eitaa logo
شهدای کرمان
8.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
34 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️شهید عبدالمهدی مغفوری🌹 🔹تا آنجا که به یاد دارم هیچ وقت ندیدم ایشان کنار سفره ای که پدر و مادرش نشسته اند دستش را زودتر از آنها به سفره برده باشد. ♦️شبهایی که در منزل پدری حاجی مهمان بودیم ،بنا بر شرایط شغلی پدرش دیرتر به خانه می آمد اما حاج مهدی را می دیدم که همین طور با لباس بیرون نشسته است می گفتم چرا نمی خوابی؟ 🔸می گفت می ترسم پدرم بیاید و در حالت دراز کش خواب باشم،آن وقت جواب این بی احترامی را چه طور بدهم؟ 🔹بعد صبر می کرد و وقتی پدرش می آمد چراغ را خاموش می کرد ایشان هم می رفت بخوابد. 🔸صبح هم قبل از همه بیدار می شد و به نماز می ایستاد. ✅راوی : همسر شهید عبدالمهدی مغفوری خانم زهرا سلطان زاده ولادت : ١٣٣۵ محل تولد : کرمان شهادت : ١٣۶۵/١٠/۵ عملیات : کربلای ۴ کتاب ‌عشق و دیگر هیچ ، کتاب عبدالمهدی @shahidan_kerman
‍⭕️شهید حمیدرضا جعفر زاده :شهیدی که سر مزار خودش فاتحه می خواند. 🔹رفت کنار یک قبر خالی نشست و فاتحه خواند.همیشه برای شهدای آینده فاتحه می خواند. 🔸من هم کنارش نشستم و برای شهیدی که قرار بود در آینده توی قبر دفن شود فاتحه خواندم. ♦️پرسید : می‌دانی این قبر مال کیه؟ 🔹گفتم : نه ! این قبر که هنوز خالی است. 🔸نگاهم کرد و گفت :اگه خدا قسمت کنه ، این‌جا قبر من می‌شه. ♦️تعداد زیادی از شهدای والفجر هشت را برای خاکسپاری به گلز‌ار شهدا آوردند. 🔹شهدا را که دفن کردند ، یاد حرف آن روزش افتادم. 🔸توی همان قبری دفن شده بود که قبلا گفته بود... ✅🌹سردار شهید حمیدرضا جعفرزاده‌پور ، جانشین تیپ تخریب لشکر چهل و یک ثارالله (ع) @shahidan_kerman
⭕️شهید محمد سلیمی کیا🌹 🔹اسمش پرویز بود یک روز شیرینی گرفت و برای بچه ها آورد، گفت: از این به بعد من محمد هستم. 🔸هر وقت بچه ها صدایش می زدند محمد، با خوشحالی اول صلوات می فرستاد و بعد جواب شخص را می داد. ✅نقل از علی اکبر پوریانی @shahidan_kerman
⭕️حفظ خود در نوک قله مقابل طوفان ها 🔹رفتن بالای قله ی اورست مهم است اما ماندن بالای قله مهم تر است. ♦️خیلی‌ها قله اورست را فتح می کنند اما بیش از یک ساعت نمی‌توانند دوام بیاورند، برمی‌گردند. 🔸کسی که بتواند در نوک قله مقابل طوفانها خودش را حفظ بکند این خیلی هنر بزرگی است. 🌹شهید قاسم سلیمانی🌹 @shahidan_kerman
32.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام خدا بر لحظه ی عروج و شوق وصول به معشوق شهیدان سلام خدا به عطا و کرم شهیدان که ارزانتر از نانی جان خود را به معبود بخشیدند. سلام خدا نثار همه ی شهیدان به سلوک شهید مغفوری ، به لبخند شهید یوسف الهی به آرامش شهید علی عابدینی و به عرفان شهید حاج علی محمدی پور به دست ابوالفضلی سردار مقاومت حاج قاسم سلیمانی و فراق از غم نبودن همیشگی او @shahidan_kerman
⭕️فرازی از وصیت شهید منصور ایرانمنش 🌹 🔹از روزی که انسان پایش را روی زمین گذاشت کلمه ی حق و باطل وجود داشته ♦️چه انسانهایی بودند که بر حق بودند و تعدادشان هم کم بود در مقابل باطل ایستادگی کردند و تا آخرین لحظه ای که جان در بدن داشتند ایستادگی کردند. 🔸این را بدانید که تنها این خونها است که می تواند در برابر این ظلم ایستادگی کند. @shahidan_kerman
