eitaa logo
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی °|• ـღ شهید علی خلیلی •|°
﴾🥀♥️﴿ روزی را نزدیک خواهیم كرد که اسرائیل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سـلاحمـان به جایِ گــلـولـه پـــاســدار بیرون بیاید..✌🏼' آخرین‌سخنرانی در‌پادگانِ‌زبدانی‌سـوریه‌‌چقد‌نزدیک‌ به‌حال‌و‌هوایِ‌امروز‌است..🍃↑ 『‌‌‌‌@shahidegheirat
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
☕️| هرشب یڪ فنجاݩ ࢪمان #ناے_سوختہ 📚 #قسمت_سی‌ام #فصل_چهارم : نقاهت اول🛏🥀 مادر روی زمین نشست و هر د
🌱بسـمِ الربِّــ الشُہدا🌱 📚 : نقاهت اول🛏🥀 نگاهشان بدجوری به هم گره خورده بود،😍 لبخند روی لب های مادر انگار خشک شده بود،☺️ منتظر عکس العملی از طرف تنها پسرش بود؛✨ آخر خدا وکیلی حقّش هم بود، چند وقت بود که انتظار این لحظه را می‌کشید،🌧 حالا می‌خواست با یک مامان گفتنِ دوباره جان بگیرد.🌱 قلبش تیر کشید💔، دست راستش را روی طرف چپ سینه‌اش فشار داد😣 و چشم هایش به هم فشرده شد؛ مثل اینکه یاد چیزی افتاده بود؛💥 آری!! فلج حنجره، حسرت شنیدن مامان از زبان ؛😢 محال بود دوباره اسم مامان را صدا کند.😔 دو هفته گذشت و مادر تمام این مدت مثل پروانه🦋 به دور پسر می‌گشت؛ دوستان سنگ تمام گذاشتند.😌 دعا🤲🏻، نماز🛐، روزه🌙، زیارت😇، روضه🥀،... دل مادر روشن بود،🌻 همه چیز دست کسی بود که جوانش را بعد از چند ساعت🕙 خونریزی شدید از شاهرگی پاره شده🔪 به او برگردانده بود؛ اگر زنده ماندن معجزه بود💫 پس دیدن معجزه‌ای دیگر بعید نبود، برق امید در چشم‌های مادر دیده می‌شد.✨ بعد از ظهر بود،ICU شده بود پاتوق مادر ؛ برنامه آن روز چهل بار تلاوت سوره تبارک بود.📖 –حاج خانوم! برنامتون چیه!؟🤔 این آقا با وجود شما یک لحظه هم حوصله‌ش سر نمی‌ره.😊 –می خوام براش قرآن بخونم، نذر کردم برای حرف زدنش.💖 و آرام توی دلش گفت:« برای اینکه یه بار دیگه بگه مامان.😍» پرستار چشم‌هایش را با شیطنت به چشم‌های مادر دوخت،😎 از نگاه مادر جوابش را گرفت. او می‌دانست مادر برای چه نذر کرده، لبخندی زد🙂 و با دستش آرام شانه‌ی مادر را نوازش کرد. –التماس دعا،🤲🏻 انشاالله حاجت روا بشی.😇 شروع کرد به خواندن ۱بار؛ ۲بار؛ ۳بار؛ اشک💧، اشک💧، اشک💧، تصمیم خودش را گرفته بود می‌خواست هر طور شده معجزه دوباره خدا را ببیند، و بالاخره چهلمین بار.🌟 اشک‌هایش تمامی نداشت😭، بی حال و بی رمق شده بود؛ انگار همه‌ی توانش را برای التماس به خدا گذاشته بود؛ به اتاقی🚪 که برای استراحت در اختیارش گذاشته بودند رفت، آنقدر خسته بود که بی‌هوش روی تخت🛏 افتاد. صدای زنگ تلفن📲، او را از جا پراند،😓 اضطراب همه وجودش را گرفت ساعت حدود یک نیمه شب بود، در این دو هفته صدای زنگ تلفن، شنیدن نام خودش و یا حتی هر دستی که به شانه‌اش می‌خورد‌، تنش را می‌لرزاند. –نکنه ....!؟