﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#سهشنبـــــہ
☀️ ۱۵ مــــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۴ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 6 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یااَرْحَـــــمَالرّاحِمیـــــٖنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام سجـاد (ع)
▫️امام باقــــر (ع)
▫️امام صادق (ع)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{ســـــردار والامقام
#شهید_مصطفی_ردانیپــور🕊🌹}•°
🔴 #معلـــــم_بیحجاب
🔸معلم جدید بیحجاب بود مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.
خانم معلم آمد سراغش دستش را انداخت زیر چانهاش که "سرت را بالا بگیر ببینم."
چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد.
🔸از کلاس بیرون زد، تا وسطهای حیاط هنوز چشمهایش را باز نکرده بود. خونه که رسید گفت دیگه نمیخوام برم هنرستان.
🔸پرسیدند آخه برای چی؟؟؟
مصطفی گفت: معلمها بیحجابن، انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم قم؛ حوزه.
🔻چشماتو از حرام ببندی...
خدا خوشگل خوشگلا رو بهت نشون میده؛ امتحان کن...
●فرمانده قرارگاه فتح
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#برگـــــےازخاطراتـــــ
🔹هم قد گلوله توپ بود، گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟
🔸گفت: با التماس!
🔹گفتم: چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟
🔸گفت: با التماس!
🔹به شوخی گفتم میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟
🔸لبخندی زد و گفت: با التماس!
🔻وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن، فهمیدم چقدر التماس کرده !!!
▫️ای شهیـــــد!
گذشتی از روزهای خوش نوجوانیات؛ دعا کن برایم که این جوانی، مرا به بازی نگیرد...
#التماس_دعای_شهادت
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_سوم سر جام نشستہ بودم و تکون نمیخ
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_چهارم
وارد اتاق شد 😥
سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود😯
عکس چند تا از شهدا که خودم کشیده بودم و به دیوار زده بودم
دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم😊 عجب آدم عجیبیہ ایـن کارا ینی چے😑
نگاهش افتاد به یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیکتر اما بازم متوجہ نشد ☹️
سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم
بی هیچ مقدمہای گفت این عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم🤔
چقدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم❓😠
ابروهامو دادم بالا و با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم
ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملاً فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق😏
بنده خدا خجالت کشید 🙈 تازه به خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخود کرد بی ادبے منو ببخشید 🙏
با دست به صندلے اشاره کردم و گفتم خواهش میکنم بفرمایید😊
زیر لب تشکرے کرد و نشست منم رو صندلے رو بروییش نشستم 😄
سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد 😔
دکمہهاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود
عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود😓 احساس کردم داره خفہ میشہ
دلم براش سوخت
گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهرهاے ازش نداشتم به شکل یک مرد جوون که صورتش مشخص نیست کشیدم😕
سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنجشنبہ میرید سر مزارش😶
با تعجب نگاش کردم بله❓شما از کجا میدونید؟😱
راستش منم هر...
در اتاق بہ صدا در اومد ...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸
°•{مدافــــع حــــرم
#شهید_سیدمجتبی_ابوالقاسمی🌹}•°
#برگـــــےازخاطراتـــــ
🔹ماه رمضان بود و سید توی خانهشان تنها بود، چندین بار برای افطار دعوتش کردم، اما نمیپذیرفت. میگفت: «خواهرمم هی زنگ میزنه میگه برا افطار بیا، اما من نمیرم!»
بعد با خنده میگفت: «اینجا همه چی هست! گرسنه نمیمونم! نگران نباش!»
🔹یکبار بالاخره از زیر زبانش کشیدم که افطار چه میخورد. گفت: «نون و ماست یا نون و پنیر و انگور!»
گفتم: «پس هی میگی همه چی هست، همه چی هست، این بود همه چی؟! نون و ماست؟!»
🔹خندید و گفت:《مگه قرار نیست حال و روز فقرا رو بفهمیم؟!》حرفی برای گفتن نداشتم.
راوی 👈 دوست شهید
🔻فرمانده گردان بیت المقدس و شاعر و مداح اهلبیت (ع)
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 🔺 #پوستـــــرشهـــــدایی #شماره⇦۱۹ 👈 تصویـــــر بـاز شـود ⇧⇧⇧ ■|نگاهے ڪہ با خلق نامهربان
🔷🔹🔹
🔺 #پوستـــــرشهـــــدایی
#شماره⇦۲۰
👈 تصویـــــر بـاز شـود ⇧⇧⇧
•\هر ڪھ خـــــدا را
•\بیش از خود دوستــــ❤️ بدارد
•\بےشـــــڪ #شهیـــــد خواهـــــد شد
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{ســـــردار والامقام
#شهید_فتـــــحالله_نظـــــری🕊🌹}•°
#فرازےازوصیتنـــــامہ
◽️ #شهيـــــد نمىميرد، #شهيـــــد زنده و جاويد است و در بالاترين و والاترين درجه در جايى كه چشم ما آن را نمىبيند و در جايى كه ما فكر آن هم نمىكنيم به زندگى خود ادامه مىدهد.
