eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 ⬅️ #شهیدی که بعد از ۱۶سال پیکرش سالم مانده #شهید_محمدرضا_شفیعی #تولد : ۱۳۴۶/۸/۴ - قم #شهادت: ۱۳
🍃🌹 ⬅️ که بعد از ۱۶سال پیکرش سالم مانده ━━━━━💠🌸💠━━━━━ 💠 ۴، محمدرضا، تخریب چی گروهان ایثار بود؛ دوست و همرزم محمدرضا که با او اسیر و بعدها آزاد شد، نقل میکند: ▫️"محمدرضا ترکش به شکمش خورده بود و هر دو، زخمی داخل کانال افتاده بودیم عراقیها رسیدند و ما را اسیر کردند و به اردوگاه شهر موصل بردند؛ در روزهای اول خواستند به نظام و انقلاب توهین کند، ولی محمدرضا در مقابل همه درجه داران و افسران عراقی صدام را لعن کرده بود، زدند توی دهنش که یکی از دندانهایش شکست... ▫️به خاطر زخم عمیقی که داشت پزشکان گفته بودند به هیچ وجه، نباید آب بخورد؛ روز آخر خیلی تشنه بود فریاد میزد جگرم میسوزد؛ اخرین جمله را گفت و به رسید ▫️به لطف خدا همان لحظه صلیب سرخ برای بازدید از اردوگاه رسید، با این صحنه مواجه شد از پیکر پاک عکس گرفتند و شماره زدند و بعد عراقیها اورا در منطقه ای بین سامرا و کاظمین به نام الکخ به خاک سپردند" ⇦راوی: همرزم ✨▫️✨▫️✨▫️✨ ▫️بعد از شانزده سال جنازه ی محمدرضا را سالم از خاک در آورده بودند !!! صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود .!! ▫️پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود ؛ ولی پیکر سالم مانده بود ؛ حتی روی پیکر آهک ریختند که خاصیتش این بود که استخوان های جسد هم از بین می رفت ، ولی باز هم پیکر سالم مانده بود . ▫️وقتی گروه تفحص پیکر محمدرضا را دریافت می کردند ، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می کرده و گفته : ما چه افرادی را کشتیم؟! ✨▫️✨▫️✨▫️✨ 🔴 راز سالم ماندن بدن این بزرگوار در چهار چیز بود از زبان مادر ایشان : ▫️هیچ وقت ایشان ترک نشد ... ▫️مداومت بر داشت ... ▫️دائما با وضو بود ... ▫️و اینکه هر وقت خوانده می شد ، ایشان با دست اشکهایش را به بدنش می مالید . ▫️و جالب اینکه جمعه وقتی آب میآوردند ، ایشان آب را نمی خورده و آن را برای غسل نگه می داشت. 🌹🍃 ━━━━━💠🌸💠━━━━━ 🍃🌹↬ @shahidane1
🍃🌹 #شهیــــدانه 💢 #شهادت نردبام آسمان بود... ▫️تمامی افراد حاضر در عڪس بہ فیض #شهادت نائل آمده اند🌹🍃 ▫️و این نردبام بہ نردبام #شهادت معروف شد #شهــــدا_همیشـــه_نگاهــی #یـادشون‌_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_چهـــــــل و ششم ۴۶ 👈این داستان⇦《 آخر بازی 》 ــــــــــــ
🔻 و هفتم ۴۷ 👈این داستان⇦《 فامیل خدا 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎خاله اومد ... مادربزرگ رو تحویل دادم و رفتم مدرسه ... توی مدرسه ... مغزم خواب بود ... چشم هام بیدار ... زنگ تفریح...🛎 برای چند لحظه سرم رو گذاشتم روی میز ... و با صدای اذان ظهر ... چشم هام رو باز کردم ... باورم نمی شد ... کل ساعت ریاضی رو خواب بودم ...