eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.8هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
6هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @yazahra1405 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
اینجا هیچکس شبیه حرف هایش نیست اما تو تفسیر دقیق چشم هایت بودی !🥹🫧❤️‍🩹 @shahidanbabak_mostafa🕊
نمیشوےاگـر شبیه‌ترینِ شهدانباشی شهداخود را لابلاےتاریڪےشب ‌گم ‌ڪردند ڪه‌عاقبت‌خدا پیدایشان‌ڪرد و شدندپیداشده ے یار.... خودت‌راشبیه ترین‌ڪن تاشهیدت‌ڪنند...❤️
روزهایم یڪ بہ یڪ میگذرند حال و روزم خنده دار اسٺ... پر شده ام از دَم از شما میزنم بہ خیالم خواهم شد بدون ادعا شهید شدید فاصلہ بینمان بیداد میکند 💔 @shahidanbabak_mostafa🕊
بعدازشهادت‌آقامصطفی،برادرشون‌از مادرشهیدپرسیدن: "حالاكه‌بچه‌ات‌ شده‌میخواے چیكارکنے؟" ایشونم‌دست‌گذاشتن‌روے‌شونه‌ی‌نوه‌شون وگفتن: "یہ‌مصطفےدیگہ‌تربیت‌مےڪنم!!:) @shahidanbabak_mostafa🕊
دوستش می‌گفت: حضرت آقا که فرمودند تولید ملی، فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت... محمدحسین عادت داشت موقع سینه زنی پیراهنش رو در بیاره شور می‌گرفت تو هیئت می‌گفت برا امام حسین کم نذارین حضرت آقا که فرمودند شعور حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو نکرد... روز عید که بچه‌ها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت کی گفته ما دیوونه حسینیم؟ کاملا هم آدمای عاقل با شعوری هستیم عاقلانه عاشق حسینیم... به قول خودش نمی‌ذاشت حرف آقا بشه بلافاصله اطاعت می‌کرد توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود، رو کار تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر می‌گرفت و طرح می‌ریخت و ولایت پذیری اعضا براش اولویت داشت @shahidanbabak_mostafa🕊
-شهید ابراهیم هادی کسانی که برای هدایت دیگران تلاش می کنند؛ به جای مردن، شهید می شوند...❤️‍🩹 ابراهیم هادی @shahidanbabak_mostafa🕊
رفیق شهید : یه شب من بیمار شدم و بابڪ نورے هم منو رسوند بعد از درمانگاه. باهم دیگه رفتیم یه آبمیوه فروشے و باهم یه چیزے خوردیم در همون حال که داشتیم باهم صحبت میکردیم برگشت به من گفت داداش من برم دیگه برنمیگردم این به من الهام شده... من اولش جدے نگرفتم و گفتم انشاالله صحیح و سالم برمیگرده ولے به فیض بزرگ نائل شد .. 🕊 هنوز که دارم میسوزم.. :) @shahidanbabak_mostafa🕊
🤍😍هــمیشهـــ وقتـــی در کارهای مـنزلـــ کــمکـمــ مـــــی‌کرد از او تـــشکــر مــــی‌کردمـــ اما مــــــی‌گفتـــ اینــ حرفـــ‌های یکـــ هـمســر بهـــ همسرشــــ نیستـــ، شــما بایــــــد بهــترینـــ دعـا را در حـــقــ منـــ کنید، بایــــد دعا کنیـــــد شـــــومـــ. اوایــلـــ مــنـ از گــفتنـــ این دعـا مــمانعتـــ مـــــی‌کـــردمـــ و دلــــم نمــــی‌آمـــــد اما آنقــــدر اصـــــرار مــــی‌کردنـــد تا مــنــــ مـــجبور مــــی‌شدمــــ دعا کنمـــ شـــــود اما از تهـــ دلــ راضـــی نبـــودمـــــ...) "•🥀 @shahidanbabak_mostafa🕊
شهید مصطفی روز عروسیش هم مسجد رفتن رو رها نکرد .. اونوقت من خیلیا رو دیدم چند ماه پیش عروسیشون بود روزه نمیگرفتن میگفتن که لاغر میشیم بدنمون بهم میخوره لباس بهمون نمیاد ..💔 الکی نشدن واقعا بودن 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همرزم : بابک خیلی مؤدب بود همه توی منطقه میدونن وقتی اومد پیش ما بهش گفتم بابک چرا لباسات خاکی نیست آخه مگه داری میری مهمونی! تو منطقه واقعا شرمنده شدم وقتی بابک شهید شد مادرش هنوزم منو میبینه گریه میکنه... 🌸⃟🌿¦⇢ @shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|رفیق‌شهید| من بچهــ ی آستانــــه ام،بابک بچه رشــــت، تــــو آموزش ها باهــــم آشنا شــــدیم یادمه یکـــــم آبان از رشتـــــ رفتیم تـــهران یکـــــ شبــ تهــران موندیم...تو تــــهران یکی از بچهــــ ها یهــ برگهـــ پیدا کردهــ بود آورد پیشمون وقتــــی برگهـــ رو بـــــرگردوند دیدیم عکــــس سه تا روش چاپ شدهــ بابک برگهـ رو گرفت و کــــلی گریـهــ کرد گفت:یعنی میشهـــ منو هـــم بخرن؟؟؟ بهش گفتم:بابک ان شاءالله اول تو شهید بشی بعدم من الان که اون دوستمو میبینم میگم کاش دعا کرده بودم اول من شهید بشم بعد بابک..❤️🍃 @shahidanbabak_mostafa🕊
