#وصیتنامه
#شهید_اکبر_تورجی_مند ♥️🥀🇮🇷
فرازی از وصیتنامهی شهید :
ای ملتهای مظلوم و مسلمان، بیدار باشید و از نعمتهایی که خداوند به شما ارزانی داشتهاست صرفهجویی کنید و اسراف نکنید که خداوند همین نعمتهایی را که داده اگر اسراف کنیم در آن دنیا جلومان را خواهد گرفت.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#شهید_اکبر_تورجی_مند♥️🥀🇮🇷
خاطرات از زبان مادر و پدر:
درعملیات بدرفرمانده گروهان شعبانعلی اکبری بوده واكبرمعاون گروهان که بردشمن بعثی هجوم میبرند در حین پیشروی، آنها به یک مقروپاسگاهی میرسندکه دشمن خیلی ازخودمقاومت نشان میداده، هردونفر اسلحه سبک را رها وآرپیجی هفت بدست میگیرندو آنقدرباشجاعت تمام میجنگندودشمن رااز پا درمیآورند و یامجبوربه عقب نشینی مینمایندو آنقدر با نیروهای تحت امرشان جلومیروندکه به اتوبان بصره_بغداد میرسندوبه فرماندهی اطلاع میدهند چون نیروهای پشتیبانی ونیروهای همجوار نتوانسته بودند خودرا به آنها برسانند ومشکل پیش آمده بودبه آنها دستور عقب نشینی میدهندو این عقب نشینی همزمان باوقت نمازصبح میشودو اکبربه نماز می ایستدودر حال نمازخواندن تیری یاترکش به ران اواصابت میکندکه بچه هادور او جمع میشوند و میخواهند او را به عقب بیاورند که او التماس میکرده و نمیگذاشته او رابیاورندو میگفته راه دور است وشما خودتان به خطر میافتید امابچه هابه هر نحوی بوده او را به عقب میآورند.بعداز مدتی مافهمیدیم. به اوگفتم چرا به من اطلاع ندادی،گفت نمیخواستم شما راناراحت کنم دفعه دیگر ازقسمت ران مجروح شده بود در اصفهان پای او راگچ گرفته بودندکه خانه آمد.اکبر برای بچه هاکلاس آموزش قرآن میگذاشت. عملیاتهایی که اکبرشرکت کرده ومااطلاع داریم رمضان،بدر،کربلای۴، کربلای۵و والفجر۱۰ که درهمین عملیات به فوز عظيم شهادت نائل آمد.
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد 🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#زندگینامه
#شهید_الله_کرم_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرزند غلامحسن ، متولد ۱۳۴۸ ، دانشآموز کلاس سوم هنرستان (رشتهی برق) مجتمع شهید مطهری شیراز بود. وی با بر تن کردن لباس مقدس بسیج ، در تابستان سال ۶۳ و ۶۴ پس از اتمام امتحانات درسی به جمع لشکریان مخلص خدا جبهههای شور و حماسه و دلدادگی جنوب و خاکریزها و سنگرهای خونین پیوست و به خدمت خالصانه پرداخت . در اوایل تابستان سال ۶۵ نیز کوله بار خود را بست تا با کربلائیان دیار عشق در یاری و نصرت اسلام و ارزشهای اسلامی و مبارزه با خصم متجاوز انجام وظیفه کند. اما این بار ماندن در دانشگاه جبهه را بر بازگشت به هنرستان و کلاس درس ترجیح داد . ایشان در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۴ در عملیات کربلای ۴ در منطقهی شلمچه و غرب اروندرود از ناحیهی پا مجروح شد و در موقع دستور عقبنشینی ، مرکب جسم یارای حرکت کردن را نداشته و مظلومانه اما استوار و ایستاده ، نظارهگر پرواز عاشقانهی روح بوده است، اللهکرم بدینسان به وصال دوست رسید و «عند ربهم يرزقون » شد و پیکر پاکش پس از ۸ سال و ۷ ماه در گلزار شهدای شهیدآباد آرام گرفت.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#وصیتنامه
#شهید_الله_کرم_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرازی از وصیتنامهی شهید :
