🌹شهیدان خدایی🌹
شهیدی ڪہ بہ یاد اربابش اباعبدالله الحسین تشنہ بہ شهادت رسید ... #شهید_شاپور_برزگر_گلمغانی 🌹 @sha
#خاطرات_شهدا 📖
یہ دستش قطع شده بود ، اما دست بردار جبهہ نبود .
بهش گفتند : « با یہ دست ڪہ نمےتونے بجنگے ، برو عقب . »
گفت :
« مگہ حضرت ابوالفضل با یڪ دست نجنگید ؟
مگہ نفرمود : والله ان قطعتموا یمینے انے احامے ابداً عن دینے ...!؟ »
عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود .
حمید باڪرے بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده .
با عدهاے از نیروهاش رفت بہ سمت منطقہ مأموریت .
... لحظههاے آخر ڪہ قمقمہ رو آوردن نزدیڪ لبای خشڪش گفتہ بود : « مگہ مولایمان امام حسین (ع) در لحظہ شهادت آب آشامید ڪہ من بیاشامم ... !؟ »
شهید ڪہ شد ، هم تشنہ بود هم بـےدست …
« #سردار_شهید_شاپور_برزگر_گلمغانی ، فرمانده محور عملیاتے لشڪر ۳۱ عاشورا » 🌹
✍ : نشر بمناسبت #هفتہ_دفاع_مقدس
@shahidanehkhodaii
#خاطرات_شهدا 📖 توصیه به ڪتابخوانی
محمودرضا هر چه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت بود.... میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت ، مجموعه ڪتابهایش را خوانده بود.... همپای صاعقه را واو به واو خوانده بود. تقریبا همه ڪتابخانهاش به جز چند ڪتاب ، ڪتابهای دفاع مقدسی بود.
خاڪهای نرم ڪوشڪ را با علاقه بسیاری خواند ، به مجنون گفتم زنده بمان ، ویرانی دروازه شرقی ، سلام بر ابراهیم و این ڪتابهایی ڪه در دسترس همه است..... تقریبا تا آخرین ڪتابهایی را ڪه در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود.... کوچه_نقاشها را به من توصیه ڪرده بود ڪه بخوانم و من هنوز آن را نخواندهام. خواندن این کتاب را چند بار به من توصیه ڪرد. خیلی او را به وجد آورده بود..... به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با شهدا داشت.
راوی : برادر شهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی
✍ نشر بمناسبت روز کتاب و #کتابخوانی
@shahidanehkhodaii
دوستان خود را دعوت نمایید.
#خاطرات_شهدا 📖
#مــا_در_حـال_جنگــیم 💢
صبحانہ ای ڪه بہ خلبانها میدادم ،
ڪره ، مربا و پنیر بود .
یك روز شهید ڪشوری مرا صدا زد و گفت :
فلانی ! گفتم : بله .
گفت : شما در یك منطقهی جنگی
در مهمانسرا ڪار میڪنید .
پس باید بدانید
مملڪت ما در حال جنگ است
و در تحریم اقتصادی بہ سر میبرد .
شما نباید ڪره ، مربا و پنیر را
با هم به ما بدهید
درست است ڪه ما باید
با توپ و تانكهای دشمن بجنگیم
ولی این دلیل نمیشود
ما این گونه غذا بخوریم .
شما باید یك روز به ما ڪره ،
روز دیگر پنیر و روز سوم بہ ما مربا بدهید .
در سہ روز باید از اینها استفاده ڪنیم
وگرنه این اسراف است .
من از شما خواهش میڪنم
ڪه این ڪار را نڪنید .
من گفتم : چشم .
✍ نشر بمناسبت : سالروز شهادت ، شهید خلبان #شهید_احمد_کشوری
🌹 مزار شهید : گلزار شهدای تهران ، قطعہ ۲۴ ، ردیف ۸۲ ، شماره ۵
🌹 @shahidanehkhodaii 🌹
#خاطرات_شهدا | #مناسبت_روز
🔻رستگاری در جزیره ....
🔅 پس از عملیات خیبر و شکست های متعددِ رزمندگان در مناطق مختلف عملیاتی، مباحثی بر سر نحوه اداره عملیات ها در میان یگانهای سپاه تهران و ستادکل سپاه ایجاد شد، در این راستا حاج کاظم از جمله فرماندهانی بود که برای ایجاد سهولت در فرماندهی جنگ و یک دستی در اداره عملیات ها، داوطلبانه از تمام مسئولیت های خود کناره گرفت و به فاصله مدت کوتاهی ، به صورت یک پاسدار بسیجی در عملیات بدر شرکت کرده و در خطمقدم نبرد (شرق رودخانهدجله) به تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ شربت شهادت را نوشید و پیکر مطهرش بعداز ۱۳ سال غربت به وطن بازگشت.
#شهید_سردار_حاجکاظم_نجفیرستگار
#فرمانده_لشکر10سیدالشهداء
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii
🔖 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🚩 کوله پشتی پر از مهمات علی آتش گرفت و نتوانستند از او جدایش کنند، تمام بدنش سوخت و بر اثر حرارت آب شد اما صدایش در نیامد تا عملیات لو نرود...
نوجوان 16 ساله
#شهیدعلی_عرب
📕 ستارگان خاکی
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii
🔻#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
☀️ ماه رمضان در سوریه اتفاق جالب افتاد. همه مساجد سنی اعلام کردن عید فطر شده است ما هم که گشنه و خسته بودیم شروع کردیم به خوردن با چه فزع و جزعی...
بعد یه مقدار از بسته های شیرینی و آجیل های جیره جنگی برداشتم و رفتم تو سنگر برادران ارتش سوریه، ارتش سوریه هم معمولا آدم های مفیدی نیستن؛ خواستم مثلا کار فرهنگی کنم. باز کردم و گفتم عیدتون مبارک و بهشون تعارف کردم گفتند روزه ایم. گفتم : بابا الان مساجد خودتون اعلام کردن که عیده! گفتند: ما از دفتر سید قائد - آن ها به مقام معظم رهبری میگن سید قائد - در زینبیه پرسیدیم گفتند فردا عیده...
زدم توی سرم و به خودم گفتم توی سوریه حرف های مفتی های خودشون رو قبول ندارند و میگن سید قائد گفته فردا عیده و ما خیلی راحت دیدیم سنی ها شروع کردن به خوردن و تبریک عید میگن ما هم خوردیم...
▫️اندیشه بسیجی و اندیشه های دفاع مقدس و اندیشه شهدا به اونجا تزریق شده است،بچه های حزب ا...، بچه های سوریه، بچه های زینبیون عاشق مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) هستند و با یه عکس آقا در خانه شان خون می دهند.
📍خاطراتی از #شهید_مصطفی_صدرزاده
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii
از ویژگی هایی که آقای بهشتی را در حوزه علمیه قم از سایر روحانیون ممتاز می کرد این بود که برخلاف رویه طلاب و فضلای حوزه، دروس جدید دانشگاهی را می خواند و سعی در ترویج زبان انگلیسی نیازهای معیشتی خود را تامین می کرد.
یک روز خود ایشان به فرمودند:
من از راه تدریس تعلیمات دینی و درس های دیگری که مربوط به دین می دهم حقوقی نمی گیرم و امرار معاش نمی کنم چون در این کار که مربوط به امر دین است شبهه دارم و احتیاط می کنم حقوقم را از طریق تدریس انگلیسی می گیرم.
✍️راوی:
حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری
#شهید_بهشتی
#روایت_عشق
#خاطرات_شهدا
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii
توقنادیڪارمیکردم،یکباراومدپیشم
وگفت:مجید،جاییسراغنداری برم
کــارکنـم؟
گفتمچرا،همینآقاییڪهتوقنادیش
ڪارمیکنمدنبالشاگردمیگردهمیایی؟
نپرسیدچقدرحقوقمیده!!نپرسید
روزیچقدربایدڪارکنه!!نپرسید
بیمهمیکنهیانه!!
فقطگفت:مـوقـعاذانمیذارهبــرم
نمــازمرو بخـــونم؟!🌱
#شهید_محسن_حججی
#خاطرات_شهدا
#روایت_شهدا
کجایید ای شهیدان خدایی 🕊🇮🇷
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii
🔹داد زد خــدا لعنتـت كـنــد
احتمالاً زمستان سال 68 بود كه در تالار انديشه فيلمی را نمايش دادند كه اجازه اكران از وزارت ارشاد نگرفته بود، سالن پر بود از هنرمندان، فيلمسازان، نويسندگان و ...
در جايی از فيلم آگاهانه يا ناآگاهانه، داشت به حضرت زهرا سلام الله عليها بی ادبی می شد.
من اين را فهميدم لابد ديگران هم همين طور، ولی همه لال شديم و دم بر نياورديم با جهان بينی روشنفكری خودمان قضيه را حل كرديم.
طرف هنرمند بزرگی است و حتما منظوری دارد و انتقادی است بر فرهنگ مردم اما يک نفر نتوانست ساكت بنشيند و داد زد:
خدا لعنتت كند چرا داری توهين میکنی؟!😡😡
همه سرها به سويش برگشت در رديفهای وسط آقایی بود چهل و چند ساله با سيمایی بسيار جذاب و نورانی كلاهی مشكی بر سرش بود و اوركتی سبز بر تنش از بغل دستی ام (سعيد رنجبر) پرسيدم: «آقا را ميشناسی؟»
گفت: سيد مرتضی آوينی است.💕
#شهیدسیدمرتضیآوینی
#خاطرات_شهدا
کجایید ای شهیدان خدایی 🕊🇮🇷
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_مهدی_باکری
#خاطرات_شهدا
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
کجایید ای شهیدان خدایی 🕊🇮🇷
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii
#خاطرات_شهدا
خون زیادی ازش رفته بود.
وقتی رسیدن بالاسرش،
نفسای آخرش بود...
بهش گفتن : آقا مرتضی زنده ای؟
گفت : نه هنوز !
#سالروز_شهادت 🕊
#شهیدآوینی 💔
کجایید ای شهیدان خدایی 🕊🇮🇷
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii
#خاطرات_شهدا
#از_کامران_تا_سید_مرتضی🕊
خود را «کامران آوینی» معرفی می کرد. کراوات می زد و به فلسفه غرب علاقمند بود.
ریش پرفسوری و سیبیل نیچه ای می گذاشت و کتاب «انسان موجود تک ساحتی» هربوت مارکوزه را [بی آنکه خوانده باشد] طوری دست می گرفت که دیگران جلد آن را ببینند ...
اما وقتی کامران با #امام_خمینی (رحمه الله علیه) و اندیشه های امام آشنا شد ، از این رو به آن رو شد .
روزها را روزه می گرفت و بدون وضو بر سر کارهایش حضور پیدا نمی کرد .
نامش را گذاشت "سید مرتضے آوینی". او را در حقیقت خیلی ها بعد از شهادتش شناختند
وقتی که رهبر انقلاب به او عنوان #سید_شهدای_اهل_قلم دادند .
نظر #رهبر_انقلاب درباره ی شهید آوینی:
«یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی درباره ی یک نفر از همین چهره های معروف فرهنگی خوب که امروز جزو شهدای عالی مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای مختلف فرهنگی توصیه می کردم که از وجودش استفاده کنید چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلاب او بود و او را در مناظری که آن زمان برای جوانان خیلی پیش می آمد نشان می داد .
آن آقا به من گفت : بفرما ! این همان کسی است که شما این طور از او تعریف می کنید ! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد ، چون او در این محیط بوده و حالا این گونه شده است ؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید !»
( بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما- ۸۱/۱۱/۱۵)
#سالروز_شهادت 🕊
#شهید_آوینی ⚘
کجایید ای شهیدان خدایی 🕊🇮🇷
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii