eitaa logo
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
1.2هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌙| قـࢪاࢪِ شبانگاھ #ناے_سوختہ #قسمت_پنجاه‌ویکم #فصل_ششم :جوانی🧔🏻📿 سر و صدایشان تا کله‌ی اتوبوس🚎 می
🌙| قࢪاࢪِ شبانہ :جوانی🧔🏻📿 «نماز ظهر و عصر به صورت فرادی خوانده شد🛐 و ما برای نماز مغرب و عشا این برنامه را پیاده کردیم😎. غیر از بچه‌ها خیلی از بزرگترها هم تو رو در بایستی قرار گرفته بودند و اومده بودند تو نماز جماعت به امامت من شرکت کرده بودن.😅 به گفتم بسه دیگه، بیزخیال این برنامه!! زشته! آخه تا بزرگترا هستند من امام جماعت بشم!؟🙁 هم اصرار می‌کرد که این کار ما درسته، تا اونا باشند که برای امامت نماز تو رودربایستی قرار نگیرند.😒» اهل ریا نبود، اصلاً سعی نمی‌کرد کار‌هایش دیده شود🌤. حتی دوست هم نداشت که کسی متوجه ارتباط قشنگ و با خدا بشود،😇 اما انگار گاهی خداوند خودش می‌خواهد بعضی چیزها دیده شود،☺️💚 همان چیزهایی که قرار است درس‌هایی برای بقیه باشد🖇 و اردوی مشهد یک فرصت بود برای دیده شدن او.💫 –آقا خلیلی! دمت گرم. بازم شیرموز؟!😋 نوکرتم به مولا!!🤩 +بخور پسرجون!! حرف نزن، باید بری تا صبح زیارتنامه و دعا بخونی.😏😎 –اُهُه...اُهُه... +بیشتر بابا!! پرید گلوت! نترس شوخی کردم، هر چقدر دوست داری بخون.😉😄 با کف دست راستش چند بار آرام بین دو کتف پسر کوبید و صدای خنده‌اش، تک سرفه‌های پسرک را هم به قهقهه ای مبدل کرد.😂 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat*📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
بسم‌ِ‌لـبـانِ‌ترك‌خوردھ💔!'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علـے اڪبرِ سیدالشہدا این شب و روزا در ڪربلا کہ مہمان سفرہ شاھِ ڪرم هستید برامون دعا کن تا ما هم مانند شما مـُحِـب حقیقی باشیم . . .🥀!' 『‌‌‌‌@shahidegheirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
طـࢪیـق‌الوصـال حضࢪت زیـنـب﴿س﴾ تصاویر شہدا بر دیواره‌هاۍ‌ حـرم بہ یادتون بودم..
ࢪفقاۍ عزیز مادرِ داداش علـے حالشون خوب نیست براۍ سلامتیشون دعا کنید📿..!'
Meysam Motiee - Moharram99 Shabe7 Ghesmate6 (128).mp3
6.69M
❢ 🥀 ‍ꦿ ◁ ❚❚▷ ↻🥀 ‍ ꦿ ❢ 🕯°•من از همون روزا می‌دونستم، ♥️°• دنیاۍ بی‌گریه چه دلگیره... 🎙میثم‌مطیعـے 🏴| 🎧| 『‌‌‌‌@shahidegheirat
🖇⃟♥️ مثلا یہ عـشــــق مشترڪ توۍ قـلـب همہ‌مون باشہ:)!' 『‌‌‌‌@shahidegheirat
در رھِ حُـســـین پیمان خون بستیم..✌️🏼!' عـلـمدار‌ انقلاب💞' 『‌‌‌‌@shahidegheirat
بامن‌بمان‌وسایه‌مهرازسرم‌مگیر من‌زنده‌ام‌به‌مهرتوای‌مهربانِ‌من! ﴿❀♡شہید‌علـے‌خلیلے➺﴾ ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
