eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱نگاه هاے شمـا چیزی از جنس نجات است! کہ بہ گوشہ این شهر مےخورد... یادتان باشد ... سخت گوشہ چشمتان هستیم! ✨کمے نور مهمانمان ڪنید... 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 🌹‌شهـــید سردار حاج قاسم سلیمانی و از تو می پرسند: زیبایی را کجا میشود یافت؟! به آنها بگو: "در چهره آنانکه از خدا حیا می کنند" ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دختران انقلاب صحبت‌های زیبای خواهر شهید پلارک با دو دختر جوان درباره‌ی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شهید آوینی: همین الان اگر ملک الموت سر رسد! و تو را به عالــم باقی فراخواند؛ هر چنــد با شهــادت ، آماده ای؟! شهادت به آسمان رفتن نیست به خود آمدن است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل چهارم : دفاع مقدس 🔸صفحه:۷۷_۷۶ 🔻قسمت هفتادوچهارم: یا قاسم ✍مرداد ماه ۱۳۶۴ بود. قرار بود در منطقه هورالعظیم عملیاتی انجام شود که لغو شد. من را که آن موقع بیست سال داشتم، به همراه چند نفر دیگر برای دیدبانی و شناسایی استعداد و ادوات عراقی ها در آن سوی اروند، به منطقه ی اروند کنار اعزام کردند. اولش که گفتند می روید اروند کنار، خیلی خوشحال شدیم که در این گرمای خرماپزان می رویم لب شط. آب تنی می کنیم. کباب ماهی می خوریم و خلاصه خوش می گذرانیم. ادامه دارد...... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلزار_شهدای_کرمان گزارش_ناب 💠هدیه، یک چادر است. چادری که به دخترشهید شیخ شعاعی هدیه داده است.... و حالا زائرین میخواهند آن را بپوشند.. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت چهل و هشتم:پدیده ای بنام جاسوسی 🔸️اولین چیزی که بچه های غواص به ما توصیه کردن این بود که مواظب اون سه نفری باشید که توی راهروی ورودی خوابیده بودن. با تعجب گفتیم چرا؟ گفتن اینا جاسوس اند و برای بعثیا خبرکشی می کنن. مواظب باشید حرفی پیششون نزنین که جونتون به خطر میفته. راستش اول فکر کردم اینا از منافقین هستن و داخل بچه ها برای جاسوسی و گرفتن اطلاعات نفوذ داده شدن ، اما با کمال تعجب متوجه شدم که اینا همراه همین بچه ها اسیر شدن. اصلا باورم نمی شد یه ایرانی که با دشمن جنگیده و اسیر شده و چه سختیایی از دشمن کشیده ، حالا حاضر بشه برای دشمن خبر کشی کنه و جون هموطناشو به خطر بندازه. 🔸️خیلی زود معما برام حل شد و متوجه شدم که تو شرایط سخته که مرد از نامرد و میزان خلوص ایمانِ افراد مشخص میشه. این بدبختا بخاطر دو لقمه نون بیشتر و یا فرار از کتک و شکنجه و در یه کلمه ضعف ایمان و نفْس ، حاضر شده بودن که وطن فروشی کنن. خدا می دونه که بچه ها چه سختیا و گرفتارهایی از اینجور افراد تا آخر اسارت کشیدن. 🔸️تمام شکنجه ها و برخوردهای خشنِ دشمن یه طرف و مرارتی که بچه های مامِ وطن و فرزندان خمینی(ره) از اینا کشیدن یه طرف. حواسمون رو شش دونگ جمع کردیم که حتی الامکان با اینا مواجه نشیم و حرفی از زبانمون درنیاید که سر سبز رو به باد بده. 