41.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی : من در چشمان خود نمک می ریزم که جرأت بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من آن طفل بی پناه را سر ببرند. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهشتیانی که بهشت مشتاق دیدارشان بود. 🔸إِلى‌ رَبِّكَ الرُّجْعى‌... 🔹شهید یعنی اصالت بخشیدن به هدف ها و تقدیس ایثار... 🔸شهدا روح هایی که گسترده شده اند. 🔹طایر گلشن قدس و رهروی منزل عشق... 🔸در شهیدان عشق معاد رسوخ و شوق لقاء الله نفوذ یافت. 🔹وَ إِلَىٰ‌ رَبِّكَ‌ فَارْغَبْ... 🔸و آماده برای رفتن به سوی خدا گشتند. 🔹شهیدان همه رفتند مانده ام مرغ گرفتار در این گلشن ویرانه تنها به قفس... 🔸شهدا مرا نگاه کنید... 🔹شهدا دستم را بگیرید مرا ببرید... 🔸نگذارید در این دنیا ذره ذره آب شوم. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه می گردی که دل گم کرده‌ام آنجا و می جویم نشانش را بی تو دل با خانه ویران چه فرقی می کند؟ سینه ام با کلبه ی احزان چه فرقی می کند؟ شهادت تو تفسیر بل احیاء عند ربهم شهادت تو با عمر جاویدان چه فرقی می کند؟ حاج قاسم ای قربانی الله ، سرباز و عمار ولی ای لاله کوی عشق بازی الگوی ایثار و شهامت فاطمی نشانه رمز هست دلتنگی شکر که هستیم وعده ی رمزی @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارم دی ماه سالروز شهادت سردار شهید مهندس عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای چهار با ذکر صلوات به روح ملکوتی و مطهر شهید شهیدی که هنگام دفن قرآن خواند و از کفن او صدای اذان بلند شد. @shahidan_kerman
طبق بیان سرکار خانم زهرا سلطان زاده همسر سردار شهید عبدالمهدی مغفوری تاریخ شهادت وی چهارم دی سال ۱۳۶۵ می باشد. روی سنگ مزار شهید تاریخ پنجم دی ماه ثبت شده است و تاریخ دفن پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای کرمان در تاریخ یازدهم دی ماه ۱۳۶۵ است. پ،ن؛ همسر شهید عبدالمهدی مغفوری خواهر شهید عباس سلطان زاده می باشد. @shahidan_kerman
32.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز شهادت سردار شهید علی شفیعی وَ لَا تَحْسَبَنَّ‌ الَّذِينَ‌ قُتِلُوا فِي‌ سَبِيلِ‌اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَ‌بِّهِمْ يُرْ‌زَقُونَ هر روز از مزارت بوی عشقت روان است عشقی که با بهای جانت خریده بودی. آسمانی به یقین خفته در این خاک،بدان! آن که در راه خدا داده جانش مرده ندان رازی از حال شهیدان خدا فهمیدم؛ شمع تا سر نسپارد نشود نور افشان @shahidan_kerman
⭕️عاشق روضه ی مادر پهلو شکسته بود 🔹بالاخره به او اجازه دادند که در عملیات والفجر ۳ راهی منطقه شود. در یکی از گردانها بی سیم چی بود. وقتی دو روز قبل از حمله برای توجیه بچه های مخابرات به دهلران رفتم، سراغ علی آقای ماهانی را گرفتم. پیدایش که کردم، در آغوش اوآرام گرفتم. در عملیات قبلی اجازه نداده بودم شرکت کند، وحالا داشت می رفت... ♦️خوشحال بود، گفت:برادر کریمی، دیدی بالاخره نوبت ما هم رسید؟ 🔸گفتم انشالله به سلامتی بر می گردی.