی کردم ، هیچوقت یاد ندارم بی #وضو باشه ، به #نماز_اول_وقت فوق العاده اهمیت می داد ، 💠مسافرت که می رفتیم تا صدای #اذان رو می شنید ، توی بیابون هم بود می ایستاد ، بارها بهش می گفتم ، مقصد که نزدیکه ، نمازتون رو شکسته نخونین ، بذارین برسیم خونه ، نمازتون رو کامل و با خیال راحت بخونین. ولی محمد می گفت ، 💠 شاید توی همین راه کوتاه ، عمرمون تموم شد و به خونه نرسیدیم ؛ الان می خونم تا تکلیفم رو انجام داده باشم ؛ اگه رسیدیم خونه ، کامل هم می خونم.... #سردارشهیدمحمّد_بروجردی 📚مسیح کردستان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰 ‌زیبا از سردار شهید حاج محمد شالیکار 🕊در حال حرکت به سمت سوریه موقع اذان مغرب وعشاء به هم رزماش گفته بود که به راننده بگن نگهداره 🌷 🕊بعد راننده ى اتوبوس گفت الان جایى برای نماز خوندن پیدا نمیشه و نیم ساعت بعد به مقصد میرسیم🌷 🕊و شهید شالیکار در جواب به آنها گفت من یک سال مراقبت کردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شما باعث شدین که من نماز اول وقتمو از دست دادم.🌷 🕊و خیلی ناراحت و نگران بود و سرش را به شیشه ى اتوبوس خم کرد و اشک از چشم هایش جارى شد🌷 🕊از اینکه نماز اول وقت رو بعد از یک سال از دست داده بود .🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸 رفتار تامل برانگیزِ شهید صیاد شیرازی وقتِ نماز #متن_خاطره به صیاد شیرازی می‌گفتیم: فلانی پشت خطه، تلفن رو وصل کنیم؟ اگر وقتِ اذان بود، می‌گفت: بهشون بگید وقتِ نمازه ، لطف کنند و بعداً تماس بگیرند... 📌خاطره‌ای از زندگی امیرسپهبد شهید علی صیادشیرازی 📚منبع: یادگاران ۱ «کتاب شهیدصیاد» ، صفحه ۷۷ #شهیدصیادشیرازی #نماز_اول_وقت #تقوا 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
﷽ 🕊 پاداش در برزخ 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃🌺 🌷چند روز قبل از اعزام غلامرضا به سوریه، یک سفارش از من خواست و من گفتم: «سعی کن هرجا هستی یک قران جیبی کوچک همراه داشته باشی👌» و وی قران کوچکی از جیب پیراهنش بیرون آورد و گفت: «این قرآن سال‌ها با من است و آن را از خودم جدا نمی‌کنم☺️». 🌷غلامرضا درباره و مواظبت از فرزندمان بسیار سفارش می‌کرد و تأکید بسیار داشت که ما نماز را اول وقت بخوانیم☝️ و همیشه دعا می‌کرد که فرزندان‌مان سرباز امام زمان (عج) باشند✨ 🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌺 نگاه بی‌نظیر شهید به نماز جماعت چند دقیقه قبل از اذانِ مغرب با عجله از خونه خارج شد. پرسیدم: حسین! کجا میری با این عجله؟ همونطور که داشت می‌رفت، گفت: «با یه نفر قرارِ ملاقات دارم» این رو گفت و رفت... از برادرش پرسیدم: کجا می‌رفت با این عجله خندید و گفت: « رفت مسجد جامع تا نمازش رو اولِ وقت بخونه » فهمیدم اون کسی‌که میگه باهاش قرار ملاقات دارم، خداست... 📌خاطره‌ای از زندگی شهید غلامحسین خزاعی 📚منبع: نشریه امتداد ، شماره 82 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
اول وقت سفارش آن نیرویی که نمازش را اول وقت نخواند ؛ خوب هم نمی‌تواند بجنگد "شهید حسن‌ باقری" 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
خاطره شهید صیاد شیرازی از نماز اول وقت امام خمینی در جلسه مهم.mp3
1.58M
﷽؛ ☀️ ☀ 🍎 خاطره از 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
