eitaa logo
🕊🥀شهیــــــــدانه🥀🕊
144 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
955 ویدیو
4 فایل
🌹بســـــــــــم رب الشهــــــــــــــدا🌹 ✳ گـــویـــندچـــرا دل بــه شهیــــــدان دادی ⁉️ ✅ والله کـــه مـــــن نــــدادم ‌آنـــــهابــــردند🕊 #استوری_شهدایی #عطر_شهدا #عکس_نوشته_شهدا #خاطره_شهدا ❤️❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 باعرض سلام وخداقوت خدمت همسنگران شهدایی . عزیزان بخاطر مشکلاتی چندوقتی کانال نتونست فعالیتی انجام دهد ،ممنونم از همسنگرانی که لفت ندادندو صبوری کردند . ان شاءالله ازاین به بعد به لطف ویاری خدا وشهدا بتونیم کانال رو فعال نگه داریم . شماهم درحد توانتون کانال رو تبلیغ کنید تا عزیزانی که علاقه به استوری شهدا واستیکر وعکس نوشته و مطالب شهدایی دارند عضو شوند اجرتون با شهدا . @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام برشھـــــدا محال است لبخند بزند و حال دلـــــم عوض نشود ! خنــــده‌اش انگار فرق دارد...! نه با دهان، ڪه از عمق چشمانش می‌خندد ! با تمام وجود و از ته قلبش ! از عمق چشمانی ڪه پر از مهربانیست و از ته قلبی ڪه خدا در آن خانه ڪرده. 🕊سلام صبحتون منور به نورشهدا 🌹 @shahidan_e
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴 برگزاری هیأت ومراسم عزاداری در دهه اول محرم، برایش از به شمارمی‌آمد وسنگ تمام می‌گذاشت، اما کیفیت اجرای آن برایش خیلی مهم‌ تر بود. طوریکه می‌توان ازهیأت عاشقان ثارالله (ع)، لشکر «۸ نجف اشرف» ، به‌عنوان یک الگوی نمونه عزاداری نام برد. از چند وقت پیش بزرگ ‌ترها و معتمدین خود را در لشکر خبر می‌کرد؛ چندتا بسیجی و یکی،دوتا پیرغلام امام حسین(ع) . بعدهم تقسیم کارمی‌کرد. «حاج حسین ، حاج عباس، سیدناصر، حاج فاضل، حاج رضا ،حاج غلام‌علی، حاج‌آقا جنتیان، برادر احمدپور» و بسیجی‌ها،هرکدام براساس و توانشان، مسئولیتی را برعهده می‌گرفتند. آن‌ها هم حاجی را خوب می‌شناختند؛ باوجود و ، اما جدی ، و ریزبین . اول کار تذکرات را می‌داد، سخنران و تک‌ تک موضوعات و مطالب قابل بحث برایش خیلی مهم بود و می‌گفت : انقلاب ما بر گرفته از وهمین مراسم‌ها بود و تداوم آن هم منوط به آن است؛ پس باید محتوای این مراسم‌ها قوی باشد. به عزاداران از بزرگ‌ ترها گرفته تا اطفال و حتی همسایگان نیز از توصیه‌های ویژه ‌اش بود . معمولا خودش و همه چیز را با دقت کنترل می‌کرد، البته مدیریتش هم اینگونه بود و همه می‌دانستند کارشان را باید به بهترین شکل انجام دهند . دیگر نیازی به تذکر مجدد نبود و کم‌تر به او مراجعه میشد‌‌. @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴۵ شهید مدافع حرمی که در خان طومان شناسایی شدند 🔹شهیدان رحیم کابلی،عبدالله اسکندری،عباس آسمیه،محمدامین کریمیان و مصطفی تاش موسی به وطن بازگشتند. @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا نجواهای ما را ميشنوند🕊️ *اشک هایی که در خلوت به یادشان میریزیم را میبینند ✨چنان سريع دستگيری ميکنند که مبهوت ميمانی اگرواقعا به آنها دل بسپاری با چشم دل، عناياتشان را ميبينی✨ @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨اقتــــــدارتان بہ صلابــــــت ڪوه ڪہ می‌ڪند آنچه ڪفر و تڪفیر... اما امان از آن لبخـــــــند زیبایتان ڪہ می‌کند دلِ تنـــــــــگ ما را..💔 🕊 @shahidan_e
▪️➖➖➖➖▪️➖➖➖➖▪️ ▪️تا ابد سیاہ پوش حسینم ... براے چادرم فلسفہ اے زیباتراز این ؟؟ ڪہ ماتم حسین و خاندانش سالهاست مرا سیاہ پوش ڪردہ است ... ... @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم: دارم‌ از استرس‌ می‌میرم ‌‌√گفت‌: یہ بهت‌ میگم‌ هر بار ڪردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: √گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌ همین ‌باز ڪرد (آخہ ‌خودشم‌ بہ‌ سختـی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشہ ‌داداش ‌بگو، √گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، √گفت: بگو " ‌سلام ‌الله ‌علیها"... √حتمـا ‌سہ‌ سـالہ‌‌ی‌ ارباب ‌نظر می‌ڪنہ، منتظرتم و قطع‌ ڪردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ ڪردم: ‌سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها...✨ ۱۰تا‌ نگفتم ‌ڪہ ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفـر آخرین ‌لیستہ، بقیہ‌اش ‌فـردا‼️، توجہ‌ نڪردم‌ همینجور ‌ذڪر می‌گفتم ڪہ ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترڪید با گریہ ‌رفتم‌ سمت ‌خونہ حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست‌شد، √اشڪ ‌تو چشمش ‌حلقہ ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌ الله ‌علیها"...💔 مدافع حرم @shahidan_e