😰 –شاید...😨 –پسرم!... و.... به خودش آمد، تلفن هنوز زنگ می‌خورد، حتما خبر مهمی بود. –اَلو!! –کجایی مادر!؟ خدا خیرت بده بیا پایین، ICU ، آقا باهات کار داره. گوشی بی اختیار از دستش افتاد،😱 چادرش را روی سرش انداخت، با عجله و با پای برهنه👣 به طرف ICU دوید، در🚪 را باز کرد، کنار تخت🛏 نشسته بود، تا چشمش به مادر افتاد لبخند زد،🙂 با لب‌هایی که حالا تنها یک طرف آن می‌خندید و یک طرفش بی حرکت بود😔 زمزمه خفیفی از اعماق حنجره شنیده می‌شد. –حَلّم، حَلّم.... ...🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪانالِ چطوریه!؟🤔 بیاید همه حرفاتون رو درباره کانال به صورت ناشناس به ما بگید:)🌱↯⇩⇩ https://harfeto.timefriend.net/66296887
ᬉ⇶ྀ⃢🌸 《وقتـے از ڪار فراغت پیدا کردی یعنی ڪارت تموم شدھ، تازھ قـامت راست کن؛ یعنی شرو؏ ڪن بہ ڪارِ بعدی😌؛ تـوقـف وجود ندارد..🌻🤓!'》 🎙| 『‌‌‌‌@shahidegheirat
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
ڪانالِ #شہید_غیرت چطوریه!؟🤔 بیاید همه حرفاتون رو درباره کانال به صورت ناشناس به ما بگید:)🌱↯⇩⇩ https:
🌺' سلام‌عزیز‌جان✋🏻' همونطور کہ خودتون هم گفتید ما بخاطر ظاهر با شهدا رفیق نمیشیم و بہ عنوان یک الگو و اسطوره با شہدا ارتباط می‌گیریم✨ همچنین چون شہدا روحشون بہ خدا پیوستہ ابراز عشق و محبت بہ شہدا ڪاملا حلالہ :)) شہیدِغــیࢪت♡➜
📚| مسلمان تسلیم فࢪماݩ خدا است. همین امر هم او را سـربلـند می‌کند🌿 با خدا باش... پـیـࢪوز باش🌱!' -بࢪیدھ‌ای از كتابِ پـدر تنہا ۲۳ روز تا عیدِغـــــدیر😍 ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @shahidegheirat ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
💞 اۍ بہ قربان خدا! چون ڪہ مرا غمگین دید ، بهر خوشحالۍ من در دلم انداخت تو را❤️(: °|• ـღ شهید علی خلیلی•|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌱بسـمِ الربِّــ الشُہدا🌱 #ناے_سوختہ📚 #قسمت_سی‌و‌یکم #فصل_چهارم : نقاهت اول🛏🥀 نگاهشان بدجوری به هم
☕️| هرشب یڪ فنجاݩ ࢪمان 📚 : نقاهت اول🛏🥀 مادر معنایش را نمی‌دانست😰، اما اشک می‌ریخت😭، متوجه نشد اما سجده کرد، حالش را نمی‌فهمید اما از ته دل لبخند می‌زد😊؛ را محکم در آغوش گرفته بود😍 و صورت نحیفش را تند تند می‌بوسید😚؛ همین که صدای دوباره گوش هایش را نوازش می‌داد برای او کافی بود.😌🌷 نذر مادر و معجزه‌ی خدا، یکی از مویرگ‌های صدای شده بود. دوباره پیشانی اش را روی زمین گذاشت.🌴 –خدایا راضی‌ام به رضای تو....📿 دو ماه طول کشید📆 تا از بیمارستان🏨 مرخص شود؛ بیمارستان عرفان در خیابان🛣 سعادت آباد؛ مسیر برای دوستان او مهم نبود،❌ همه تنها به دیدن فکر می‌کردند💛، صحبت کردن با او و بودن در کنارش آنقدر برایشان شیرین🍫 بود که مسیر را در نظرشان کوتاه می‌کرد،⚡️ حتی از قم، شهرری، کرج، شهریار،و....