و ای برادر عزیزم علیاکبر، بنده حقیر را عفو کن که یک عمری قلب تو را رنجاندم و در این مدت که دستت را از دست دادی به فکر ناراحتیهای تو نبودم وهیچ وقت فکری نکردم .بالاخره در آخرین لحظات به فکر تو افتادم که در این مدت آبی بر روی دست برادرم نریختهام و آستین او را بالا نزدهام و شما برادرانم، سنگر مدرسه را ترک نکنید و محکم درستان را بخوانید و مطالعه کنید که استوار ماندن شما به درس و مطالعه ، مشت محکمی بر دهان ابرقدرتهاست و ای خواهران عزیزم، هنگام شهادت من به یاد لحظه لحظههای مصائب کربلا بیفتید و زینبوار زندگی کنید و حجابتان را که نشانهی عفتتان است حفظ کنید . و ای ملت شهیدپرور مبادا از خود مغرور شوید و با خون شهیدانتان بخواهید برای خودتان مقامی درست کنید. بالاخره با شهید شدن افرادی نباید جنگ ترک شود بلکه روز به روز بیشتر پشتیبان جنگ باشید تا شر دشمنان اسلام از روی سر مستضعفین کنده شود برای خداوند پیروزی و نصرت دادن آسان است ولی میخواهد مومنین اصلاح شوند.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#شهید_الله_کرم_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
خاطرهای از زبان برادرش محمد:
شهید اللهکرم اکبری متولد شهیدآباد بود. از کودکی فعال و زرنگ بود وجزء دانشآموزان ممتاز بود .شوخ طبع وبسیار صادقانه حرف میزد. در ریاضیات بسیار قوی بود بطوریکه هر مسئله ریاضی را ذهنی حل میکرد. درهنرستان صنعتی درس میخواند ودر کلاس معروف به ماشین حساب کلاس بود. در سال ۶۳ اولین بار به جبهه اعزام شد.خوش قد و قامت بود .قبل از عملیات کربلای ۴ به مرخصی آمده بود. سوغاتی هایی از هم محلیهای همرزم که در جبهه بودند که خانوادهها به ایشان داده بودند که بار سنگینی شده بود و ایشان برده بود. قبل از عملیات به دوستانش گفته بود بعد از این عملیات دیگر من عملیاتی نخواهم دید، دوستانش شوخی کرده بودند گفته بودند شاید ما هم ندیدیم. زمان عملیات کربلای ۴، آب اروند به سطح پایین تر میرود ولذا قایقی که اینها در شب عملیات برای عملیات میرفتند در گل گیر کرده بود. در آن سوز سرما شهید داخل آب میرود وقایق را هل میدهد. ایشان در این عملیات به شهادت رسید و حدوداً پس از ۹ سال جنازه ایشان تفحص ودر شهیدآباد دفن شد.
در آخر وصیتنامه این شهید نوشته آخرین روزها ولحظات عمرم
و امضا نموده است که دو روز قبل از شهادت ایشان بوده است .
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#زندگینامه
#شهید_رمضانعلی_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرزند مراد ، متولد سال ۱۳۴۳ ، دارای مدرک دیپلم ، متأهل و دارای یک فرزند، جهت لبیک گفتن به ندای حضرت امام خمینی مبنی بر پر کردن جبههها و نبرد با متجاوزان اشغالگر ، به عضویت رسمی سپاه شیراز در آمد. وی با پوشیدن کفن سبز پاسداری ، وجود خود را وقف خدمت صادقانه در میدانهای کارزار با خصم تا دندان مسلح نمود. در عملیاتهای متعدد از جمله والفجر ۴ ، خیبر ، بدر ، والفجر ۸، کربلای ۵ حضور فعال داشت . در عملیات والفجر ۸ (نبرد فاو) از ناحیهی سمت راست بدن به شدت مجروح شد به گونهای که عصب دست راست آسیب کلی دید و چشم راست تقریبا بینایی خود را از دست داد. سفر و عزیمت به لندن جهت معالجه و مداوا مؤثر واقع نشد. او که تنها فرزند ذکور خانواده و متأهل هم بود با آن وضعیت جانبازی از پا ننشست با حضور سبز خود در رزمگاه سرخ رنگ و خونین شلمچه در عملیات کربلای ۵ در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۸ به درجهی رفیع شهادت نائل شد و در جوار شهدای والامقام دارالرحمهی شیراز آرام گرفت .