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 📖 محمد حسین زیارت عاشورا را زیاد می‌خواند و قرائت آن را از کودکی ترک نمی‌کرد و در کودکی سر خواندن زیارت عاشورا بعد از نماز جماعت به امامت پدرش با خواهرش دعوا می‌کرد. از او می پرسیدم که محمد حسین چرا زیارت عاشورا می‌خوانی؟ در جوابم گفت که هرکس زیارت عاشورا بخواند شهید می‌شود!" من گفتم: باب شهادت دیگر بسته شده چه جوری شهید می‌شوی؟ گفت: که بالاخره شهید می‌شوم وقتی در روز عاشورا خبر شهادتش را به‌من دادند به یاد حرفش افتادم که گفت شهید می‌شوم. او غرق زیارت عاشورا بود و همان در زیارت عاشورا حاجتش را گرفت ‎‌@shahidan_e
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🌓 ❤️ با نگاهت رویا می شوم و در حس که با بوی و و بدرقه ی توست جاری می شوم ، زیر سایه ی درختهای بلند به محمل می پیوندی و با بر آیه های خود را برای نشانه شدن بر سرزمینت آماده میسازی و اینجا توست ، پر از ، به سمت 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د @shahidan_e کنار تو درگیر و خود را هر از گاهی دوران ندیده ی بودنت میکنم، تو حتی در این با بسته، شایسته مرا میکنی و با منی که دمدمیم ، زمینی ام و ریشه در دارم میکنی . دلخوش به این -عاشقانه خیالی ام. من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 زاده 🌗 🌷 @shahidan_e
هادےدڵ 🕊°• . گویـے خُدا لبخندشان را برایِ شھادت گلچین کرده🌱'(: راز آن لبخند چیست؟! آیا صاحب تمام لبخندها مثل شما کوچ مـےکنند؟!...💔 سلام‌علی‌ابراهیم سلام‌برادرآسمانـی‌ام ‌. صبحتون شهدایی🌷🌷🌷 @shahidan_e
••[قدر هر چیزی را بدانیم‼️]•• بیامـوزیم ڪه قـدر و ارزش چیـزهای هرچند کوچک را هم در زندگے بدانیم که‌این‌قدرشناسے، لازمه‌ایجاد اشتیاق در همه امور است.حتے در یک زندگے متـوسط هـم چیـزهای بسیـاری بـرای وجـود دارد😊••••••••] شکـرگزار بودن برای چیـزهای کوچک زندگے، همانند نوری تازه است💡 که بـر اشتیـاق خامـوش شـده مےتـابد و جان دوباره به آن مےدهد🔦•••••• @shahidan_e
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 😢 به بگوييد قصه‌ی شما اینجا تمام نمي شود، شما بود و نبودِتان باران را در پي دارد.. شوينده ي آلاينده هاي ماست طراوت ايمان ماست... به مهر دلهاي ما را از برکت خود هر چند ما روسياهيم @shahidan_e
شهیدانی که راه حق را شناختند و در آن قدم گذاشتند و نفس هایشان در این دنیا را هدیه کردند، زنده اند یا مایی که به هوای نفس کشیدن حس میکنیم که زنده ایم؟ 🥺😓 @shahidan_e
26.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چراماازاول‌محرم‌لباس‌مشکی‌ تنمون‌میکنیم..؟! _استادرائفی‌پور ‌التماس دعای فرج @shahidan_e
🍃آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (سلام الله علیها ) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود. وقتی ایام می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده می‌گرفت. 🍃با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد... 🍃بهش میگفتن آقا حامد شما و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت: 🌷 "اینجا یه جایی هست که اگه باشی باید شوی تا بشی" و همینطور می گفت: 🌷" تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها رو خواهم گرفت" که بالاخره این طور هم شد....💔 @shahidan_e
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🌷 🏡 هر هفته توی خونه روضه داشتیم. وقتی آقا شروع می کرد به خوندن، تا اسم امام حسین می اومد حاجی رو می دیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی می شد با روضه امام حسین  عليه السلام. انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد. 🏴 یه بار وسط روضه، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش؛ متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش. گریه کنون اومد پیش من. گفت: «بابا منو دوست نداره. هر چی گفتم جوابم رو نداد.» 🔻روضه که تموم شد، گفتم: «حاجی، مصطفی این طوری می گه.» با تعجب گفت:«خدا شاهده نه من کسی رودیدم نه صدایی شنیدم.» از بس محو روضه بود. 🗯راوی: همسر شهید  ‎ @shahidan_e