◽️خداوند هر كس را كه خالص شده باشد و آنگونه باشد كه خدا مىخواهد بهترين كارى براى او مى تواند انجام دهد اين است كه او را #شهيد كند، يعنى شاهد بر تمامى جهان قرار دهد.
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{سرلشکر خلبـــــان
#شهید_عبـــــاس_بابایـــــی🕊🌹}•°
🔴 حضرت #آیتالله_خامنـــــهای در توصیـــــف شهید عباس بابایـــــی⇩↯⇩
《در میان رزمندگان، شهید بابایی یك انسان بزرگ و یك چهره ماندگار و فراموش نشدنی است》
🔘➼┅══┅┅───┄
#فـــــرازےازوصیتنـــــامہ
◽️در این دنیا فقط پاكـــــی، صداقـــت، ایمان، محبت به مردم، جان دادن در راه وطن و عبادت باقی میماند ...
◽️همیشـه بخاطرت این كلمـــات بسیار شیــرین و پر ارزش را بسپـــار؛ كسی كه به پـــــدر و مـــــادرش احتــــرام بگذارد، یعنی طوری با آنها رفتار كند كه رضـایت آنها را جلب نماید، همیشه پیش خداونـد عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود.
🔻معاون عملیاتی نیروی هوایی ارتش
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بــرگـےازخــاطــراتــــ
#شهید_مصطفی_شعبـــــانی🕊🌹
▫️با هم خیلی رفیق بودیم؛ تو عملیات والفجر ۸ شهیـــد شد. یه شب به خوابم اومد و دو تا توصیه ڪرد:
1⃣ گناه نڪنید ...
2⃣ اگر گناه ڪردید سریع توبه ڪنید.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻سردار دفاع مقدس🔻
#شهید_محســــن_دینشعـــــاری🌷
《ســـــالروز شهـــــادت》
● فرمانده واحد تخریب لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#چھارشنبـــــہ
☀️ ۱۶ مـــــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۵ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 7 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاحَـــــےّیـاقَیـّــــوُمـ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام ڪاظم (ع)
▫️امام رضــــا (ع)
▫️امام جــواد (ع)
▫️امام هــادی (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم
#شهید_مرتضی_حسینپور🕊🌹}•°
#برگـــــےازخاطراتـــــ
🌿اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا میکرد، میدیدم که بعد نماز از خدا طلب شهادت میکند.
🌿 نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند، نماز شبش ترک نمیشد، دیگر تحمل نکردم؛ یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، #شهید می شی!
🌿 حتی جلوی نماز اول وقت او را میگرفتم! اما چیزی نمیگفت. دیگر هم نماز شب نخواند! پرسیدم: چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندید و گفت: کاری و که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره، اینجوری امام زمان هم راضیتره.
🌿 بعد از مدتی برای #شهادت هم دعا نمیکرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟
گفت: چرا. ولی براش دعا نمیکنم! چون خود خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم.
🌿 گفتم: حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت: مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!
راوی 👈 همسر شهید
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_چهارم وارد اتاق شد 😥 سرشو چرخوند
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_پنجم
در اتاق به صدا در اومد...
مامان بود...
اسماء جان❓
ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود 😱
بلند شدم و درو اتاق و باز کردم😕
جانم مامان😑
حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید 🙄
از جاش بلند شد و خجالت زده گفت 🙈
بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون🙊
ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون🚶
به مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓😖
چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓😐
هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود 😔
نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن که دلت نمیخواد برن😏
اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...☹️
صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم 😣
رفتیم تا بدرقشون کنیم 🏃
مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو😊
با تعجب نگاهش کردم 😳 نمیدونستم چی باید بگم 🙈 که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد☺️
سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن 😔
اصـلا انگار آدم دیگہاے شده بود
قــرار شد که ما بهشون خبر بدیم که دفہے بعد کے بیان🤔
بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم🌾
نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود 💐 عجب سلیقہاے
من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم...😢
شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم😴
صبح که داشتم میرفتم دانشگاه🛣
خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رو در رو بشم 😅
داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد 😰 فقط تو خونہ خودمون شیر بودم
خانم محمدی......❓
سرمو برگردوندم 😳
ازم فاصلہ داشت دویید طرفم🏃
نفس راحتے کشید. 😥 سرشو انداخت پاییـݧ و گفت 😞
سلام خانم محمدے صبحتوݧ بخیر 😊
موقعے که باهام حرف میزد سرش پاییـݧ بود
اصـݧ فک نکنم تاحالا چهرهے منو دیده باشہ پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم😶
_سلام صبح شما هم بخیر
ایـݧ و گفتم و برگشتم که به راهم ادامہ بدم 🚶
صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید 😑
میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم
راستش...من...😑
انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید
(آقای محسنی) پسر پر شر و شور دانشگاه، رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود
رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ خانم محمدے روزتون بخیر
سجادے چشم غرهاے براش رفت😠 و از مـݧ عذرخواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت🚶
خلاصہ که تو دلم کلے به سجادے بدو بیراه گفتم😖
اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب که تشریف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان ☹️
داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مثل پیر زنها❓😆
اخمے بهش کردم 😠گفتم علیک سلام بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد😣
خندید و گفت: اوه اوه اینطور که معلومه دیشب یه اتفاقاتی افتاده. 😂
یارو کچل بود❓زشت بود❓
نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا❓بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم😂
دستشو گرفتم و گفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالاها احتیاج داری به ایـݧ فکر. تازه اول جوونیتہ 😜
تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مثل مـݧ جا خورد 😳
تو کلاس یه نگاه به من میکرد یہ نگاه به سجادے بعد میزد زیر خنده. 😂😂
نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم
خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے....😒
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸
°•{مدافـــــع حـــــرم
و جانبـــــاز دفاع مقدس
#شهید_حاجمحمد_شالیــکار🕊🌹}•°
#برگـــــےازخاطـــــراتـــــ
🔹قبل از عملیات کربلای ۴ بود که شهید محمدعلی معصومیان به من گفت: «محمد، دیشب خواب دیدم با هم رفتیم کربلا و من سمت راست ضریح امام حسین(ع)، اما تو کنار درگاه ورودی ایستادی و داخل نیامدی!»