🗺 در طول مدت هیچ وقت تنها نبود،🌹در ساعات🕟 ملاقات اتاق🚪 لحظه‌ای خالی نبود، عده‌ای می آمدند و عده‌ای نرفته دوباره و دوباره.🌀 تغییر ساعت‌های ملاقات هم حضور بزرگان و علما💫 برای او و مادر قوت قلب بود و در تمام ۲۴ ساعت⏰ شبانه روز مادر پروانه🦋 بود و شمع.🕯 مبینا هم در این مدت دلتنگ مادر و داداش بود.😢 و حالا انتظار یکی دو ماهه دخترک برای دیدن دوباره‌ی مادر و داداش به پایان رسیده بود. –نه!! این داداش من نیست،😳 این کچله!😣 داداش من ریش داشت؛ این دیگه کیه!!؟😟 و بر روی تخت🛏 با حالتی زار و صورتی که نیمی از آن در کنترلش نبود سعی داشت خواهر هفت ساله‌اش👧🏻 را متقاعد کند که باز هم همان داداشی قبل خواهد شد.💝 خلیلی جوان رعنا🌴، شاداب🌸، خوشرو☺️، با قامت و اندامی میانه🍃، با موها و محاسن تیره رنگ و پر پشت،🧔🏻 سحرگاه نیمه شعبان🌙 به بیمارستان🏨 آمد و حالا بعد دو ماه، جوانی نحیف و رنجور با سری تراشیده و بدنی که یک طرف آن لمس شده بود،😭 با پهلو و حنجره‌ای سوراخ، نه با پای خودش که بر روی ویلچر از بیمارستان🏨 مرخص شد☔️ و شاید فرصت دو ساله‌ای از همین لحظه به او داده شده بود؛⏳ به قول خودش: «نوشته شده بود.»📝 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat *📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞| غذ‌ابدھید‌و‌جشن‌بگیرید...💚 قول‌میدید‌غدیر‌یہ‌کارےبرا‌آقــا‌بڪنید؟! 《اگر گࢪامی داشتہ شده بود ڪار بہ عـــاشورا ڪشیدھ نمی‌شد..🍂!'》 👌🏼سخنرانے‌شنیدنے ┄┅•|•⊰❁〇⃟🦋❁⊱•|┅┄ @shahidegheirat
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
ڪانالِ #شہید_غیرت چطوریه!؟🤔 بیاید همه حرفاتون رو درباره کانال به صورت ناشناس به ما بگید:)🌱↯⇩⇩ https:
🌺' انرژی و لطف شما مہربونا😍 ---------- چشم حتما👌🏼☺️ 🌱↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 『‌‌‌‌@shahidegheirat
📸| خداۍ‌من!' بہ تو پـــنــٰـــاھ می‌برم از بی‌فایدگی! 🖇⃟♥️
💞 درست مے گویند هر ، عڪس العملے دارد مثلا ... تُ مے خندے و من مے میرم براے خنده هایت °|• ـღ شہید علی خلیلی•|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
☕️| هرشب یڪ فنجاݩ ࢪمان #ناے_سوختہ📚 #قسمت_سی‌و‌دوم #فصل_چهارم : نقاهت اول🛏🥀 مادر معنایش را نمی‌دانس
🌙| قࢪاࢪِ شبانگاھ 📚 : نقاهت اول🛏🥀 شاید از بین همین‌هایی که هر روز با آنها زندگی می‌کنیم یک روزی صدها و هزاران انتخاب شود؛ ای کاش عادت کنیم تا کسی زنده است کارهای خوبش را ببینیم👁👁 و روی خوب بودنش حساب باز کنیم؛ قدرش را بدانیم☘، از او یاد بگیریم🤓 و پای درس اخلاقش بنشینیم.☺️ همیشه می خندید🙂، حتی موقعی که از درد به خودش می‌پیچید😓، آن موقع که غذا خوردن🥪 آن قدر برایش سخت شده بود که از جویدن چند تا لقمه کوچک خیس عرق می‌شد!!😔 –چی شده جون!😟 خوبی!؟ این غذا را دوست نداری؟😕 –دستتون درد نکنه😊 خیلی هم خوشمزه اس،😋 شرمنده کردین. –ولی انگار خوب نیستی!؟ چقدر عرق کردی!😓 جون من تا نگی چی شده لب به غذا نمی‌زنم. –هیچی بابا!! دیگه اوراقی شدیم رفته پی کارش،😅 فکمون که دیگه فک نیست، یه لقمه می‌خوریم انگار کوه می‌کَنیم.😄 رنج‌ها، دردها، ناراحتی‌ها، سختی‌ها و تمام ناملایمات💥 در پشت چهره شاد و متبسم😊 او پنهان شده بود. سهم دیگران از همنشینی با او همان چهره شاد و لبخند زیبایش بود و همه آنچه در زیر آن پنهان بود سهم خلوت شبانه‌اش، خلوتی که شاید مادر هم در آن راهی نداشت،💫 عاشق مادر بود💕 و می‌دانست دل نازک او چگونه با ناله‌هایش خراشیده خواهد شد؛💔 برای مبینا برادری دلسوز بود😍 و نگران دوره سنی حساس خواهر و نگران آینده او که پی آن از همین دوره حساس ریخته می‌شد؛ برای خواهر احساس تکلیف می‌کرد.💜 در فرزندی نمونه بود👌🏻 و برادری کم‌نظیر🌼 و در رفاقت عجیب سنگ تمام می‌گذاشت...🌺 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat *📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○°خوش آمد میگیم بہ رفقاۍ جدید جمع‌مون😊 بمونید برامون🌱:)!'
📸| #پروفایل_دلبرانہ قࢪبانِ وجودت کہ وجودم از وجودت شدھ موجود..💕!' ای‌آســماݩـے‌ترین مخلوق در زمین✨ #امام_خامنہ_ای 『‌‌‌‌@shahidegheirat🌹』
💞 در ساحل پلکهایت‌می‌نشینم تا موج نگاهت مرا بگیرد ببرد به عمق چشمانت آذرتقوی‌زاده °|• ـღ شهید علی خلیلی•|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
🖇⃟♥️ اوج گرماۍ اهواز بود... بلند شد، دریچه ڪولر اتاقش رو بست!! گفت: به یاد بسیجی‌هایی کہ زیر آفتاب گرم می‌جنگند. سرداࢪ‌شہید‌حسن‌باقری ➣ @shahidegheirat🌹』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
هم‌اڪنون حـࢪم سہ‌سالہ اࢪباب♥️ حضرت رقــیہ﴿💚﴾ نایب‌الزیارھ دلدادگان شہیدغـیرت‌♡
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
ببخشید فـیـلم‌برداری خوب نیست😅 ان‌شاءالله جبران می‌ڪنیم🌱!'
『🌶'!』 🍂در این نفس‌هاۍ آخࢪِ دولت اصلاحات دارن تمام تلاششون براۍ گندڪاری بیشتر می‌کنن از بـࢪق‌گرفتگی و گرونی اجناس گرفتہ تا مࢪدم ڪلافہ کنن و آخࢪش همہ‌چی گࢪدن دولت بعدے بندازن!!😐 🔹 مࢪاقب این فتنه باشید و برای مردم روشنگری کنید که دلیل اصلی گرانی‌ها عقده گشایی غربگرایان علیه جبہه انقلاب هست و ان‌شالله خیلی زود تمام این مشڪلات ساختگی برطرف خواهد شد. 💥👈🏼 امید دادن مـہـم‌ترین ڪاری هست کہ ما در این چند هفتہ داریم. 🌱↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 『‌‌‌‌@shahidegheirat
-641655037_-217661.mp3
4.84M
🎧🎶 درس بزرگ امام‌جواد﴿؏﴾⇩↯ باید هــمت کنیم کہ هوشیاری مࢪدم را براۍ مقابلہ‌ۍ با این قـدرت‌ها بَـرانـگـیزیم. 🎙امام‌خامنہ‌ای ╔═ 🏴 ══ 🖤 ══🕊⚘ ═╗ @shahidegheirat ╚═ ⚘🕊══ 🖤 ══ 🏴 ═╝