『💕'!』 عـاشـقـے یعنی: همان لحظہ‌اے ڪہ نگاهت را 👀 از نامحرم میگیرے تا 🚫 مہدی فاطمہ نگاهت ڪند ...😇 مراقب دل آقا باشیم✨!' 『شہیدِغـــــیࢪت』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃دین اومده حالت رو خوب کنہ:)! فلسفہ همہ بایدها و نبایدهاۍ دین همینہ! -غیبت نکن، حالت بد میشه -دروغ نگو، حال بد میشه -اسراف نکن، حالت بد میشه -صدقہ بده، حالت خوب میشه -کار کن پول دربیار، حالت خوب میشه 🎙استاد پناهیان
حـفـظِ خون گاهی رنج و زحمتِ زندھ نگہداشتن خون شہید، از خود شہادت ڪمتر نیست. رنج سی‌سالہ ﴿؏﴾ و رنج چندین سالہ زینب ڪبری﴿س﴾ از این قبیل است؛ رنج بردند تا توانستند این خون را نگہ بدارند. 🕯| 『‌‌‌‌@shahidegheirat
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌙| قࢪاࢪِ شبانہ #ناے_سوختہ #قسمت_پنجاه‌ودوم #فصل_ششم :جوانی🧔🏻📿 «نماز ظهر و عصر به صورت فرادی خوانده
🌙| قࢪاࢪِ شبانہ 📚 :جوانی🧔🏻📿 «یکی از برنامه‌های ثابتش بود که قبل حرم بچه‌ها رو شیر موز🥛🍌 مهمون می‌کرد😋. توی حرم بودیم و خوش بودیم،😌 یه وقت دیدم آقا کلاً نیستش.😳دمدمای اذان بود📣، طوری که بچه‌ها هم نفهمند🤫 داشت می‌رفت🚶🏻‍♂ اما یکی از بچه‌ها دیدش، گفت:« آقا کجا میری!؟» نگفت. اونم را دنبال کرده بود،🕵🏻‍♂ دیده بود رفته گوشه‌ی حرم خلوت کرده با خدای خودش.🤲🏻📿 اینجور نیست که آدم یه شخصیت استثنایی و آدم آهنی بخواد درست کنه بگه هیچ جا نبود. شاید همه آدما بامرام باشند، بالاخره کسی نیست که با خدا ارتباط نداشته باشه ولی این ملاطفت ، این رفتارهایش؛ این صداقت بود که بین او و دیگران فرق گذاشته بود آدم با اخلاقی بود.🌻✨» +مردونه؟ –مردونه‌ی مردونه، جون.✌️🏻 +قول؟ قولِ قول.🤝 دستش را وسط گذاشت و بقیه هم دست‌هایشان را محکم روی دستش کوبیدند.😍 –پس از همین امشب.🌟 سرش را کج کرد و چشمهایش را به حالت تاکید، براق کرد و انگشت اشاره اش را با صلابت بالا اورد.☝️🏻 +نامرده هرکی بلند نشه!!😏💥 خلیلی در دوران طلبگی🧔🏻 با دو تا از دوستان خانه‌ای داشتند🏡 که به آن «مقر» می‌گفتند.🌀 قرار نماز شب گذاشته بودند🛐، که هم مقید به قول و قرار بود هم نماز شب —هفده، هجده سالش بود که پدرش صدای گریه‌های نیمه شب را از اتاق می‌شنید.😭— سرش هم درد می‌کرد برای شوخی و سربه سر گذاشتن.😜😂 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat *📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
💞 • من از عالم تو را تنها گزیدم روا داری که من غمگین نشینم😭 ﴿❀♡شہید‌علـے‌خلیلے➺﴾ ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
حسین‌جان ! ماظلمتِ‌محضیم‌وتومصباحِ‌هدی ، ماغرقِ‌گناهیم‌و .. توکشتی‌ِنجات :)
『💖'!』 "با نـذر ڪتاب بہ عشق مولا، هم می‌تونیم براۍ ترویج کتاب خوانی قدمی برداریم، و هم دوستان وآشنایانمون رو عاشق تر از قبل عاشق ارباب کنیم:)" 💌¦ 🖤¦ ⌈° @shahidegheirat ○°.⌋