😴 سرم رو بلند کردم ... دستم از کتف خواب رفته بود و صورتم قرمز شده بود ... بچه ها همه زدن زیر خنده😂 و متلک ها شروع شد ... - ساعت خواب ... - چی زده بودی که هر چی صدات کردیم تکان هم نمی خوردی❓ ... همیشه خمار بودی ... این دفعه کلا چسبیدی به سقف ... و خنده ها بلندتر شد😂 ... یکی هم از ته کلاس صداش رو بلند کرد ... - با اکبری فامیلی یا کسی سفارشت رو کرده ...❓ دو بار که بچه ها صدات کردن ... دید بیدار نشدی گفت ولش کنید بخوابه ... حالا اگه ما بودیم که همین وسط آتیش مون زده بود ...🔥 - راست میگه ... با هر کی فامیلی سفارش ما رو هم بکن... هنوز سرم گیج بود ...😇 باور نمی کردم که اینطوری بی هوش شده باشم ... آقای اکبری با اون صدای محکم و رساش درس داده بود ... و بچه ها تمرین حل کرده بودن ... اما برای من ... فقط در حد یک پلک بر هم زدن گذشته بود ... قانون عجیب زمان ... برای اونها یک ساعت و نیم ... برای من، کمتر از دقیقه ...🤔 رفتم برای نماز وضو بگیرم ... توی راهرو ... تا چشم مدیر بهم افتاد صدام کرد ... - فضلی ... برگشتم سمتش و سلام کردم ... چند لحظه ایستاد و فقط بهم نگاه😎 کرد ... حرفش رو خورد ... - هیچی ... برو از جماعت عقب نمونی ... ظهر که رسیدم خونه ... هنوز بدجور خسته بودم ... دیگه رمق نداشتم ... 😥 خستگی دیشب ... مدرسه و رفت و آمدش... دهن روزه و بی سحری ... چند دقیقه همون طوری پشت در نشستم ... تمرکز کردم روی صورتم ... که خستگی چهره ام رو مخفی کنم ...😞 رفتم تو ... خاله خونه بود ... هنوز سلام نکرده ... سریع چادرش رو سرش کرد ... - چه به موقع اومدی ... باید برم شیفتم ... برای مامان یکم سوپ🍲 آورده بودم ... یه کاسه هم برای تو گذاشتم توی یخچال ... افطار گرم کن ... می خواستم افطاری هم درست کنم ... جز تخم مرغ 🍳 هیچی تو یخچال نبود ... می سپارم جلال واست افطاری بیاره ... و ... قدرت اینکه برم خرید رو نداشتم ... خاله که رفت ... منم لباسم رو عوض کردم ... هنوز نشسته بودم ... که مادربزرگ با شوک درد از خواب پرید ...⚡️ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🌸💫🌸 🍃🌹↬ @shahidane1
#دعــاےفرج به نیابت از 👈سردار رشیــداســلام🔻 #شهیــد_مهـــــدی_باکــری🌷 🔶 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔶 #شبتون_شهدایی💔🍃 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 #سلام_امام_زمانم💗 ✨بیا ڪہ بے تو نہ سحـر را طاقتے اسٺ و نہ صبـح را صداقتے؛ ڪہ سحـر بہ شبنم لطف تو بیدار میشود و صبح، بہ سلام تو از جا برمے‌خیزد #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌼 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 #شهیــــدانه ▫️کجایید ای در زندان شکسته بداده وام داران را رهـــــایی ▫️کجایید ای در مخزن گشاده کجایید ای نـــوای بی‌نوایی ▫️در آن بحرید کاین عالم کف او است ‌‌‌ زمـــــانی بیــــش داریــد آشنـــــایی #شهیــــدان_زنـــده_اند🌹🍃 #یـادشون‌_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات #صبحــتــــون_شھــدایــی🌸🍃 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 🔴 راز عدد ۲۷ کد تیپِ «محمد رسول الله» چیست؟ ━━━━━💠🌸💠━━━━━ 💢 به «#حاج_احمد_متوسلیان» گفتند این عدد ۲۷ چیه که تیپ «محمد رسول الله» را بغل کرده و در مجموع «تیپ ۲۷ محمد رسول الله» را تشکیل داده؟! ✅ #حاج_احمد گفت: حکمت داره ✨ 1⃣⇦اولاً ۲۷، یادآوره «۲۷ رجب» عید مبعث حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) هست 2⃣⇦ثانیاً ۲ را در ۷ ضرب کنید، می‌شود ۱۴ و «چهارده عدد معصومین ما» (علیهم السلام) است 3⃣⇦ثالثاً ۲ را از ۷ کم کنید، می‌شود ۵ و عدد ۵ به «پنج تنِ آل عبا» بر می‌گردد و خامسِ آلِ عبا هم امام حسین است 4⃣⇦رابعاً ۲ را به ۷ اضافه‌ کنید، می‌شود ۹ و «تسعه المعصومین من ذریه الحسین» 5⃣⇦خامساً عدد ۲۷ را بالعکس کنید می‌شود ۷۲ و عدد ۷۲ هم معرفِ «حضورِ کربلائی‌ها و عاشورائیان» هست !! #حاج_احمد_متوسلیان🌹🍃 #یـادش_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 ♻️ #خاطرات_شهدا ━━━━━💠🌸💠━━━━━ ▫️هنگامی که اسماعیل به خواستگاری من آمد، در گروه چریکی «منصورون» عضویت داشت و خانه‌اش، پایگاه فعالیتها و تکثیر و پخش بیانیه‌های #امام (ره) بود. ▫️در آن موقع به جای این که من شرط و شروطی برای ازدواج داشته باشم، او شرط خودش را بیان نمود. ▫️وی با جدیت گفت: «من یک زندگی عادی و معمولی ندارم. ممکن است الان این جا باشم و بعد موقعیت ایجاب کند که به فلسطین بروم.» #شهید_اسماعیل_دقایقی🌹🍃 《ســــالــــروزشهــــادتــــ》 #یـادش_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 🔴 #چمران_دوم_ایران را بشناسید! ─┅═✨🌹✨═┅─ ▫️#سردار_شهید_تقی_ورکش جانشین دژبان ناجا که مؤسس حزب الله افغانستان و پایه گذار تیپ فاطمیون امروزی است. ▫️شهید ورکش سالیان زیادی در افغانستان و لبنان مشغول مبارزه بود و به چمران دوم ایران معروف است. #شهیـــد_تقــــی_ورکــــــش🌹🍃 《ســــالــــروزشهــــادتــــ》 #یـادش_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#رمــــــان_مدافــــع_عشق💞 #قسمتــــ_پنجــــاه و پنجم ۵۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎
💞 و ششم ۵۶ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎دلشوره عجیبی در دلم افتاده. قاشقم را پر از سوپ🍲 می کنم و دوباره خالی می کنم. نگاهم روی گل های ریز سرخ و سفید سفره می چرخد. نگاه سنگین زیر چشمی مادرم را به خوبی احساس می کنم. پدرم اما بی خیال هر قاشقی که می خورد، به به و چه چهی می گوید😋 و دوباره به خوردنش ادامه می دهد. اخبارگوی شبکه سه حوادث روز را با آب و تاب اعلام می کند. چنگی به موهایم می زنم و خیره به صفحه تلویزیون📺 پای چپم را تکان می دهم. استرس عجیبی در وجودم افتاده. یک دفعه تصویر مردی که با لباس رزم اسلحه اش را روی شانه گذاشته و به سمت دوربین لبخند می زند😊 و بعد صحنه عوض می شود. این بار همان مرد در چارچوب قاب بر تابوت است که روی شانه های مردم حرکت می کند. احساس حالت تهوع می کنم🙁 زن هایی که با چادر مشکی، خودشان را روی تابوت می اندازند و همان لحظه مراسم پرشکوه تشییع شهید… یک دفعه بی اراد ه خم می شوم و کنترل را از کنار دست مادرم برمی دارم و تلویزیون📺 را خاموش می کنم. مادر و پدرم هر دو زل می زنند به من. با دو دست محکم سرم را می گیرم و آرنج هایم را روی میز می گذارم. “دارم دیوونه میشم خدا… بسه❗️” مادرم در حالی که نگرانی در صدایش موج می زند، دستش را به طرفم دراز می کند. – مامان…چت شد❓ صندلی را عقب می دهم. – هیچی حالم خوبه.