شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #کلام_ناب 🔴 مقام معظم رهبـــــری در دیدار با خانواده #شهدای_مدافع_حرم_ارتش ▫️این شهـــــدا ن
°•|🍃🌸
#کلام_ناب
🔴 رهبر انقلاب در دیدار مدیران سازمان صدا و سیما
▫️هدف اصلی جنـــــگ نـــــرم دشمنان، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیـرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است.
#حضرت_آقا
#اَللّهُمَّ_احْفِظْ_قٰائِدَنا_الاِمٰام_خٰامِنهایٖ
#جانمان_فدای_رهبرمان_سیدعلی💚
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
5b92bf410038b77c9866866c_-5380173842455284236.mp3
4.57M
🎧🎧🎧
#فایل_صوتی
📝《 #وصیتنامه
#شهید_محسن_حججی》
🎙با نوای حاج #میثم_مطیعی
🔻 #حججی_حجت_خدا
#پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🎧🎧🎧 #فایل_صوتی 📝《 #وصیتنامه #شهید_محسن_حججی》 🎙با نوای حاج #میثم_مطیعی 🔻 #حججی_حجت_خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🍃🌸
#برگـــــےازخاطراٺـــــ
#شهیــــد_داوود_عابـــــدی🕊🌹
🔴 #شهادتی_شبیه_شهادت_مادر
🔸داود عابدی، خيلی دوست داشت مثل حضرت زهرا(س) شهيد بشه؛ هميشه اين را میگفت.
🔸صبح روز عمليات بدر، در مسيری كه دوشكاهای دشمن بدجوری شليک میكردند، داود را ديدم كه چهارزانو روی زمين نشسته. كلاه مشکیای روی سر، موهای كوتاهش را پوشانده بود و ريش انبوه و مشكیاش همچنان زيبا مینمود. چفیهی سفيدی به دور كمر بسته بود.
🔸جلو كه رفتم، ديدم گلولهای از پهلوی چپ او وارد و از پهلوی راستش خارج شده، خون داشت بيرون میزد، اما داود خونسرد نشسته بود. انگشتان دستهايش را درهم پيچيده بود و فشار میداد. خيلی بهخودش فشار میآورد.
🔸در همان حال نشسته، با صدايی گرفته و سخت، زمزمهای به گوشم رسيد. داود بود كه میخواند:
《ذكــــر دل بُوَد يا علی مدد
بی حدّ و عدد يا علی مدد》
اين را كه به پايان رساند، آرام با صورت بر زمين افتاد و به #شهادت رسيد.
🔸همانگونه كه خودش دوست داشت، با عشق به حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع).
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻دفاع مقدس🔻
#شهید_رمضانعلـــــی_بائیـــــان🌷
《ســـــالروز ولادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#سهشنبـــــہ
☀️ ۱۵ مــــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۴ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 6 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یااَرْحَـــــمَالرّاحِمیـــــٖنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام سجـاد (ع)
▫️امام باقــــر (ع)
▫️امام صادق (ع)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{ســـــردار والامقام
#شهید_مصطفی_ردانیپــور🕊🌹}•°
🔴 #معلـــــم_بیحجاب
🔸معلم جدید بیحجاب بود مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.
خانم معلم آمد سراغش دستش را انداخت زیر چانهاش که "سرت را بالا بگیر ببینم."
چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد.
🔸از کلاس بیرون زد، تا وسطهای حیاط هنوز چشمهایش را باز نکرده بود. خونه که رسید گفت دیگه نمیخوام برم هنرستان.
🔸پرسیدند آخه برای چی؟؟؟
مصطفی گفت: معلمها بیحجابن، انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم قم؛ حوزه.
🔻چشماتو از حرام ببندی...
خدا خوشگل خوشگلا رو بهت نشون میده؛ امتحان کن...
●فرمانده قرارگاه فتح
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#برگـــــےازخاطراتـــــ
🔹هم قد گلوله توپ بود، گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟
🔸گفت: با التماس!
🔹گفتم: چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟
🔸گفت: با التماس!
🔹به شوخی گفتم میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟
🔸لبخندی زد و گفت: با التماس!
🔻وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن، فهمیدم چقدر التماس کرده !!!
▫️ای شهیـــــد!
گذشتی از روزهای خوش نوجوانیات؛ دعا کن برایم که این جوانی، مرا به بازی نگیرد...
#التماس_دعای_شهادت
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_سوم سر جام نشستہ بودم و تکون نمیخ
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_چهارم
وارد اتاق شد 😥
سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود😯
عکس چند تا از شهدا که خودم کشیده بودم و به دیوار زده بودم
دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم😊 عجب آدم عجیبیہ ایـن کارا ینی چے😑
نگاهش افتاد به یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیکتر اما بازم متوجہ نشد ☹️
سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم
بی هیچ مقدمہای گفت این عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم🤔
چقدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم❓😠
ابروهامو دادم بالا و با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم
ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملاً فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق😏
بنده خدا خجالت کشید 🙈 تازه به خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخود کرد بی ادبے منو ببخشید 🙏
با دست به صندلے اشاره کردم و گفتم خواهش میکنم بفرمایید😊
زیر لب تشکرے کرد و نشست منم رو صندلے رو بروییش نشستم 😄
سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد 😔
دکمہهاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود
عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود😓 احساس کردم داره خفہ میشہ
دلم براش سوخت
گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهرهاے ازش نداشتم به شکل یک مرد جوون که صورتش مشخص نیست کشیدم😕
سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنجشنبہ میرید سر مزارش😶
با تعجب نگاش کردم بله❓شما از کجا میدونید؟😱
راستش منم هر...
در اتاق بہ صدا در اومد ...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286