🕊همـہ مے گویند : خوش بحـال فلانے شد امــا هیچکس حــواسش نیست کہ فلانے براے شدن ، بودن را یــاد گرفت...🥲 @shahidanbabak_mostafa🕊
رحمت خدا بر حجت الله رحیمی که میگفـــت:ای وای بر ما که کوری خود را همیشه با تعبیر غیبت تو می آوریم و در این مسئله هم تو رامتهم می‌کنیم و دائم می گوییم تو بیا!🌱 اما نمی دانیم که هم تو آمده ای و هم آماده ای ولی تنها ندای هل‌من‌ناصر تو غریبانه تر از جدت حسین علیه السلام است و هیچ گوش شنوایی برای این ندای مظلومانه نمی یابی! @shahidanbabak_mostafa🕊
برادرش میگفت بعد از به محل کارش رفتم و روی کمدی که وسایل شخصی محمودرضا بود این جمله از حضرت آقا رو با فونت درشت تایپ کرده و چسبانده بود «در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته‌اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است»🤍🌼 " محمودرضا بیضائی" @shahidanbabak_mostafa🕊
پدرش بعد از نماز، میخواند و محمدحسین از کودکی علاقه زیادی به زیارت عاشورا پیدا کرد از همان کودکی می‌گفت: هرکس زیارت عاشورا بخواند؛ می‌شود! از بچگی آرزوی داشت ولی ما زیاد توجه نمی کردیم ما اصلا فکر نمی کردیم که زمانی محمدحسین‌ رزمنده شود، و به جبهه رفته و شهید شود..‌. 🌱@shahidanbabak_mostafa🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 تنها تقاضای من از حاجی، این بود که عقد ما را امام (ره) جاری کنند. حاجی، مدتی این دست و آن دست کرد و گفت: من می‌توانم یک خواهشی از شما داشته باشم؟ فکر می‌کنم تنها خواهش من در طول عمرم باشد... اجازه بدهید که ما برای عقد پیش امام نرویم! گفتم: چرا؟ گفت: من روز قیامت نمی‌توانم جوابگو باشم. مردی که باید وقتش را صرف یک میلیارد مسلمان به اضافه‌ی مستضعفان دنیا کند، بخشی از آن وقت را به عقد خود اختصاص دهم. من فکر می‌کنم اگر این کار را بکنیم، یک گناه نابخشودنی است. من دیگر نتوانستم صحبتی بکنم. بعد از این، حاجی از من اجازه خواست که روز هفدهم ربیع الاول عقد بکنیم. در این روز عقد کردیم و دو روز پس از آن با هم به پاوه برگشتیم و زندگی‌مان از همین‌جا شروع شد. @shahidanbabak_mostafa🕊
به قول آقا سید مصطفی که تو کتاب جان بها میگه: حیفِ رو سنگ قبر پشت بند اسممون کلمه ننویسن!🤍🍃 @shahidanbabak_mostafa🕊
یک بار کنار سفره غذا🥘 با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله💥 تا بشه. مثلا همین ! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 این را که گفت، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از برگشتیم، توی فرودگاهیم🛩 و تو کت و شلوار پوشیدی که بری . منم برم قم!" سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با میرم کربلا، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!"😄 بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند🕊 بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد: "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت⚰ میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش!😉 برای محمود کریمے رو میاریم، سخنران آقای پناهیان خوبه⁉️بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه. تو شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم😁" من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود😅همه خندیدند و سفره را جمع کردیم راوی: شهید ابوعلی(مرتضی عطایی) @shahidanbabak_mostafa🕊
کسےاسـت‌کہ وقتےهمہ‌بہ‌دنبـال‌روشـنایےبودند، او‌خــودش چــراغ‌هدایـت‌شـد..! ♥️ @shahidanbabak_mostafa🕊
از زبان خودِ شهید خلیلی: امیر گفت: چقدر کلاهت من هم کلاهم را از سرم برداشتم و به او دادم. اتفاقا وقتی سرش کرد خیلی هم به تیپش می آمد. وقتی به صورت امیر و هایش نگاه کردم، خیلی خوشحال شدم که می توانم با چیز هایی که دارم، دوستانم را خوشحال کنم؛ حتی اگر چیزی را که می بخشم، خیلی دوست داشته باشم؛ اما حسی که از رفقایم به من منتقل میشد برایم بود. 📚کتاب رفیق مثل رسول @shahidanbabak_mostafa🕊
: برای شدن باید را آرزو ڪرد من خودم بہ این یقین رسیده وبا اطمینان مےگویم :هرڪس شهید شده خواستہ کہ شهید بشود شهادتِ شهید فقط دست خودش است. @shahidanbabak_mostafa🕊