پیامِ خود شہداست ما اگر تڪہ تڪہ شویم و اگر تمام بدنمون قطعہ قطعہ کنند و از زیر تانڪ‌ها از بین ببرند قطعہ قطعہ بدنمون هم میگه: مـــــࢪگ بر آمـریڪا✊🏼!' -شہیدعلی‌چیت‌سازیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-فرزند شہید محمد اینالو🥺⇧↻ همہ عالم بہ فـدای تـو یارقیہ‌... اگر نازی‌ کند دختـر، خریدارش‌ پـدر باشـد ...💔🌱!' @shahidegheirat
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌙| قࢪاࢪِ شبانہ #ناے_سوختہ📚 #قسمت_پنجاه‌وسوم #فصل_ششم :جوانی🧔🏻📿 «یکی از برنامه‌های ثابتش بود که قبل
🌙| قࢪاࢪِ شبانگاھ :جوانی🧔🏻📿 –آی آی! پام...پام له شد.😩 +ای وای ببخشید.عه عه! این چی بود!؟😜 –آآ.....ی! بمیری ! پامو شیکوندی!😣 +پاشید ببینم، کی بود گفت نماز شب بیدار میشم😏، یادتون رفت.😒 –نزن جون! له شدیم؛ خوبه حالا پیامبری چیزی نشدی،😣 وگرنه فکر کنم قومتو با کتک هدایت می‌کردی!😒 بالاخره این قرار چه با شوخی😉 و چه با دعوا! به همت آقا هر شب برقرار بود.🌴 ارتباط با مردم هم برای او در سایه ارتباط با خدا رنگ می‌گرفت.😇 خلق و خوی او، نگاه، بر خورد و کلام دلنشین او، همه و همه رنگ و بوی خدایی داشت.🌈 –چرا پشت این بنده خدا این حرف زدی!؟😞 چشم‌‌های جوان بهت زده را زُل زُل نگاه می کرد،😳 توقع این برخورد را نداشت. آخر به خیال خودش حرفی نزده بود.☹️ +قبلا ازش عذرخواهی کن!✨ –شوخی کردم آقا، حرف بدی نزدم، اصلاً اشتباه شد!! خوبه؟ +برو برادر من،☺️برو عاقبت خودتو خراب نکن.☀️ این بنده خدا که هنوز اینجا نشسته، برو کارت سخت میشه‌ها!! –ول کن جون! الان که فرصت این کارا نیست، حالا یه اشتباهی کردیم فوقش صدقه می‌دیم! خوبه!؟ جون خودم روم نمی‌شه بهش بگم!😞 +باید فکرشو می‌کردی.😇 وکیل همه‌ی مردم بود، اصلا خودش را نمی‌دید. غصه دلش فکر این و آن بود.🍃 ترازوی همه کارهایش هم رضایت خدا بود و بس.⚖🌼 محرم که می شد سر از پا نمی‌شناخت، گاهی چشم‌هایش از خستگی و خواب آلودگی کاسه خون می‌شد.☄ سه روز مانده بود به محرم و هنوز آشپزخانه هیئت برپا نبود، باید داربست می‌زدند و یک برزنت هم روی آن می‌کشیدند. –زنگ بزن بیان داربست رو بزنن، بگو وقت نداریم.⌛️ +مگه من مردم!؟ خودم انجامش میدم.😎 –سخت جون زمان نداریما، حواست هست!؟ مگه چند بار داربست بستی تا حالا!؟🤔 –کاری نداره. مثل این که نفست از جای گرم درمیادا🔥!!حواست به بودجه‌مون نیست!؟ –نه اینم حرفیه، راست میگی؛👌🏻 حواسم نبود، پس بسم الله.💪🏻 سه روز گذشته و غروب اولین روز محرم.🌄 و وقت برپایی هیئت، مراسم و پذیرایی بود.🏴☕️ –آقای خلیلی کجاست!؟ بچه‌ها!! رو ندیدین!؟ –نه آقا! اجازه! همین جا بودن، الان میرم دنبالش.🚶🏻‍♂ خلیلی بعد از سه شبانه روز🌅 کار از فرط خستگی، مثل کودکی در پشت یکی از دیگ ها آرام به خواب رفته بود.😴 بی ریای بی ریا بود. یکی نبود بگوید: پسر جون این همه کار!؟؟🌟 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat *📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