#کتاب_بخونیم 📖
زغال ها گل انداختہ بود ؛
جوجہ ها توی آبلیمو و پیاز و زعفران حسابی قوام گرفتہ بود .
تا آمدم سیخ ها را بگذارم روی منقل ، سروڪله اش پیدا شد ؛
من زودتر نماز خوانده بودم ڪه نهار رو روبہ راه ڪنم .
پرسید : داری چیڪار میڪنی ؟
گفتم : میبینی ڪه می خواهم برای نهار جوجہ بزنیم !
-گفت : با این دود و دمی ڪه راه می اندازی اگہ یہ بچہ دلش خواست چی ؟
اگه یہ زن حاملہ هوس ڪرد چی ؟!
مجبورمان ڪرد با دل گرسنہ بند و بساط را جمع ڪنیم و برویم جای خلوط تر .
یڪ پارڪ جنگلی پیدا ڪردیم ، تڪ و توڪ گوشه ڪنار فرش انداختہ بودند برای استراحت .
ڪسب تڪلیف ڪردیم ڪه (آقا محسن اینجا مورد تأییده ؟)
با اجازه اش همان جا اُتراق ڪردیم دور از چشم بقیہ .
شهید مدافع حرم
#شهید_محسن_حججی
📗برشی از ڪتاب سربلند
@shahidanehkhodaii
#رسم_رفاقت ✍
یه عده از رفقا ، رفقای بگو بخندند فقط ؛
دیگه سودی غیر این برا آدم ندارند .
اما یه دسته رفیق راهند ، ڪه دغدغهشون هست ڪه #رشد ڪنند و آدم بهتری بشند .
شما ڪدام دسته از این رفقا را دارید ؟
#شهید_محسن_حججی
#اردوی_جهادی
🌹 @shahidanehkhodaii 🌹
توقنادیڪارمیکردم،یکباراومدپیشم
وگفت:مجید،جاییسراغنداری برم
کــارکنـم؟
گفتمچرا،همینآقاییڪهتوقنادیش
ڪارمیکنمدنبالشاگردمیگردهمیایی؟
نپرسیدچقدرحقوقمیده!!نپرسید
روزیچقدربایدڪارکنه!!نپرسید
بیمهمیکنهیانه!!
فقطگفت:مـوقـعاذانمیذارهبــرم
نمــازمرو بخـــونم؟!🌱
#شهید_محسن_حججی
#خاطرات_شهدا
#روایت_شهدا
کجایید ای شهیدان خدایی 🕊🇮🇷
https://eitaa.com/shahidanehkhodaii