452-safat-ar-parhizgar.mp3
1.12M
🌷بسماللهالرحمنالرحیم
🍃🌸تلــاوٺ صفحه 452سوره مبارکه #صافات
#سوره_37
#جزء_23🌸🍃
قاری#پرهیزکار
گوش کن و هدیہ اش کن به روح پاک و ملکوتی
#شهدا♥️🥀🇮🇷
التماس دعا✋🌷
#شهدا_که_نظر_کنند_حالمان_خوب_است😍
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
🏴پیام تسلیت خانوادهٔ شهید حاجقاسم سلیمانی در پی شهادت آیتالله سید حسن نصرالله
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
رژیم سفاک صهیونیستی پس از قتلعام چهل هزار جان آزاده و بیگناه، با عبور از خط قرمز جبههٔ مقاومت و با هماهنگی آمریکای جنایتکار، دست به جنایتی هولناک زد و مجاهد بزرگ و سید نستوه مقاومت آیت الله سید حسن نصرالله را به شهادت رساند.
قلم تاب سخن گفتن از این مرد بزرگ، خدمات و فداکاریهای او را ندارد.چه میتوان گفت از جوانمردی که پیوسته برای مبارزه با شقیترین دشمنان بشر و خبیثترین آنان مبارزه کرد؛ برای امت اسلام عزت آورد و فخر همهٔ آزادگان جهان شد.
شهید حاج قاسم سلیمانی به حق او را «آیت الهی» میدانست. آیتی که توانست شجرهٔ طیبهٔ حزبالله را چنان تناور کند که توطئه دشمنان به آن گزندی نرساند.
شهادت او فرجامی نیک بر کارنامۀ درخشان بندگیاش و آغازی بر پایان عمر دشمنان غدار و خونخوار امت اسلام خواهد بود.
خانوادهٔ شهید حاج قاسم سلیمانی ضمن ابراز تألم واندوه عمیق این مصیبت بزرگ و فقدان تابسوز را به محضر بقیهالله اعظم، ولی امر مسلمین جهان آیتالله خامنهای، آحاد امت اسلامی، آزادگان جهان و بیت معظم شهید نصرالله تبریک و تسلیت میگوید.
امید است جبههٔ مقاومت طبق وظیفهٔ خود، باقدرت به خونخواهی ایشان و شهدای قدس برخیزد و باند جنایتکار اسرائیل را هرچه سریعتر از نقشهٔ روزگار محو کند؛ انشاءالله.
خانوادهٔ شهید حاجقاسم سلیمانی
7 مهر 14٠3
مطابق با 24 ربیعالاول 1446
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم و اهلک اعدائهم اجمعین🤲🥀🍂🖤🏴🇮🇷🇵🇸
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وداع جانسوز فرزندان و نوه های سید حسن نصرالله با پیکر پدر و پدر بزرگ💔😭
#شهید_سید_حسن_نصرالله♥️🥀🇵🇸🇮🇷
#جبهه_مقاومت
#کلنا_فداک_یا_زینب_سلام_الله_علیها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم و اهلک اعدائهم اجمعین🤲🥀🍂🖤🏴
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
🌺 شهیدم کن... 🌺
✅ زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن... .
خيلي برايم عجيب بود. بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تمام مي شود.
بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم. مامان شهدا زنده اند.
✳️ سر نمازهايش به مدت طولاني دستش بالا بود و گردنش كج! من هم به خدا مي گفتم: خدايا! من كه نمي دانم چه مي خواهد هر چي مي خواهد به او بده.
💐 مي دانستم دنبال شهادت بود. هيچ گاه هم زير بار ازدواج نرفت. مهدي همه زندگي ام بود.
❄️ من مريض بودم، دستانش را بالا مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم. آخر هم جبران كرد...