در حالی که دعوت می کرد که گوشه ای بنشینیم، گفت: این بار فرق می کنه ، من باید جواز زیارتی کربلا را بگیرم. ♦️بلافاصله در ادامه حرفش گفت: می شه ازت خواهشی بکنم... 🔹چه خواهشی علی آقا؟ ♦️می شه روضه ی حضرت زهرا سلام الله را بخوانی؟ 🔸با بردن نام زهرا سلام الله اشک هایش جاری شد.شروع کرد از مصیبت های بی بی تعریف کردن.او نوحه خوان شده بود، حالم را دگرگون کرده بود. توی این دنیا نبود. عاشق روضه ی مادر پهلو شکسته بود. 🔹آن روز در جمع دو نفره ی ما او مداحی کرد و من گریستم. نمی خواستم از او جدا شوم. اما...رفتم و رفت... ! ✅روای همرزم شهید علی ماهانی آقای کریمی @shahidan_kerman
26.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج قاسم ساحل آرامش، چراغ خدا بوی بهشت می دهد مضجعت در لحظه نگاهم به مرقدت گویی صدای ملائک را شنیده ام واژه به واژه لطفت را خریدارم طرح رواق آیینه بر دل کشیده ام بوی یاس حضرت مادر شنیده ام @shahidan_kerman
31.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید گمنام مهمونای خصوصی حضرت زهرا سلام الله هنوزم همون قدر مهربون و دوست داشتنی پشت اون دیوارای مشبک منتظر مهموناشون نشستن هنوز هم می شود کنارشون از ته دل لبخند زد و خوشحال بود از دیدن دوباره شون عجب دلت بهانه می گیرد و دلت قرص می شود به تکیه گاهی به نام شهید ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم؟ مرا ببرید... مرا ز غربت این دنیا تا خدا ببرید..‌. پ؛ن حضور شهید گمنام در شهر کرمان همزمان با ایام فاطمیه @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل پرواز است دل می تپد این شب ها با یاد زهرا سلام الله یا فاطر بحق فاطمه ننه سکینه فرزندش را بدرقه می کند، به علی اش می گوید نگران نباش، در جبهه هم مادرت در کنار تو است. من هستم حضرت فاطمه زهرا سلام الله هم با تو هست ،او برایت مادری مهربان خواهد بود. فرزندش را به دست خدا و حضرت فاطمه زهرا سلام الله می سپارد. چه امانت دار خوبی، مادر خوب می دانست امانتی اش را به دست چه کسانی بدهد. علی شهید می شود اما مادر غم به دل راه نمی دهد چون حالا فرزندش پیش خدا و فاطمه زهرا سلام الله است. او می دانست که فرزندش غم ندارد چون مادری مثل حضرت فاطمه زهرا سلام الله وجودش را سرشار از عشق می کرد. پ؛ن شهید حاج قاسم سلیمانی کتاب مثل علی ، مثل فاطمه را بخوانید تا بدانید این مادر (ننه سکینه)چگونه علی (شهید علی شفیعی) را بزرگ کرد. @shahidan_kerman
شهدای کرمان
مثل پرواز است دل می تپد این شب ها با یاد زهرا سلام الله یا فاطر بحق فاطمه ننه سکینه فرزندش را بدرق
مادری که تا زمان شهادت فرزندش در جبهه حضور داشت... سردار شهید علی شفیعی یکی از شهدای عملیات کربلای ۴... برق نداشتیم و علی با فانوس درس می خواند... شب های زمستان کاغذ و پارچه کهنه فرو می کردیم میان شکاف های در ولی باز باد می آمد... من رو به باد می خوابیدم و علی ام را بغل می کردم... بچه ام از گرمای تن من زنده می ماند... ننه علی آنقدر با مشکلات زندگی جنگید که نبرد جزئی از زندگی او شد... ثمره ۲۰ سال تلاش، مجاهدت و ستیز ننه علی با سختی های روزگار، پرورش سردار شهید علی شفیعی مسئول محورهای عملیاتی