😬 از جا بلند می شوم و سمت اتاقم می روم. بغض به گلویم می دود. “دلتنگتم دیوونه❗️” به اتاقم می روم و در را پشت سرم محکم می بندم. احساس خفگی می کنم. انگشتانم را داخل موهایم فرو می برم. تمام اتاق دور سرم می چرخد.😇 آخرین بار همان تماسی📞 بود که نتوانستم جواب دوستت دارمت را بدهم. همان روزی که به دلم افتاد برنمی گردی. پنجره اتاقم را باز می کنم و تا کمر سمت بیرون خم می شوم. یک دم عمیق بدون بازدم. نفسم را در سینه حبس می کنم. لب هایم می لرزد.😔 “دلم برای عطر تنت تنگ شده❗️ این چند روز چقدر سخت گذشت❗️” خودم را از لبه پنجره کنار می کشم. سلانه سلانه سمت میز تحریرم می روم. حس می کنم یک قرن است که تو را ندیده ام. نگاهی👀 به تقویم روی میزم می اندازم و همان طور که چشمانم روی تاریخ ها سُر می خورد، پشت میز می نشینم. دستم را که به شدت می لرزد، سمت تقویم دراز می کنم و سر انگشتانم را روی عددها می گذارم. چیزی در مغزم سنگینی می کند. “فردا…فردا…درسته❗️” مرور می کنم تاریخی که بینمان صیغه موقت خواندند؛💞 همان روزی که پیش خودم گفتم نود روز فرصت دارم تا عاشقت کنم❗️ فردا همان روز آخر است. یعنی با فردا می شود نود روز عاشقی. تمام بدنم سست می شود. منتظر یک خبرم. دلم گواهی می دهد…💔 از جایم بلند می شوم و سمت کمدم می روم. کیفم👝 را از قفسه دومش برمی دارم و داخلش را با بی حوصلگی می گردم. داخل کیف پولم عکس سه در چهار تو با عبای قهوه ای که روی دوشت است به من لبخند می زند.😊 آه عمیقی می کشم و عکست را از جیب شفاف کیفم در می آورم. سمت تخت برمی گردم و خودم را روی تشک سردش رها می کنم. عکس را روی لب هایم می گذارم و اشک از گوشه چشمم😢 روی بالشت لیز می خورد. عکس را از روی لب به سمت قلبم می کشم. نگاهم به سقف و دلم پیش توست❗️ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ✨🍃💫 🍃🌹↬ @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹 🎞 کلیپ_تصویری 🔴 وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ... 👈 نماهنگ دعای #امام_خامنه‌ای برای مشتاقان #شهادت و مسئله شهدای مدافع حرم #اللهــــم‌ارزقنــــاشهــــادتـــــ💔 ✨اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای #جانمان_فدای_رهبرمان_سید_علی #پیشنهاد_ویژه_دانلود💯 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 ⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید ﷽ ━━━━━✨🌹✨━━━━━ ✍ من آرزو می کنم که اگر خداوند #شهادت را نصیبم کرد، جسدم گم شود و به پشت جبهه برنگردد و مانند #مفقودین و #شهدای_گمنام باشم. چون از روی خانواده های شهدای گمنام و مفقودین خجالت می کشم. ▫️خدا یار و نگهدارتان باشد و اسلام و مسلمانان را تایید کند و کفار و منافقان را نابود کند. #شهید_محمدعلی_الله_دادی🌹🍃 《ســــالــــروزشهــــادتــــ》 #یـادش_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 ♻️ #پرواز_تا_خدا 👈 #راه_اولیه_برای_رفاقت_باشهدا « شما + دوست شهید شما + خدا » ═══✼🍃🌹🍃✼═══ ⬅️