✅خطبه‌ی عقد خوانده می‌شد اما داماد نبود! 💐🍃لحظه‌ی جاری‌شدن خطبه‌ی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. 🌹🍃عاقد، خواندن خطبه‌ی عقد را آغاز کرده بود ولی داماد نبود! بعد از مدتی آمد. 🌺🍃هر که پرسید کجا بودی، توضیح خاصی نداد. از غیبتش کمی ناراحت بودم. 🌸🍃به‌آرامی گفت: «می‌دانی که برایم مهم است. 🦋🍃نمی‌خواستم شروع مهم‌ترین فراز زندگی‌ام با نافرمانی خداوند باشد.» به مسجد رفته و نماز اول وقتش را خوانده بود. 👤 راوی: همسر شهید سعید حسینی 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
شهــید رضــا حاجی زاده: من از مردم ایــران می‌خواهـــم تفرقه‌اندازی نڪنید باهم‌ متحد باشید دیـــن اســــلام را سربلند نگه دارید به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم را با حضــور قلب بخوانید. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔸در محضر شهید.... ✍کاظم یک ثانیه ⏱هم بدون نبود👌، حتی از خواب هم که بیدار میشد دوباره وضو میگرفت،😊 بعد میخوابید، دقت عمل در نماز و واجباتش تک بود،💪 ما فقط استفاده میکردیم، به ما می گفت اگر باشید دیدن امام عصر (ارواحنافداه) کار مشکلی نیست، باشید، با باشید، بخوانید. 🌹شهید_کاظم_عاملو 📚 سه ماه رویایی 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🦋 ❤️📿 🌹 در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام عحاضرید بجنگید⁉️ 🌹 خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. 🌹شهیدشیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا⁉️ خلبان شیرودی کجا می‌رود⁉️ هنوز مصاحبه تمام نشده‼️ 🌹 همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: ‼️ صدای اذان می آید وقت است. 📚کتاب زندگی به سبک شهدا ،ناصرکاوه 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ازشهید حججی، و 😔 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌼 میگن اهل مراقبت بود یعنی:با صدای بلند نمی خندید؛ و نافله آن را می خواند هر روز زیارت عاشورا میخواند نگاه خود را کنترل میکرد و همیشه سر به زیر بود در برابر نامحرم. هر روز قرآن‌می خواند 🌼خمس زندگی اش را دقیق حساب می‌کرد در برابر پدر و مادر، پاهای خود را دراز نمی کرد؛ به همه محبت میکرد؛ از غیر خدا چیزی نمی خواست؛ 🌼انفاق میکرد،، اهل صدقه بود؛ ساده می پوشید و کم می خورد؛ به خواندن نماز شب اهتمام داشت؛ اهل دعا بود؛ برای انجام مستحبات تلاش می‌کرد. 🌹 شادی روحش صلوات🌹 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
🌼 میگن اهل مراقبت بود یعنی:با صدای بلند نمی خندید؛ و نافله آن را می خواند هر روز زیارت عاشورا میخواند نگاه خود را کنترل میکرد و همیشه سر به زیر بود در برابر نامحرم. هر روز قرآن‌می خواند 🌼خمس زندگی اش را دقیق حساب می‌کرد در برابر پدر و مادر، پاهای خود را دراز نمی کرد؛ به همه محبت میکرد؛ از غیر خدا چیزی نمی خواست؛ 🌼انفاق میکرد،، اهل صدقه بود؛ ساده می پوشید و کم می خورد؛ به خواندن نماز شب اهتمام داشت؛ اهل دعا بود؛ برای انجام مستحبات تلاش می‌کرد. 🌹 شادی روحش صلوات🌹 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
روایتگری شهدا
🍃كیفیت نماز شب ✍نماز شب مجموعاً یازده ركعت است: 1. هشت ركعت آن، كه دو ركعت، دو ركعت، مانند نماز صبح