لشکر ۴۱ ثارالله بود که در سن ۲۰ سالگی به شهادت رسید... سکینه پاک ذات: زمانی که پشت جبهه بودم رفتیم لشکر پودر رختشویی بگیریم برا شستن لباسها و علی را اونجا دیدم، سرگرم صحبت با من بود یکی از سربازها به علی گفت فرمانده. علی بهش خطاب کرد من بسیجی ساده هستم. منو اینطور صدا نکنید... علی به هیچکس نمی گفت چه کاره هست... دفعه آخر که می خواست بره جبهه درباره خودش و همرزم هایش گفت: ما همه شهید می شویم و اگه کسی بمونه جانباز و بعد از ما امام هم می آید... که خیلی طول نکشید خیلی از همرزم هایش و خود علی به شهادت رسیدند و امام نیز رفت... ننه سکینه : در ابتدای جنگ من و چند نفر از خانم ها در ستاد پشتیبانی جنگ در کرمان بودیم و بعد به پشت جبهه رفتیم و تا زمانی که علی به شهادت رسید، من هم بودم. سالروز شهادت سردار شهید علی شفیعی
سالروز شهادت روحانی شهید محمد شیخ شعاعی شهید محمد شیخ شعاعی یکی از ۱۷۵ شهید غواص است که در عملیات کربلای ۴ و با دستان بسته جام شهادت نوشید و پیکر مطهرش پس از ۲۹ سال در اردیبهشت ۹۴ شناسایی شد و در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شد. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: عارفی پیدا نمی توانید بکنید که مثل مناجات شهید شیخ شعاعی در آب کرده باشد. @shahidan_kerman
شهدای کرمان
شهید حاج قاسم سلیمانی: عارفی پیدا نمی توانید بکنید که مثل مناجات شهید شیخ شعاعی در آب کرده باشد. @s
ارسالی فرزند شهید شیخ شعاعی امشب شب شهادت بابای من،که در کنار شهدای لشکر ۴۱ ثارالله کرمان عملیات کربلا چهار در سرمای استخوان سوز دی ماه ۶۵ عملیات کربلای ۴ از جزیره ام الرصاص بابا محمد مهربان مان پرکشید... ۲۹ سال بعد از چشم انتظاری چند تیکه استخوان پدر برگشت.
سالروز شهادت و فرازهایی از وصیت نامه شهید محسن برهانی همه ی ما آدم های ضعیف و پر ادعا یک روزی چشم به جهان گشودیم، شاید در آن لحظه چه قدر هراسان بودیم و بیمناک. گریه هم می کردیم. در جدایی محیط رحم، اشک می ریختیم و حتی جیغ می کشیدیم. هراسان و وحشت زده بودیم. بعد، انس گرفتیم و با دنیا دل بستیم. قلب هایمان با هم ارتباط پیدا کرد. محکم شد انگار با یک طناب ضخیم به هم بسته شدند. با همه ی ظاهرش دوست شدیم. رفیق مخلص. بعضی جاها اون نامردی می کرد اما ما هم چنان صادقانه پیوند رفاقت را محکم تر می کردیم. به جای این که پند بگیریم. بارها بهترین عزیزانمان را از ما گرفت. همان هایی که قبل از ما باهاش دوست بودند، اما درس نگرفتیم. بارها قصد جان خودمان را کرد. اما کجاست پند گیرنده؟ در همین رفاقت ها ندایی طنین افکند. بدنمان را لرزاند. صدا از یک منبع نور می آمد. مطلق نور. چه قدر زیبا بود. دلپذیر و دلنشین. خیلی بیشتر از دنیا جذب شدیم. حرف های خوبی می زد. خوبی اش به این بود که هر چه می گفت، راست می گفت. حقیقت را می گفت. می گفت: تو خیلی والاتر و برتر از این ها هستی. عظمت و مقامت به این چند سال نیست. اندازه اش نمی شه، جای نمی گیره، تو از اون بالاهایی. اونجاها که الان مغزت خطور نمی کنه. تو از آن کمال مطلق هستی. این دوستت بد دوستیه. اگر باهاش دوست شدی از تو می بُره. اما اگر پشت بهش کردی، بهت رو می آره. @shahidan_kerman