🍃🌹 ♻️ 👈 « شما + دوست شهید شما + خدا » ═══✼🍃🌹🍃✼═══ ⬅️ 🌹 اولین پاسخ 🌹 ▫️کمی صبر و استقامت در گام ۶ آنچنان شیرینی ای در این گام برای شما خواهد داشت که در گام بعدی انجام گناه براتون سخت تر از انجام ندادن اونه ! ▫️با افتخار منتظر برخی نشانه ها باشید : ▫️خواب دوست می بینید ▫️مکاشفه ای در روز ▫️دعوت به قبور و راهیان نور جنوب و غرب. ▫️پیامی, نشانه ای, گفتگویی و ...... ▫️انواع روزی های معنوی جدید... ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🍃🌹↬ @shahidane1
🍃🌹 ⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید ﷽ ━━━━━✨🌹✨━━━━━ ✍ پروردگارا! من چیزی ندارم تا در راه تو و دین پیامبر تو هدیه کنم فقط جان ناقابلی دارم که به پیشگاه مقدست تقدیم می نمایم. ▫️از امت شهیدپرور تقاضا دارم مثل گذشته مقاوم و استوار با خون #شهیدان پیمان ببندند که تا آخرین لحظه عمر در پاسداری از دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی کوشا باشند و #امام عزیز، این یاد مستضعفان جهان را تنها نگذارند، انشاا... پیروز خواهند شد. #شهید_اسماعیل_ملکی🌹🍃 《ســــالــــروزشهــــادتــــ》 #یـادشون‌_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 #گمنامی 💢 چه رازیست در #گمنامی...! ▫️آنان که دلداده #حضرت‌_زهرا(س) شدند و مثل مادر غریبانه پر کشیدند و تا قیامت بی مزار خواهند ماند.. ▫️#شهدای_گمنام مهمانان ویژه #حضرت_زهرا(س) هستند..🌹🍃 #شهداے_گمنام #شهید_ابراهیم_هادی🌹🍃 #یـادشون‌_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹 ♻️ نیایش با #امام_زمان_عج 🎙#مرحوم_آغاسی 🌼 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 🌼 👈 تعجیل در ظهور #صلوات #پیشنهاد_ویژه_دانلود💯 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 ♻️ #خاطرات_شهدا ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 💠 یک روز من و #جهاد_مغنیه در فرودگاه تهران با هم قرار ملاقات گذاشته بودیم️ و من از قم برای دیدار وی رفتم، ▫️ججهاد به محض اینکه مرا دید گفت: «چقدر لاغر شده ای، تو مگر ورزش نمی کنی؟ ▫️مگر آقا نفرموده اند: «تحصیل، تهذیب، ورزش»☝ ️ و من فهمیدم که سخنان #رهبر_معظم_انقلاب به چه میزان تأثیرگذار بوده و برای امثال #جهاد_مغنیه به چه میزان با اهمیت است. 🔻بباید قدر جهادها و شهدای سوریه، عراق، افغانستان، ایران و… را بدانیم چرا که زمینه ساز ظهور #حضرت_مهدی(عج)‌ و آشکار کردن چهره واقعی اسلام هستند. 👈راوی ⇦ سید کمیل باقرزاده #شهید_مدافع_حرم #شهیـد_لبنانـی_جهـاد_مغنیه🌹🍃 《ســــالــــروزشهــــادتــــ》 #یـادش_بـا‌_ذڪـر‌_صـلـوات 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹 ♻️ سرزمین من بودند که زودتر از شان به مردانگے رسیدند. ▫️و بے مثال ترین را براے سرزمین واعتقاداتشان آفریدند. ▫️ کہ هیچگاه بہ دنبال قدردانے و قدرشناسے از خود نبودند. ▫️وخالص ترین ایرانیان بودند کہ دشمن این مرز و بوم را بہ خاک نشاندند.. 🌸 🌸 🍃🌹↬ @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_چهـــــــل و هفتم ۴۷ 👈این داستان⇦《 فامیل خدا 》 ــــــــــ
🔻 و هشتم ۴۸ 👈این داستان⇦《 مهمان خدا 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎چقدر به اذان مونده بود ... نمی دونم ... اما با خوابیدن مادربزرگ ... منم همون پای تخت از حال رفتم ... غش کرده بودم ... دیگه بدنم رمق😥 نداشت که حتی انگشت هام رو تکان بدم ... خستگی ... گرسنگی ... تشنگی ... صدای اذان بلند شد ... لای چشمم😶 رو باز کردم ... اما اصلا قدرتی برای حرکت کردن نداشتم ... چشمم پر از اشک شد...😭 - خدایا شرمندتم ... ولی واقعا جون ندارم ... و توی همون حالت دوباره خوابم برد ... ضعف به شدت بهم غلبه کرده بود ...🤒 باغ سرسبز و بی نهایت زیبایی بود ... با خستگی تمام راه می رفتم که صدای آب 💦... من رو به سمت خودش کشید ... چشمه زلال و شفاف ... که سنگ های رنگی کف آب دیده می شد ... با اولین جرعه ای که ازش خوردم ... تمام تشنگی و خستگی از تنم خارج شد ...😌 دراز کشیدم و پام رو تا زانو ... گذاشتم توی آب ... خنکای مطبوعش ... تمام وجودم رو فرا گرفت ... حس داغی و سوختگی جگرم🔥 ... آرام شد ... توی حال خودم بودم و غرق آرامش ... که دیدم جوانی بالای سرم ایستاده ... با سینی پر از غذا ...🍜🌮🍛 تقریبا دو ساعتی از اذان گذشته بود که با تکان های آقا جلال از خواب بیدار شدم ... چهره اش پر از شرمندگی ...😔 که به کل یادش رفته بود برام غذا بیاره ... آخر افطار کردن ... با تماس مجدد خاله📞 ... یهو یادش اومده بود ... اونم برای عذرخواهی واسم جوجه کباب گرفته بود ... هنوز عطر و بوی اون غذا ... و طعمش توی نظرم بود ... یکم به جوجه ها نگاه کردم ...🍛 و گذاشتمش توی یخچال ... اونقدر سیر بودم ... که حتی سحر نتونستم چیزی بخورم ... توهم بود یا واقعیت❓ ... اما فردا ... حتی برای لحظه ای گرسنگی و تشنگی رو حس نکردم ... خستگی سخت اون مدت ... از وجودم رفته بود ... و افتخار خورده شدن ... افطار فردا ... نصیب جوجه های داخل یخچال شد ...☺️ هر چند سر قولم موندم ... و به خاله نگفتم ... آقا جلال کلا من رو فراموش کرده بود ...🍃 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🍃✨🍃 🍃🌹↬ @shahidane1
ـ✨♡✨♡✨♡✨ برای #ظهور اقا امام زمان عج هر نفر یک بار دعای فرج رو با تمام وجود و از ته قلبتون بخونید... ان شاالله بحق ارباب بی کفن ، ظهور آقا امضا بشه .... ان شاالله...🌹🌼🌹 #اللهم_عجل_لولیڪــ_الفــرج💐 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖ #شبتــــون_مــهــدوے❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مهـدے_جان باشد ؛ بہ التمـاسِ دلِ❤️ ما محل نده پس لا اقل بہ خاطر زهـرا ظهـور ڪن . . .😞 #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌱 #واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانہ #فاطمیہ◾️ 🍃🌹↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