🌷رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: خانه هائي كه شبها در ميان آنها نماز شب گزارده مي شود و نيز قرآن تلاوت مي شود براي ساكنان آسمان مي درخشند چنانچه ستارگان آسمان براي ساكنان زمين مي درخشند. «أعلام الدّين، ص 262» 🌷امام صادق - عليه السلام - فرمود: هر كار نيكي كه بنده انجام مي دهد، در قرآن برايش ثوابي ذكر شده است مگر نماز شب كه از بس نزد خدا پراهميّت است ثواب آن را معلوم نكرده است ... . «بحار الانوار، ج8، ص126» 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت هفتاد و سه 📝نمـــاز اوّل وقت♡ 🌷 برادرم در حوزۀ علمیّۀ شهرستان کاشان درس می خواند. او هر بار مسافت بسیار طولانی را برای آمدن به روستا طی می کرد. از دیدار خانواده اصلاً غافل نمی شد هر چند که مشغلۀ درسیش زیاد می شد ولی حیف که کوتاه مدّت مرخّصی می آمد و زود بر می گشت. قدیم در روستا وسیلۀ ارتباطی مانند تلفن وجود نداشت و فقط از طریق نامه از احوال یکدیگر با خبر می شدیم 🍃یک روز اوّل صبح، بنده با جمعی از کارگران مشغول بازسازی منزلم بودم و دیوارِ سمت کوچۀ منزلم را کاه گل می کردیم و پا برهنه تا زانو در گل رفته بودم و تندتند لگد می کردم تا مقدّمۀ کار بنّا را آماده کنم، با آمدن صدای مینی بوس طبق عادت همیشگی سر چرخاندم و خیره به جاده شدم تا شاید بین مسافران برادرم را ببینم، 🌷ناگهان محمّد را دیدم که پیاده شد و با نخستین نگاهش  مستقیم به طرفم آمد، با اشتیاق پا برهنه به سویش شتافتم و او را پس از چندین ماه در آغوش کشیدم و گفتم: خوش آمدی پس از احوال پرسی، محمّد متواضعانه کیفش را روی پله های جلوِ منزل گذاشت و آستین هایش را بالا زد. هر چه کردم منزل نیامد و به اصرار چکمه ای پوشید و تا ظهر کمکم کرد 🍃مسجد روستا نزدیک منزل مان بود  و هنوز نیم ساعتی تا پایان کار مانده بود که صدای اذان در روستا طنین انداز شد و محمّد بی درنگ از ادامۀ کار دست کشید و برای وضو گرفتن به طرف چشمۀ روستا .رفت وشتابان برگشت زمانی که محمّد از کنارمان برای رفتن به مسجد عبور می کرد، گفت: برادران بفرمایید. آهسته او را کنار کشیدم و گفتم: حواست هست چه می گویی؟! هنوز وقتِ کاری کارگران باقی مانده است. 🌷محمّد گفت: نترس داداش جان! شاید این دنیا برایت یک ساعت ضرر داشته باشد ولی بیاید روزی که بگویی... ای کاش این فرصت های ارزشمند را کوچک نمی شمردم و چنین موقعیّتی را از دست نمی دادم فاصلۀ سنّی بنده با محمّد بسیار زیاد بود، به او می خوردم و احساس شرمندگی می کردم. 🍃 به توصیۀ محمّد بلافاصله همۀ کارگران را برای نماز اوّل وقت مرخّص کردم و خودم نیز  همراهشان به مسجد رفتم و حالا نماز اوّل وقت را چشیدم و از ثوابی که خداوند به واسطۀ برادرم نصیبم گرداند لذّت بردم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷آرزوی شهید اسماعیل خانزاده در لحظه نماز 🕌 همیشه نمازش را اول وقت میخواند؛ روزهایی که همراه دخترش نرگس، نماز میخواند، به نرگس میگفت که : «برای آرزوی بابا هم دعا کن.» 🕊بعد از شهادتش از نرگس پرسیدند که «آرزوی بابا موقع چه بود؟» و نرگس جواب داد: « » 🌼 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج ۵ صلـــوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ اللهمْ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِڪ‌الفَـــࢪَج ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌱‌موقع ، الله اکبر را که می‌گفتند، صیاد هم نمازش را می‌گفت! این چیزی بود که من هیچ وقت ندیدم که ترکش کند! اصلاً جزو متعلقاتش بود! دیده‌اید بعضی چیزها همیشه همراه آدم هست؛ نماز اوّل وقت هم همیشه همراه او بود! چنان الله اکبر میگفت که انگار آخرش را می‌خواند! ‌چنان با نماز میخواند که گویی به وصل شده است! می گفت : هرچه دارم، از نماز دارم. تأکید داشت نماز را اول وقت بخوانیم. وقت هایی که خانه بود، نماز مغرب و عشا را به جماعت می خواندیم. به امامت خودش. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