#شهید_مهدی_عزیزی♥️🥀🇮🇷
#نماز_اول_وقت
#نمازسفارشیارانآسمانی
#التماس_دعا_در_لحظاتِ_نابِ_استجابت🤲😭
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
🍂
🔻 بی آرام / ۲
برای سردار شهید
حاج اسماعیل فرجوانی
روایت زهرا امینی
بقلم، فاطمه بهبودی
•••━🌼🍃━━━━━━━━•••━
پانزدهم فروردین ماه ۱۳۶۰ نامزد شدیم. از آن روز انگار دنیا رنگ دیگری گرفت. همۀ چیزهای معمولی برایم زیبا شده بود. گاهی نیشگونی از خودم میگرفتم ببینم خوابم یا بیدار همه اش می ترسیدم یک دفعه از خواب بپرم و همۀ اینها را خواب دیده باشم.
دقیقاً از همان روز، هر کاری میخواستیم انجام دهیم مامان ربطش میداد به عروسی من و می گفت: "حالا باشه بعد". اولین فرزندش بودم و نگران بود آن طور که باید نتواند از پس کارها بربیاید.
چند وقتی بود بابا این دست و آن دست میکرد. مغازه اش را تعمیر کند..
اردیبهشت ماه آن سال، دیگر دل را به دریا زد و کارش را شروع کرد. بیست روزی از دومین ماه بهار گذشته بود. یک روز که از مدرسه برگشتم اسماعیل را توی حیاط دیدم. آن قدر ذوق کردم که زبانم بند آمد و نتوانستم سلام کنم. اسماعیل پیش دستی کرد. جواب دادم و تندی رفتم توی اتاق. از خجالت سرخ شده بودم و رویم نمی شد از اتاق بیرون بیایم. گوشم را گذاشته بودم پشت در و دل سپرده بودم به صدای قدم هایش. یک مرتبه صدایش را شنیدم که گفت: "دایی، ما عملیات بزرگی داریم. بعدش کارم زیاد میشه. میخوام با اجازه شما، قبلش زهرا خانوم رو ببرم." از لای در نگاه کردم سرش را زیر انداخته و منتظر جواب بابا بود. بابا من و من کرد..
- من حرفی ندارم اما می بینی که دستم توی بنایی مونده.
اسماعیل و برادرش امیر، آستینها را بالا زدند و کمک دست بابا شدند. شبانه روز کار کردند تا نانوایی بابا روبه راه شد.
تاریخ مراسم را گذاشتند. با حاج خانم و اسماعیل همراه شدم و رفتیم بازار یک حلقه سبک انتخاب کردم. خرید عروسی ام همین بود.
پنجم خردادماه مصادف با سوم شعبان، روز میلاد امام حسین، قرار پیوندمان شد. سفره عقد را در خانه بابا چیدند. عاقد به خانه آوردند و صیغه مان را جاری کرد. برای مراسم عروسی به خانه حاج خانم رفتیم. زندگی مشترکمان را در یکی از اتاقهای خانه حاج خانم شروع کردیم.
از وقتی عراق به کشورمان حمله کرده و اهواز نا امن شده بود، حاج خانم خانه ای در اصفهان کرایه کرده بود. گذشته از این، آقا یوسف هم پیگیر درمان نسرین خانم(خواهر اسماعیل) در اصفهان بود. نسرین خانم میگفت: "زهرا، سبب خیر شدی من داداشیم رو.ببینم. از وقتی عراق حمله کرد، یا داداشی جبهه بود یا من بیمارستان بودم."
نسرین خانم توی بمباران مسجد جواد الائمه سخت مجروح شده بود. بعد از دو هفته که در بیمارستان اهواز بستری بود گفتند دیگر کاری از ما برنمی آید؛ ببریدش تهران. خودشان کارهای اعزام به تهران و پذیرشش را در بیمارستان مصطفی خمینی انجام دادند. نسرین خانم یک بار تعریف کرد فقط داداشیام اسماعیل، از رفتنم به تهران خبر داشت. توی فرودگاه که دیدمش دلم قرص شد من را تنها نمی فرستند به شهر غریب. اما خوشی ام یک دقیقه هم دوام نداشت. صدای آژیر خطر پیچید و وضعیت قرمز شد. گرومپ گرومپ بمباران فرودگاه را برداشت. چنگ انداختم به پیراهن داداشی که جفتم ایستاده بود. بعد از مجروحیتم، هر صدای بلندی از جا میکندم و وحشت میکردم. داداشی دلداری ام داد که فاصله هواپیماهای عراقی تا فرودگاه ما زیاد است. اما من مثل بید میلرزیدم. طولی نکشید که در هواپیمای سی ۱۳۰ باز شد. برانکارد من را هل دادند توی هواپیما. صدا کردم: «داداشی!» پرستار گفت: «برادرت با همراه ها می آد؛ اینجا فقط بیمارا و پزشکا!» ترس برم داشت. زدم زیر گریه. فکر اینکه قرار است تنهایی به تهران بروم مضطربم کرده بود. اشک و خونم قاطی شده بود. یک مرتبه دکتر داد زد: "با خودت چیکار کردی؟ دهنت خونریزی کرد." اشک هایم بی اختیار می ریختند و به خونریزی توجه نداشتم. یک مرتبه دیدم در سی ۱۳۰ باز شد و داداشی هراسان آمد تو، دهانم را پاک کرد و گفت: نسرین چی کار کردی که فرستادن دنبالم؟ فکر نمیکردم این قدر ترسو باشی! گفتم که باهات میآم. جفتم نشست. همین که کنارم بود آرام گرفتم. وقتی نسرین خانم اینها را میگفت با خودم فکر میکردم
راست میگویدها.. حضور اسماعیل به آدم آرامش می دهد. آن روز مهمان ها که رفتند و من و اسماعیل تنها شدیم به زمین زیر پایم نگاه میکردم و توی دلم میگفتم من دارم روی ابرها زندگی میکنم. مگر می شود توی دنیا باشی و این قدر حالت خوب باشد! چشم میبستم و باز میکردم و با خودم میگفتم راستی راستی من زن اسماعیل شدم. آن قدر اسماعیل را میخواستم که وقتی داشتیم ازدواج میکردیم نه کارش برایم مهم بود نه اینکه خانه دارد یا ندارد، حقوق دارد یا ندارد! فقط خوشحال بودم که دارم با «اسماعیل» ازدواج میکنم .
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
👈همراه باشید
#بی_آرام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
آقا!
خدا نیاورد آن روز را که من
سرگرم می شوم به گناهی ببینمت
با این دل سیاه و تباهم چه دلخوشم
بر این خیال کهنه ی واهی ببینمت....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_یا_مهدی✋
#شبتون_مهدوی♥️
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🌹🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
◾️◾️◾️◾️◾️
ای آنکه تو جان بنده را جان شدهای
در ظلمت کفر شمع ایمان شدهای
اندر دل من ترانهگویان شدهای
واندر سر من چو باده رقصان شدهای
*" مولانا "*
◾️◾️◾️
*پروردگارا ؛*
از پنجره روزگار ، بهدرخت عمر که مینگریم خوشتر ، از ياد و نام زیبایت ثمری نيست .
امروز را هم با نام و عشق تو آغاز می کنیم
بخشندگی ، عشق و قدرت در دستان توست .
*معبودا ؛*
همراہ با بارش رحمتت بخشندگی را به ما بیاموز
عشق را در وجود ما قرار دہ تا مهربان باشیم .
آغاز سخن به نام یزدان
با نام خدای عشق و ایمان
◾️◾️◾️
*🌷يٰا اَرحَمَ الرَّاحِمين🌷*
*🙏الهی به امید رحمتت🙏*
*سلااااااااام*
صبح سه شنبه دهمین روز مهر ماه تون بخیر و مملو از نشاط و عشق و امید
روزتان متبرک به نگاه خدا
*الهی ؛*
روزی تون افزون و پر از خیر و برکت
تنتون سالم و ساز زندگیتون کوک و دلتون پر از عشق و آرامش باشد .
🍏🍏🍏🍊🍊🍓🍓🍊🍊🍏🍏🍏
*یادمان باشد ؛*
خوشبختی از آن کسی است ،
که در فضای " شکرگزاری " زندگی کند !
چه دنیا به کامش باشد و چه نباشد .
چه آن زمان که میدود و نمیرسد و
چه آن زمان که گامی برنداشته ،
خود را در مقصد می بیند .
چرا که خوشبختی چیزی جز آرامش نیست .!
آرامش یعنی ،
در میان صدها مشکل عین خیالمان هم نباشد ،
لبخند بزنیم ... زندگی کنیم ...
چون میدانیم، خدایی داریم که هوای ما را دارد.
*🌸آرامش مهمانِ همیشگیِ خانه هایتان باشد🌸*
◾️◾️◾️
https://eitaa.com/shahidabad_fars
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
مطمئنم حاجتم را با دعا خواهم گرفت
دامنت را در میان اشکها خواهم گرفت
با دم یا کاشف الکرب الحسینم عاقبت
کربلا را از ابوالفضل شما خواهم گرفت
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله✋
صبحتون حسینی♥️
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع🤲
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 آرام باشید
ما در مسیر قلهایم...
▪︎ صبحتان امیدوار، ارادهتان مستحکم
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#رهبری
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🌹🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ رجز حیدری جوانان لبنانی در مقتل سید
پس از ترور ناجوانمردانه سید مقاومت در منطقه ضاحیه، دوست داران ایشان در مقتل سید بزرگوار جمع شده تا اعلام کنند برای خونخواهی سید آماده هستند
لبیک یا حسین...
#شهید_سید_حسن_نصرالله♥️🥀🇵🇸🇮🇷
#راه_نصرالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم و اهلک اعدائهم اجمعین🤲🥀🍂🖤🏴
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
453-sad-ar-parhizgar.mp3
1.09M
🌷بسماللهالرحمنالرحیم
🍃🌸تلــاوٺ صفحه 453سوره مبارکه #ص
#سوره_38
#جزء_23🌸🍃
قاری#پرهیزکار
گوش کن و هدیہ اش کن به روح پاک و ملکوتی
#شهدا♥️🥀🇮🇷
التماس دعا✋🌷
#شهدا_که_نظر_کنند_حالمان_خوب_است😍
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام حضرت مولا!رسیده مهمانت!😭
نجف چه جای قشنگیبرایتدفیناست
تشییع نمادین پیکر مطهر
شهید سید حسن نصرالله
در حرم امیرالمومنین علیهاالسلام♥️🥀🇵🇸🇮🇷
#مقاومت
#لعن_الله_علی_القوم_الظالمین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم و اهلک اعدائهم اجمعین🤲🥀🍂🖤🏴
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ما به شهیدمان نمیگوییم خداحافظ
بلکه میگوییم به امید دیدار
به امید دیداری همراه با پیروزی خون بر شمشیر
به امید دیداری در شهادت
به امید دیداری در کنار محبوبان...»
#شهیدمقاومت_سیدحسن_نصرالله♥️🥀🇵🇸🇮🇷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم و اهلک اعدائهم اجمعین🤲🥀🍂🖤🏴
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطرات_شهید
●بچّهها محاصره شده بودند....
نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّهها «کارور» را دیدند که با قدمهای استوار به طرف «تپّههای بازی دراز» میرود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد.
● «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به #نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
#شهید_محمدرضا_کارور♥️🥀🇮🇷
#درس_اخلاق
#نماز_اول_وقت
#نمازسفارشیارانآسمانی
#التماس_دعا_در_لحظاتِ_نابِ_استجابت🤲😭
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
هدایت شده از شهدای روستای شهید آباد
1_4496370679.mp3
10.56M
دعای توسل برای سلامتی و پیروزی سربازان امت حزبالله انشاءالله🤲🤲
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
هدایت شده از شهدای روستای شهید آباد
doa_joshan.saghir_farahmand.mp3
9.75M
دعای جوشن صغیر برای سلامتی و پیروزی سربازان امت حزبالله انشاءالله🤲🤲
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
🍂
🔻 بی آرام / ۳
برای سردار شهید
حاج اسماعیل فرجوانی
روایت زهرا امینی
بقلم، فاطمه بهبودی
•••━🌼🍃━━━━━━━━•••━
چهار روز از زندگی مان گذشته بود که اسماعیل گفت: "دختردایی یه چیزی بگم، ناراحت نمیشی؟"
- نه
- دوستام زنگ زدهان، باید برم منطقه
- من هم با خودت ببر.