🔸️این داستان بعدا به اردوگاه هم کشید و تو هر آسایشگاه صد تا صد و بیست نفری معمولا یکی دو نفر بودن که آلوده به خباثت و خیانت شدن. همین سه نفر بعدا تو اردوگاه یازده تکریت باعث شهادت چند نفر از بهترین بچه ها شدن. یکیشون به منافقین پناهنده شد. اون دو تا هم در اواخر اسارت پیش بچه ها ابراز ندامت کردن و گر چه نمی دونستیم که واقعا توبه کردن یا نه ، ولی بچه ها اونا رو بخشیدن و واگذارشون کردن به خدا و روز قیامت. حتی تو ایران هم کسی از اونا شکایت نکرد ، ولی ننگ و خواری ابدی رو برای خودشون به جون خریدن و شرمسار بچه ها و خونواده های خودشون و خدا و شهدا شدن... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹اول مرداد سالروز شهادت دانشمند هسته ای گرامی باد ♦️داریوش رضایی نژاد اول مرداد 1390 توسط عوامل سرویس جاسوسی اسرائیل (موساد) به شهادت رسید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بہ‌ شهادت‌‌‌‌ِ با‌ رشادتت‌ نگاه‌ می‌کنیم و‌ از‌ گره‌ دل‌هایمان‌ گلہ می‌کنیم‌ ‌دستمان‌ را‌ بگیر‌ ... شاید‌ از‌ معجزه‌ نگاهت‌‌‌ ما‌ هم‌‌ پرواز‌ را در‌ آسمان‌ عشق‌ و‌ شهادت‌ تجربہ کنیم...💔 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شب بود، زیر چادر نشسته بودیم، حرف ازدواج شد، همه به هم تعارف می‌كردند، هركس سعی میكرد دیگری را جلو بیندازد. یكی‌ از برادران گفت: «ننه من قاعده‌‌ای دارد، می‌گوید هر وقت پایت از لحاف آمد بیرون، موقع زن گرفتن است!» وقتی این حرف را میزد «علی‌ پروینی» فرمانده دسته خوابیده بود و اتفاقاً پایش از زیر پتو بیرون افتاده بود همه خندیدم و یك‌ صدا گفتیم: «با این حساب وقت ازدواجِ برادر پروینی است» :) ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🚨ﺷﻬﻴﺪﻱ ﻛﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﺻﻴﺎﺩ ﺷﻴﺮاﺯﻱ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ🚨 🔰از شناسایی منطقه عملیاتی والفجر ۲ بر می گشتیم. ... هلیکوپتر که روی زمین نشست.🚁 شیرازی پیاده شد. پشت سرش هم کمال....👌 کمال در بین فرماندهان عالی رتبه ای که حاضر بودند روی دو زانو نشست و شروع کرد به یک چوب موقعیت محوری که باید عمل می شد را به دقت تشریح کرد....💪 کلامش که تمام شد. صیاد روی دوش او زد و گفت: باید درجه های من را بزنن رو دوش این کیهان فرد!😳!🙂 ادامه داد: چنین نیرویی را باید تو هفت سنگر پنهون کرد تا دست دشمن بهش نرسه!👌 قبل از رفتن به عملیات خواب دیده بود از هلیکوپتر سقوط می کند....😞 توی هلیکوپتر بود که شهید شد.😭 محمد امین(کمال) کیهان فرد شهادت:۱۳۶۲/۵/۲ عملیات والفجر ۲- حاج عمران 🌹 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | حاج قاسم سلیمانی: همان دختر کم حجاب دختر من است... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل چهارم : دفاع مقدس 🔸صفحه: ۷۷ 🔻ادامه قسمت هفتاد و چهارم : یا قاسم ✍اما چشمتان روز بد نبیند،یک دکل فلزی شصت متری استتار شده با گونی در میان نخل های سربریده که دور و برش هیچ موجود زنده ای یافت نمی شد و از قرار معلوم، عراقی ها هم خیال می کردند منطقه خالی است، محل ماموریت ما بود.شش نفر بودیم. صبح ها از دکل علی شیر بالا می رفتیم،تا دم دمه های غروب با دوربینی که در هوای صاف می شد با آن تا سواحل کویت را هم دید،عراقی ها را زیرنظر می گرفتیم،یادداشت هایمان را می نوشتیم و غروب برای شام و استراحت پایین می آمدیم.در آن شب های سوت وکور، ما بودیم و پشه های بی شمار و گزنده ی اروند، که امانمان را بریده بودند. ادامه دارد..... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت چهل و نهم:قُلُپ های بزرگ و کوچیک 🍂غرفه های الرشید بزرگ برای بچه ها داشت حداکثر مضیقه از نظر جا و مکان استراحت، حداقل تغذیه و وضعیت اسفناک بهداشت. از نظر تغذیه صرف نظر از کیفیت بسیار نامناسب، از نظر کمی هم به اندازه ای بود که فقط از مرگ افراد جلوگیری می کرد و مصداق بارز بخور و نمیر بود. روزی یه دونه صمون برای سه وعده. دو قاشق شوربا و یه کف دست برنج، تمام سهمیه غذایی یه اسیر در غرفه های الرشید بود. صبحانه حکایتی داره که علیرغم واقعیت شبیه یه طنزه و خودمون وقتی یاد اون وقتا میوفتیم خنده مون می گیره. 🍂قُصعه ظرف غذایی شبیه ماهی تابه و مستطیلی  شکل بود که دو دسته داشت و غذای هر غرفه داخل یکی از اونا می ریختن. صبحانه نوعی سوپ رقیق به اسم شوربا بود. شوربا کمی برنج و عدس آبکی بود که در تموم صبحانه دائمی ما بود. سهمیه صبحانه هر نفر تو الرشید دو قُلپ بود. چون ظرفی غیر از همون قصعه نداشتیم و اصلا سهمیه به اندازه ای نبود که توی ظرف ریخته بشه. یکی بعنوان مسئول تقسیم غذا ظرف شوربا رو جلو دهان افراد می برد و هر نفر باید دو قلپ می خورد. قلپ این بود که فرد لبشو می چسبوند به کناره ظرف و به اندازه ای که دهانش پر بشه هُش می کشید. جالب این بود که اکثر روزا مسئول تقسیم صبحونه می گفت امروز سهمیه کمه و هر نفر یه قلپ بزرگ بخوره و یکی کوچیک. واقعا تو اون شدت گرسنگی تشخیص قلپ بزرگ و کوچیک مشکل بود. مسئول تقسیم هم مراقبت می کرد که کسی تخطی نکنه و اگه کسی دو قلپ بزرگ می خورد می گفت مگه نگفتم یکی بزرگ و یکی کوچیک. اون طفلکی هم می گفت والا من سعی کردم کوچیک باشه، ببخشید دیگه. 🍂البته همه بچه ها مراعات میکردن و اونو می دونستن. تنها کسی که ازین قلپ بزرگ و کوچیک مستثنا بود بچه تهران بود که فکِش شکسته بود و زیر چونه اش سوراخ بود و نمی تونست صمون و برنج بخوره و صبحانه نصف لیوان شوربا بهش می دادن که قورت بده و نمیره. طفلکی برای اینکه شوربا از زیر چونه اش نریزه، یه پارچه دست می گرفت و زیر چونه اش می چشبوند که همون یه ذره شوربا بره تو حلقش... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤صبــح مان ، نه؛ عمرمـان همه پُرخیر است؛ با یاد شمـا خاکیانِ افلاک نشین . . . 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
می‌گفت: انقلاب کارمند نمی‌خواد آدمِ جهادی می‌خواد... یکی که نیت و هدفش از کار کردن صرفا کسب درآمد نباشه فرقِ حاج قاسم با همکارهاش تویِ همین بود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
برگرد و به یکباره برانداز و فرو ریز بنیادِ پلیدِ همه‌ی فاصله‌ها را... ❤️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🕊' |هرکے آرزو داشتہ باشہ خیلے خدمت کنہ، شهید میشہ... یہ گوشہ دلت پا بده؛ شهدا بغلت کردند. ما بہ چشم دیدیم اینارو ؛ از این شهدا مدد بگیرید... +مدد گرفتن از شهدا رسم بزرگے است. دست بزار رو خاک قبر شهید بگو: [ ••حسین،بہ حق این شهید ،یہ نگاه بہ ما کن•• ] _خدایا‌بہ‌حق‌این‌شهیدبشنو‌تنہا‌دعـآۍمرا +شہادٺ..♥️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