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#وصیتنامه
#شهید_رمضانعلی_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرازی از وصیتنامهی شهید:
بنده حقیر یک پیام هم برای امت شهیدپرور که آن را خدمتتان ارائه میدهم برادران و خواهران قدر این امام عزیز را بدانید که هیچ کشوری مانند ایران در دنیا نخواهد بود همانطور که اطلاع دارید که ایران را باین صورت در آورد اسلام و قرآن را دوباره زنده کرد پس همگی اهل علم و تبلیغ برای خدا شوید در زندگی با هم متحد شوید و برای دنیا اینقدر دل نبندید چون دوست داشتن دنیا و ترس از مرگ این دو چیز عامل شکست برای مسلمین است سعی کنید در معونیت از همدیگر سبقت بگیرید که هیچ وقت عقب افتاده نباشید جبههها را خالی نگذارید که جبهه خودش یک دانشگاه بزرگ و انسانساز است. این جنگ واقعاً یک نعمت بزرگی بود که خدا به ما عطا کرد تا بقیه ملت مستضعف جهان بیدار شوند و بر علیه مستکبران و ظالمان قیام کنند و از خواهران میخواهم که حجاب را رعایت کنند چون حجاب ارزنده ترین زینت زن است از حضرت فاطمه (س) این اسوه فضیلت، که آن را باید حفظ کنید فردا روز محشر جلوی حضرت فاطمه (س) چه جواب دارید.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#شهید_رمضانعلی_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
خاطرهای از زبان رسول اکبری:
ایشان به مرخصی آمده بود و وقتی که از مرخصی برگشت من و مصیب به دیدن بچههایی که در گردان فجر بودند رفته بودیم که آنها در شب قبل به خط رفته بودند که در عملیات والفجر یک شرکت کنند و کسی آنجا نبود. رمضانعلی آمدو موقعی که ديد همه رفتند شروع کرد گریه کردن و میگفت بدبخت شدم من دیگر ماندم و نمیتوانم در عملیات شرکت کنم. عجیب گریه میکرد و اشک میریخت. یک دفعه بنده بنظرم آمد که ماشین تدارکات به خط میرود به او گفتم رمضان زود برو آشپزخانه و با ماشین غذا میتوانی خودت را به آنها برسانی. او دیگر معطل نکرد و رفت. ما هم به مقر خودمان آمدیم و دیدم که نیروهای مقر به خط شدند و آماده حركتند جهت شرکت در عملیات، ما هم آماده شدیم در عملیات که شرکت کردیم بعد از عملیات بنده آمدم سری به گردان فجر زده و از بچهها چیزی بفهمم اولین نفر رمضانعلی بود که دیدم و او اینقدر از من قدردانی میکرد و میگفت ممنونم که مرا راهنمایی کردی ومن با همان ماشین غذا رفتم و خوب شد، اگر آن روز تو نبودی من چیزی به ذهنم نمیآمد و از عملیات باز میماندم. شهداء شناختی که به هدف و راه خود داشتند با صلابت تمام حرکت میکردند و ذره ای سستی به خود راه نمیدادند و باقدرت راه را ادامه میدادند، با عشق و علاقه قدم بر میداشتند.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#زندگینامه
#شهید_محمد_رضا_آغاز♥️🥀🇮🇷
فرزند قباد، متولد ۱۳۴۶، بعد از دوران ابتدایی، به کشاورزی و دامداری پرداخت. با شروع جنگ تحمیلی، به دلیل علاقه زیاد به جهاد، در حالیکه داری یک فرزند بود، تصمیم گرفت به جبهه برود، اما چون پدرش را از دست داده بود، مادرش رضایت نمیداد. به دلیل همین مخالفتها، چندین بار فرار کرد و زیر صندلی اتوبوس پنهان شد و برای گذراندن دورهی آموزشی به شیراز و کازرون رفت، اما مادرش او را به خانه برگرداند. تا اینکه بالاخره موفق شد با گذراندن دورهی آموزشی، بعنوان بسیجی به جبهه برود. بعد از آن ۶ ماه در نقش پاسدار وظیفه در جبهه خدمت کرد و سرانجام در عملیات «کربلای ۵»، در شلمچه در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ به شهادت رسید و در گلزار شهدای شهیدآباد آرام گرفت.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم فرجهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#وصیتنامه
#شهید_محمد_رضا_آغاز♥️🥀🇮🇷
فرازی از وصیتنامهی شهید:
مادر جان اگر یادت باشد موقعی که امام عزیز ما را تبعید کردند فرمودند پشتوانه من آنهایی هستند که در گهوارهها شیر میخورند منظورش به ما بود که روزی مثل امروز از اسلام و انقلاب و میهن اسلامی دفاع بکنیم. امروز نوبت به ما رسیده که طرفداری خود را اعلام کنیم ما که مردم کوفه نیستیم که در روز عاشورا امام حسین(ع) سالارشهیدان را تنها گذاشتند ما نباید این امام عزیز این پیرجماران را تنها بگذاریم اگر ما امام عزیزمان را تنها بگذاریم پس فرقی با مردم کوفه نداریم که ظهرعاشورا امام حسین را تنها گذاشتند. باری مادر مهربان از اینکه من با شما خداحافظی نکردم عشق حسین بــر سرم داشتم مرا ببخشید و مرا حلال کنید مادرجان میدانم که از نبودن من زندگی برای شما سخت است ولی در روز قیامت نزد خداوندمتعال و حضرت زینب روسفید خواهید بود.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#شهید_محمد_رضا_آغاز♥️🥀🇮🇷
خاطرهای از زبان برادر شهید :
یک روز شهید محمدرضا آغاز باچندتن ازدوستان خود در منزل ایشان جمع شده بودند تا درمورد رفتن به جبهه با هم صحبت کنند. مادر برای پذیرایی چند انار آورد تا میل کنند. شهید یکی ازانارها رابرداشت و شکافت وآب انار را برزمین میریخت وبه دوستان میگفت میبینید خون این انار به زمین میچکد خون من هم مثل این انار باید در جبهه به زمین ریخته شود ودرخت اسلام را آبیاری کند، از گفتن این جمله مادرش گریست و شهید مادر را در آغوش گرفت و دلداری میداد و گفت مادرجان من برای رفتن به جبهه طلبیده شدم و آرزو دارم که در این راه فدای اسلام شوم.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#زندگینامه
#شهید_ربیع_الله_اکبری_باصری(محمود)♥️🥀🇮🇷
فرزند الياس ، متولد ۱۳۴۳ ، پس از اخذ مدرک سوم راهنمایی ترک تحصیل کرد. متأهل و دارای یک فرزند ، دوران سربازی خود را با عنوان پاسدار وظیفه و اکثراً در مناطق جنگی گذراند. در حین خدمت بر اثر اصابت تیر از ناحیهی سر به شدت زخمی شد و به طور معجزهآسایی جان سالم بهدربرد. در اوایل سال ۶۷ نیز از طریق بسیج عازم جبهه های جنگ شد و در منطقهی شلمچه و خاکریزهای به خون نشستهی آن به خدمت پرداخت تا این که در مورخهی ۱۳۶۷/۳/۴ طی پاتک دشمن بعثی به فیض شهادت نائل گردید. پیکر پاک این شهید پس از گذشت ۱۰ سال شناسایی و در گلزار شهدای سعادتشهر (امامزاده حسین) به خاک سپرده شد.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#وصیتنامه
#شهید_ربیع_الله_اکبری_باصری(محمود)♥️🥀🇮🇷
فرازی از وصیتنامهی شهید :
برادران و دوستان من هر یک از ما یک فرد ایرانی شیعه هستیم که دلمان نمیخواهد دینمان (اسلام) در خطر باشد و ضربه بخورد. ما که دلمان نمیخواهد کشورمان را تصرف و به ناموسمان تجاوز کنند. پس دست به دست هم بدهیم و هر کداممان که میتوانیم همدوش با رزمندگان کفرستیز در جبههها با كفاران بعثی نبرد کنیم و جنگ را که امام بزرگوارمان فرمودند مسئلهی اصلی است، عقب نگذاریم و بگوییم نماز خواندن هم کمکی به جبهه است و دنبال شر و خیر کسی نباشیم، لااقل در پشت جبهه هم با تبلیغات ارزنده میتوانیم دین خود را تا حدودی ادا کنیم...
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#شهید_ربیع_الله_اکبری_باصری(محمود)♥️🥀🇮🇷
خاطرهای از شهید ربیعالله اکبری از زبان خواهر شهید:
مادرم میگفتند: «شهید بعد از چندتا داغ به دنیا آمد.برای همین همه خیلی او را دوست داشتیم و برایمان خیلی عزیز بود، من تا ۵ سالگی شهید را روی کمرم میبستم و این طرف و آن طرف می بردم.» شهید بسیار خوش اخلاق و خوش رفتار بودبا همه مهربان بود و به پدر و مادر و برادرو خواهران بسیاراحترام میگذاشت. هیچ وقت دوست نداشت کسی از دستش ناراحت شود. همیشه به موقع نماز میخواند وروزههایش را میگرفت. رنگ آبی آسمانی راخیلی دوست داشت و همیشه لباس آبی میپوشید. جنگ که شروع شدبا این که سن کمی داشت از طرف بسیج به جبهه رفت. چند ماه جبهه بود که از ناحیه سر تیر خورد و مجروح شد. او را به بیمارستانی در تهران برده بودند و یک مدت آنجا بستری بود. بعد که به خانه آمد به دلیل مجروحیتش مدتی جبهه نرفت ولی فعالیت هایش رادر بسیج ادامه میداد.بعدازمدتی ازدواج کرد وبا همسرش بسیار خوشرفتاربود وهیچ وقت همسرش راناراحت نمیکرد. همسرش بارداربود که به جبهه رفت به او گفته بوداگر دختردار شدیم اسمش رامرضیه بگذار.چندماه بعد که دخترش به دنیا آمد، پدرم برایش نامه نوشت که دخترت به دنیا آمده است، ولی نامه برگشت خورد. اینجاگفتیم حتماً اسیر شده است.پدرم مرتب میرفتند فیلم اسرا را نگاه میکردند تاشاید خبری از برادرم پیدا کنندولی هیچ خبری نشد. بعداز ده سال خبر دادندکه پیکر شهید پیداشده است.
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#زندگینامه
#شهید_فضل_الله_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرزند علیاصغر ، متولد ۱۳۴۸ ، دانشآموز دورهی راهنمایی ، در اواخر اردیبهشت ماه ۶۷ با عضویت بسیج به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد . وی در خطوط مقدم و سنگرهای خون گرفتهی شلمچه به دفاع از اسلام و مملکت اسلامی پرداخت و در تاریخ ۱۳۶۷/۳/۲۴ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض عظمای شهادت نائل شد و پیکر پاکش در جوار شهیدان گلگونکفن شهیدآباد بخصوص برادر شهیدش ، عنایتالله ، قرار گرفت. پس از گذشت مدت زمان کوتاهی با پذیرش قطعنامه ، جنگ پایان یافت و سفرهی رنگین و نعمت والای شهادت بر روی مشتاقان بسته شد و بازماندگان این کاروان را به حسرت دائمی فرو برد. شهید فضلالله آخرین شهید دفاع مقدس ،در دوران حماسه و خون و معرکههای جنگی طایفهی ایلخاص قلمداد گردید.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#وصیتنامه
#شهید_فضل_الله_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرازی از وصیتنامهی شهید :
باری هر چند خودم را لایق شهادت نمیدانم ولی وظیفه خود میدانم که چند کلمهای را خدمت شما عرض کنم من کوچکتر از آنم که شما را نصحیت کنم ( ای مردم شهیدپرور، ای خانوادههای شهداء میدانید چه مسئولیتی دارید شما موظفید این دستاوردهای فرزندانتان که با زحمت زیاد و ریختن خونشان بدست آوردهاند نگهدارید.)
شما باید اسحله به زمین افتاده آنان را بردارید و با رژیم فریب خورده صدام مبارزه کنید ما بایستی تا آخرین نفر و تا آخرین فشنگ و تا آخرین قطره خون مبارزه کنیم، خداوند به ما یک جان داده و یک جان هم میخواهد. پس ای پدر و مادر زحمت کشیده و در مرگ من هیچگونه سیاهی نپوشید، در مرگ من اشک نریزید، هر قدر اشک بریزید دشمن شادتر میشود، پس ما جانی که خدا داده را باید بدهیم. امام را تنها نگذاریم، چون امام حسین (ع) را تنها گذاشتند به شهادت رسید. خواهش از عزیزان دانشآموز این است که در پشت میزها درس را بخوانند که اسلام در آینده محتاج دشمن نباشد...
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#شهید_فضل_الله_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
خاطرهای از زبان خواهر:
فضلالله بسیار خانواده دوست و فامیل دوست بود. به پدر و مادرم بسیار احترام میگذاشت. بسیار زحمتکش و مهربان بود. یادم میآید اولین پولی را که جمع کرده بود به مادرم داد و گفت مادر با این پول برای خواهرم گوشواره بخر. مادرم قبول نمیکرد، فضلالله گفت اگر قبول نکنی خیلی ناراحت میشوم. مادرم گفت آخر دلم نمیآید تو خودت ساعت نداری، فضلالله گفت اشکال ندارد خواهرم واجبتر است. یک روز من با شهید رفتیم علف جمع کنیم آنجا یک مار کوچک دست من را نیش زد و حالم بد شد. فضلالله سریع خودش را به خانه مرحوم حاجلطفعلی رسانده بود و با شهید نورمحمد یک طناب آوردند و دستم را محکم ازبالا بستند و مرا به خانه رساندند و بعد به دکتر رفتیم. فردای آن روز که مرا از دکتر آوردند خیلی خوشحال بود که توانسته بود به من کمک کند. یک بار هم پدرم نصف شب میخواستند به اصفهان بروند، دیدیم با عجله برگشتند وگفتند سریع فانوس را روشن کنید و به من بدهید. مادرم پرسیدند برای چه؟ پدرم گفتند روی پشتبام طویله دزد دیدم. چند دقیقه بعد پدرم در حالیکه به شدت گریه میکردند، برگشتند. ما گفتیم چه شده؟ چرا گریه میکنید؟ پدرم گفتند دزد نبود، فضلالله روی پشتبام طویله دارد نمازشب میخواند. با اخلاق و رفتاری که فضلالله داشت شهادت حقش بود.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#زندگینامه
#معلم_شهید_نجفعلی_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرزندحجتالله، متولد۱۳۴۰، متأهل و دارای سه فرزند، آموزگار ابتدایی بود. علاوه برتدریس، به امورتربیتی و مذهبی آنهاهم اهمیت میداد. تابستان۱۳۶۰ باعشق واخلاص به عضویت بسیج درآمد و پس ازطی آموزش های لازم راهی جبهه شدو بیش ازسه سال ازعمرگرانبهایش رادرنقاط مختلف جبهه هاو خطوط مقدم گذراندو دراین مدت سه بارمجروح شد. آخرین مجروحیت اوشب عملیات کربلای۸در تاریخ ۱۳۶۶/۱/۱۸ درحین پیشروی به سوی مواضع کفربودکه اصابت ترکش به سر،مقداری از استخوان پشت سر رابرده وبه شدت ضربه مغزی شد. بینایی وحافظه خودرا ازدست داده بودو به افتخارجانبازی۷۰درصدنائل آمد.پس ازبستری دربیمارستانهای تهران وشیرازبصورت معجزه آسا بهبودی نسبی حاصل شد،اما به طور معمولی قدرت خواندن ونوشتن رانداشت. مشیت الهی بر این بودتا چند صباحی دردوناملایمات را باپیکر نیمه جان خودلمس کندو درفقدان یاران وهمسنگران خصوصاً عروج ملکوتی امام و مقتدای خویش خون گریه کند. ایشان باتحمل این همه مصائب ومشکلات، شکرو سپاس و طاعت خدارا به جا آورد و مورخهی ۱۳۷۲/۷/۱۶ هنگام بازگشت ازمنزل همرزمی جانباز درسعادتشهر درحالیکه دختر سه سالهاش الهه را دربغل داشت در اثر برخورد اتوبوس، رحل اقامت به سرای دیگر افکند. پیکراین جانباز شهید و دخترش درجوار شهیدان گرانقدر شهیدآباد خصوصاً برادرشهیدش، صادقعلی، به خاک سپرده شد.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#وصیتنامه
#معلم_شهید_نجفعلی_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرازی از وصیتنامهی شهید :
میخواهم بگویم شهدا زخم ترکشها و گلولههای سرخ و آتشین دشمن را با آغوش باز به جان میخرند و ضربههای طاقتفرسایی را متحمل میشوند اما حقیقتی است که میگویند زخمزبان از زخم شمشیر بدتر است. پس ای بازماندگان شهدا وظیفه شما در این مورد سنگینتر و آن به جان خریدن زخمزبانها و تحمل این گفتار نابخردانه است، بگذارید هر چه میخواهند بگویند و شما صبر نمائید که روزی این شب تار سحر گردد و این دنیا تمام گردد و روز جواب برسد، مبادا که در این راه مستقیم و راه هدایت و حقیقت که قرار گرفتهاید تردید نمایید و در بین راه دلسرد شوید و به دیگران نگاه کنید که چرا آنان دین خدا را یاری نمیدهند، شما بر حقانیت این راه آگاهید و پیوسته مصممتر و مستحکمتر باشید و تا آخرین قطره خون و عزیزان استقامت کنید و مبادا که از این راه مستقیم که خداوند بر شما منت نهاده و شما را در این راه قرار داده منحرف و یا جدا گردید و دیگر اینکه در موقع خواندن قرآن ترجمه آنرا قرائت نمایید و لحظهای بر آن بیندیشید و اگر توانستید رفتار و کردار خود را طبق آیات قرآنی اصلاح نمایید و در صدد خودسازی خود باشید اگر افراد خود را اصلاح نمایند جامعه خودبخود اصلاح خواهد شد و پیروزی نهایی بدست خواهد آمد...
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#معلم_شهید_نجفعلی_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
خاطره از زبان علیرضا اکبری:
اوجایی رانمیدید و من شبانهروز پهلویش بودم.شب جمعه ای او داشت ازرادیو دعای کمیل گوش میداد،حال خوشی پیداکرده بود،من هم چیزی نمیگفتم تا مزاحمش نباشم، بعدازدعای کمیل دیدم هراز چندی دستش راجلو صورتش تکان میدهد. به او گفتم چه میخواهی؟گفت میخواهم این مگس را ازجلو چشمانم رد کنم، گفتم مگرچشمانت میبیند؟خلاصه آن شب بعدازدعای کمیل خداوند،کمی به چشمهای او نور داد وتاآخر عمرش ازدیدکمی برخوردار بود و باهمین نورِکم رفت وآمد میکرد وزندگی رامیگذراند تااینکه خداوندروز موعودرا رساند و بافرزند کوچکش که او را در بغل داشت با اتوبوس تصادف نمود وخود وفرزندش به لقاءالله رسیدند.ایشان جانباز ۷۰درصدبودند. شهید قبل از مجروحیتش خیلی خوب به احکام توضیح المسائل مسلط بودو در مسجدمدتها مسئله میگفت و ایشان مدتها هم امام جماعت مسجد بودند.شغل اصلی او آموزگاری بود که انجام تکلیف مینمود.بعضی از همکارانش به اوگفته بودندکه تو لیاقت داری و میروی جبهه،برای ما هم دعا کن که لیاقت پیدا کنیم.او درجواب گفته بود لیاقت نمیخواهد وفقط شناسنامه وکپی آنرا میخواهد و اگرراست میگویی برو شناسنامهات را بیاور تاباهم برویم. یعنی اینقدر شهید رک حرفهایش رامیزد. او همین اواخر عمر همه حسابهایی که جاهای گوناگون داشت همه راجمعآوری و تسویه حساب نمود و بدرستی دست وپایش راجمع کرد و آماده رفتن گردید.
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#زندگینامه
#شهید_حاج_ولی_الله_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
فرزند میرزا بابا، متولد سال ۱۳۲۳ تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی نزد مرحوم حاج مظفر سپری نمود. اموراتش را با دامداری و کارگری میگذراند. گاهی برای کارگری به شیراز و اصفهان هم میرفت. در تظاهرات و راهپیماییهای ضد رژیم شرکت میکرد. در سال ۱۳۶۱ پس از اتمام دورهی آموزش نظامی با عنوان بسیجی به کردستان اعزام گردید و در اثر سرمای شدید و یخبندان مریض شد و به خانه برگشت. بعد از بهبودی به جبههی جنوب عزیمت کرد. در عملیات «رمضان» در جبهه کوشک از ناحیهی دو چشم و سر، مجروح و به بیمارستان خلیلی شیراز منتقل شد، اما علیرغم تلاش پزشکان، هر دو چشمش را از دست داد و به افتخار جانبازی ۷۰ درصدی نائل آمد. ۷ ماه در آسایشگاه جانبازان تحت درمان بود و با به دست آوردن سلامتی نسبی به شهیدآباد بازگشت. چهار فرزند پسر و دو فرزند دختر داشت. پسرش قاسم در سن ۲۱ سالگی در سانحهی تصادف در تاریخ ۱۳۸۳/۳/۱۷ دچار مرگ مغزی و اعضای بدنش به سه بیمار نیازمند اهدا شد. حاج ولیالله سرانجام در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۳۰ به خیل شهدا پیوست و در گلزار شهدای شهیدآباد مدفون گردید.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#شهید_حاج_ولی_الله_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
خاطره از زبان همسرشهید:
حاجی بسیار به نماز اول وقت حساس بود. هرهفته هم اصرار داشت به گلزارشهدا برای زیارت شهدا برود. یکبار من به او گفتم اگر ماشینی آمد که ما را سوار کند با آن برویم ولی حاجی گفتند نه آرام آرام پیاده میرویم تا ثواب بیشتری به دست آوریم. شهید روزههای مستحبی خیلی میگرفت، شب ها من برایش خورش میگذاشتم تا سحری بخورد ولی صبح میدیدم اصلاً دست به خورشها نزده، به حاجی میگفتم من نمیدانم شما چی میخوری؟ شاید از بهشت برایت غذا میآورند؟ حاجی میخندید و میگفت بعداً میفهمی، بعدها فهمیدم که فقط چند عدد خرما میخورده است. شب ها هر موقع میخوابید ساعت ۲ یا ۳ صبح بیدار میشد، جانمازش همیشه پهن بود همانجا نماز میخواند و گریه میکرد و با خدا راز و نیاز میکرد تا موقع نمازصبح شود. من به او میگفتم خیلی زود بلند میشوی شهید میگفت من که چشم ندارم ساعت را ببینم شما ساعت را روی زنگ بگذار تا از صدای آن بیدار شوم. هر روز به مسجد میرفت و همیشه اولین نفر برای نمازجماعت از خانه خارج میشد. از مسجد هم که میآمد دو رکعت نماز میخواند. همیشه قرآن را بر میداشت و باز میکرد و هر چه از قرآن حفظ بود همان را میخواند.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
#خاطره
#شهید_حاج_ولی_الله_اکبری_باصری♥️🥀🇮🇷
خاطره از زبان همسر:
شهید خاطرات زیادی دارند، یک بار که به جبهه کردستان رفته بود به خاطر برف و سرمای زیاد مریض شده بود، تمام دست و پایش یخ زده بود و اورا به بیمارستان برده بودندو بعدهم مجبور شد آن زمستان به خانه بیاید و استراحت کند.حاجی وقتی از کردستان آمد خاطرهای تعریف کرد میگفت آنجا همهاش کوه است و با قاطر وسایل را ازکوهها بالا می برند. تعریف میکردند که یک نفر آنجا شهید شد به نام آقای اشتیاقی که از نیریز بود، این شهید پشت یک صخره بوده ولی چون عینک داشتند از انعکاس نور روی عینکشان دشمن ایشان را به شهادت رسانده بود و همانجا سرشان جدا شده بود و روی صخره افتاده بود و خون زیادی از ایشان روی صخره ریخته بود،حاجی میگفت بعداز۱۲ روز که من به محل شهادت آقای اشتیاقی رفتم جای خون این شهید گلهای لاله روییده بود. بعداً که شهید علیعسکر به شهادت رسید خیلی گریه میکرد و میگفت من سعادت نداشتم و ماندم. یک روز پسرم محمد ازدست و پایش مریض شده بود اورا به شیراز بردیم،به خانه عبدالمجید رفتیم. آنجا حاجی فهمید که یک عملیات شده است همینطور گریه میکردندو میگفتند من سعادت ندارم وماندم، من به اوگفتم تو برو من خودم بچه را دکتر میبرم ،او هم فوراً به جبهه رفت. عملیات درماه رمضان سال ۶۱ در جنوب بودکه همان جا ایشان مجروح شدند وچشم هایشان را از دست دادند.
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
32.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در ادامه ویژهبرنامههای سی و دومین یادواره سرداران و ۴۶ شهید سرافراز روستای شهیدآباد شهرستان خرمبید
امروز سه شنبه ۱۴۰۳/۴/۱۲:
برپایی و تکمیل چایخانهی امام رضا علیه السلام و نمایشگاه ره یافتگان وصال برای بهره برداری در ایام برگزاری یادواره
برنامه فردا چهارشنبه ۱۴۰۳/۴/۱۳:
رونمایی از تمثال مبارک شهدا در مسیر جادهی روستا
برگزاری مراسم شب خاطره گویی با حضور همرزمان شهدای روستا
در جوار گلزار مطهر شهدای روستای شهیدآباد
منتظر حضور گرمتان هستیم
یاحق🌹
تجدید میثاق با شهدا ؛۱۴۰۳/۴/۱۴، گلزار شهدای شهیدآباد
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#شهیدان_زنده_اند
#خون_شهیدان_سرخی_صبح_ظهور_است
#خون_شهدا_محکمه_ایست_که_ما_را_در_آن_به_محاکمه_میکشند_شهید_آوینی
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنابهم🤲🥀🍃💚
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ #حجاب در کلام اهل بیت علیهم السلام و شهدا
#شهید_علی_سینا_یوسفی_باصری :
(پیامم به خواهرانم این است که همچون زینب زندگی کنند و کارهایشان را زینب وار انجام دهند و حجاب و پوشش اسلامی را کاملاً رعایت فرمایند و بدانند که سیاهی چادرشان از سرخی خون شهدا کوبندهتر است)
در دامنهٔ صدف چنان دُر باشید
چون گل ز صفای زندگی پُر باشید
تا حضرت فاطمه است الگوی شما
آراسته در حریم چادُر باشید
(محسن غلامحسینی)
۲۱ تیرماه، روز عفاف و #حجاب گرامی باد.
ستاد یادواره سرداران و ۴۶ شهید والامقام روستای شهیدآباد
#عفاف
#حجاب
#هفته_عفاف_و_حجاب
#شادی_روح_شهیدان_صلوات
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahidabad_fars