🔹نگاهی به هم کردیم، عمیق و پر معنا!
گفتم: «محمدعلی جان، تعبیر آن خواب شهادت توست و مجروح شدن من، که همین هم شد.»
🔹در عملیات کربلای ۴ بود که محمدعلی معصومیان به شهادت رسید و من هم مجروح شدم.
🔹«محمد شالیکار» از همرزمان سردار شهید حاج «حسین بصیر» و سردار «علی اصغر بصیر» در دوران دفاع مقدس بود؛ وی که از ناحیه سر در جنگ هشت ساله دچار جانبازی شده بود، بعنوان یکی از نیروهای داوطلب مدافع حرم به کشور سوریه سفر کرد که در نبرد با تروریستهای تکفیری مجروح شد. وی که از ناحیه کتف و ریه دچار آسیب جدی شده بود، سرانجام پس از مجاهدتهای فراوان در بیستو سوم آذر سال ۱۳۹۴، به یاران شهیدش پیوست.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{سردار رشیداسلام
#شهید_محمـــــود_کـــــاوه🕊🌹}•°
#برگـــــےازخاطـــــراتـــــ
🔸هر وقت پیش محمود حرف زن را میزدیم، میگفت: دست از سر من بردارید! ازدواج برای کسی است که مرد این دنیا باشد، نه من که تا چند وقت دیگر #شهید میشوم!
🔸خدا بیامرز همیشه میگفت: من، داماد جبههام، و عروسم حجله #شهادت است!
حتی یک بار اسمش برای مکه درآمده بود، ولی محمود نرفت. میگفت: الان ماندن در جبهه، واجبتر از حج است.
🔸عجیب هم «آقا» را دوست داشت. همه فکر و ذکرش آقای خامنهای بود. پز میداد که من بزرگ شده خامنهایام و از بچگی، هوایم را داشته.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{مدافــــع حــــرم
#شهیــد_علـــــی_نظـــــری🕊🌹}•°
#برگـــــےازخاطـــــراتـــــ
◽️بار دومی که علی آقا به سوریه رفته بود، من در شبکههای اجتماعی میدیدم که مدافعان حرم وصیتنامه مینویسند.
◽️وقتی به خانه آمد پرسیدم تو هم وصیتنامه داری؟ پاسخش منفی بود. گفتم خب تو که زیاد مأموریت میروی وصیتنامه بنویس، اما گفت من به رفتن فکر نمیکنم. ما باید بمانیم و حالا حالاها خدمت کنیم.
راوی 👈 همسر شهید
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
💠🔷🔹 🔷 🔹 🔺 #پوستـــــرشهـــــدایی 《مدیریت جهادی به رسم شهدا》 °•{جاویدالاثـــــر #حاجاحمـــــد_متوس
💠🔷🔹
🔷
🔹
🔺 #پوستـــــرشهـــــدایی
《مدیریت جهادی به رسم شهدا》
°•{دڪتـــــر
#شهیـد_مصطفـــــی_چمران🍃🌹}•°
💠امام خامنهای⇩⇩
《راه را با این ستـــــارهها
مےتوان پیدا ڪرد》
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#دلنوشته
🔻اے تاریـخ!
شـــاهـــد بـــــاش
ڪہ سربازان روحالله
همچـون فرزنـدان علــے
با اسیــرشان مدارا ڪردند
ولے تڪفیرےها اسیــرمان را
با لـــــب تشنـــــہ ســـــر بریدنــد ...
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#سالروزاســـارتشهیدحججی💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻جانباز دفاع مقدس🔻
#شهید_محمـــد_جعفـــــریمنش🌷
《ســـــالروز شهـــــادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#پنجشنبـــــہ
☀️ ۱۷ مـــــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۶ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 8 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #لااِلهَاِلااللّهُالْمَلِكُالْحَـــقّالْمُبیـــنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن عسڪری (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