خندید
- دارم میرم منطقه جنگی، چطور تو رو با خودم ببرم.
- حداقل من رو ببر اهواز که بهت نزدیک باشم.
- اگه اونجا امن بود که مامانم نمی اومد اینجا خونه بگیره.
زدم زیر گریه. حالا گریه نکن کی گریه کن! اصلا دوست نداشتم لحظه ای از من جدا شود.
فکر میکردم اگر برود، دیگر نمی بینمش؛ انگاری دیگر برای من نیست و از دستش میدهم.
دید اشکهای من تمامی ندارد. گفت:
- پاشو لباسات رو عوض کن؛ بریم بیرون دوری بزنیم.
از خدا خواسته بلند شدم و لباس پوشیدم. هوای اصفهان بهاری و مطبوع بود. قدم زدن با او که دنیایم شده بود، ذوق و شوقم را بیشتر میکرد. من که دختر شادی بودم و در لحظه زندگی میکردم موضوع رفتنش یادم رفت. سر صحبت را باز کرد:
- می دونی حضرت زهرا چند سالگی شهید شد؟
من هم که طوطی وار این ها را می دانستم گفتم: "هجده سالگی" گفت:
- نام حضرت زهرا رو داری؛ میخوام که صبر خانوم رو هم داشته باشی! اینا الگوی دین و دنیای ما هستن. زد به صحرای کربلا و صبر زینب (س). آن روز فهمیدم توکلش به خداست و توسلش به حضرت زهرا. نام بانو از زبانش نمی افتاد. نمی دانم در حرف های اسماعیل چه بود که آتشم را نشاند و آرامم کرد. قول دادم صبوری کنم تا برگردد. دیگر گریه نکردم. دلم نمی آمد دلش را بشکنم و ناراحتش کنم. خاطرم را جمع کرد که برایم پیغام میفرستد و هر یک از دوستانش که آمدند نامه ای برای من همراهشان میکند.
اسماعیل که رفت انگار رنگ و لعاب خانه را با خود برد. دیدم چه اتاق کوچکی داریم؛ اصلاً چه خانه نقلی و جمع وجوری ! تا قبل از آن انگار در قصری بی در و پیکر زندگی میکردم و خدم و حشم به من کُرنش میکردند. از وقتی اسماعیل رفت، کارم شده بود دعا کردن برای رزمنده ها. خواب و خوراک نداشتم. روزها به سختی میگذشت.
حاج خانم سرگرم کارهای خیاطی اش بود. نسرین خانم، بعد از دوره درمان شش ماهه در تهران به اصفهان آمده و در بیمارستان بستری بود. امیر در جبهه و ندا و نادیا هم مشغول درس و مدرسه بودند.
از اسماعیل خبری نبود. نه خودش آمد نه پیامی فرستاد؛ در حالی که همه وجودم اسماعیل را صدا میزد. یک روز طاقتم تمام شد. رو کردم به حاج خانم و گفتم: به خدا دیگه نمیتونم تحمل کنم. می خوام برم اهواز پسر عمه رو ببینم. حاج خانم سر چرخاند به حاجی آقا و گفت:
- ببین عروست چی میگه حاجی آقا، با دلم راه آمد، بلیت اتوبوس گرفت و راهی شدیم. در خانه حاج خانم را که باز کردند نزدیک بود از ترس پس بیفتم. سوسکهای بزرگی توی خانه پرواز میکردند! من که تا آن روز سوسک پرنده ندیده بودم داشتم زهره ترک میشدم. گفتم:"حاج خانم اینا دیگه چیان؟" گفت: "به اینا میگن بتُل. ما که نبودیم بیشتر شده ان" آن قدر که از سوسکها وحشت داشتم از حمله عراقیها نمی ترسیدم. حاج خانم گفت: «زهرا، اسماعیل می آد به خونه سرمیزنه. من کفشات رو قایم میکنم که ندونه اومدی، اصلاً بذار بگم زنت رو نیاورده یم.» گفتم باشه. فردای آن روز دم دمای ظهر، اسماعیل کلید انداخت به در خانه و آمد. چشمش که به حاج خانم افتاد رویش به لبخند بازشد.
- ا... مامان شما کی اومده اید؟
حاج خانم گفت:
- تو که بدقولی کردی و نیومدی! ما که هیچی؛ دلتنگ تازه عروست نشدی؟ گفته بودی زود میآی.
اسماعیل گفت:
- دشمن فشارش رو بیشتر کرده، نمیتونستم ول کنم بیام، زهرا چطوره؟
حاج خانم خودش را به آن راه زد:
- چه می دونم، زهرا رو میخواستی باید خودت می اومدی بهش سر میزدی. من که زنت رو نیاوردم. به من چه! زنت رو میخوای برو اصفهان، خودت برش دار بیارش.
اسماعیل خنده اش گرفت. انگار دست ما را خوانده بود. حاج خانم گفت: "ای نامرد! سر تو نمی شه کلاه گذاشت."
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
👈همراه باشید
#بی_آرام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
🔴 متن کامل بیانیه سپاه پاسداران در پی موشکباران اسرائیل: واکنش صهیونیستها پاسخهای کوبندهتر در پی دارد
🔸«امت بزرگ اسلامی ملت شریف و شهید پرور ایران لحظاتی قبل و پس از یک دوره خویشتن داری در برابر نقض حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در ترور مجاهد شهید دکتر اسماعیل حنیه توسط رژیم صهیونیستی و برابر حق کشور در دفاع مشروع از خود برابر منشور ملل متحد و تشدید شرارتهای رژیم با حمایت آمریکا در قتل عام مردم لبنان و غزه و به شهادت رساندن مجاهد کبیر رهبر محور مقاومت و دبیرکل سرافراز حزب الله سید حسن نصرالله و شهادت فرمانده رشید و مستشار عالی سپاه پاسداران در لبنان سرلشکر پاسدار سید عباس نیل فروشان نیروی هوافضای سپاه با پرتاب دهها موشک بالستیک اهداف مهم نظامی امنیتی را در قلب سرزمینهای اشغالی مورد هدف قرار داد که جزئیات آن متعاقباً به استحضار خواهد رسید.
🔸خاطرنشان میسازد این عملیات با تصویب شورای عالی امنیت ملی و ابلاغ ستاد کل نیروهای مسلح و حمایت و پشتیبانی ارتش جمهوری اسلامی ایران و وزارت دفاع صورت گرفته است اخطار داده میشود چنانچه رژیم صهیونیستی به این عملیات که منطبق بر حقوق قانونی کشور و قوانین بین المللی است واکنش نظامی نشان دهند با حملات کوبنده و ویرانگر بعدی مواجه خواهد شد.
🔸و من نصرا الا من عند الله العزیز الحکیم/ روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم و اهلک اعدائهم اجمعین🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
دارند پشت بیسیم
بسم الله القاصم الجبارین می گویند ...🚩🚩🚩
وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلٰكِنَّ اللَّهَ رَمىٰ
و خداوند با ما است و او است که تیرهای ما را به هدف مینشاند....
دعا برای رزمندگان مقاومت فراموش نشه.🙏
حتما حتما امن یجیب ، دعای جوشن صغیر و .... بخوانید و به دیگران هم توصیه کنید
سنصلی في القدس انشاءالله 🤲
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم و اهلک اعدائهم اجمعین🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars